فضیلت و ثواب زیارت امام حسین (ع) از راه دور

بدان که زیارت آن حضرت در غیر کربلا، از شهرهای دور مزیّت زیادی دارد و ما در اینجا به ذکر دو روایت که در کتاب‌های «کافی»، «تهذیب» و «من لا یحضرها الفقیه» است قناعت می‌کنیم.

«روایت اوّل»: ابن ابی عُمَیر از هشام روایت کرده امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: هرگاه راه یکی از شما دور و از خانه‌اش تا قبور ما مسافت زیادی باشد، به پشت بام بلندتر خانۀ خود بالا رود و دو رکعت نماز بخواند و به سلام کردن به سوی قبرهای ما اشاره کند، به درستی که آن نماز و سلام به ما می‌رسد.

«روایت دوم»: از حنّان بن سدیر از پدرش نقل‌شده امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمود: ای سدیر آیا هر روز قبر حسین (علیه‌السلام) را زیارت می‌کنی؟ عرض کردم: فدایت شوم نه؛ فرمود: شما جفا کارید، آیا در هر جمعه او را زیارت می‌کنید؟ گفتم: نه؛ فرمود: آیا در هر ماهی زیارت می‌کنید؟ گفتم: نه؛ فرمود: آیا در هر سالی زیارت می‌کنید؟ گفتم: گاهی از سال‌ها شده که زیارت کرده‌ام، فرمود: ای سدیر شما به امام حسین (علیه‌السلام) چه جفاکارید!

آیا نمی‌دانید که حق‌تعالی دو هزارهزار فرشته [در کتاب «تهذیب» و «فقیه» هزارهزار فرشته آمده است] ژولیده‌موی و غبارآلود گمارده تا بر آن حضرت گریه کنند و زیارت نمایند که هرگز سست نمی‌شوند و برای تو ای سدیر چه می‌شود که زیارت کنی قبر امام حسین (علیه‌السلام) را در هر جمعه «پنج مرتبه» و در هر روزی «یک مرتبه»؟

گفتم: فدایت شوم بین ما و او فاصله بسیاری است، فرمود: به بام خانه‌ات بالا رو و سپس به راست و چپ نظر کن، آنگاه سر خود را به سوی آسمان بردار، سپس قصد کن جهت قبر آن حضرت را و بگو:

«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ»

به خاطر این عمل زیارتی برای تو نوشته می‌شود، و آن زیارت حجّ و عمره است. سدیر گفت: بسا شد که این را در ماه بیش از بیست مرتبه بجا آوردم.

اعمال روز اربعین

اربعین حسینی (ع) را خدمت امام زمان (عج) و تمام شیعیان و پیروان این امام همام تسلیت و تعزیت عرض می نمایم.

اعمال روز اربعین

روز بیستم که روز اربعین و به قول شیخ مفید و شیخ طوسی، روز بازگشت خانواده حضرت حسین (علیه‌السلام) از شام به مدینه و روز ورود جابر بن عبدالله انصاری به کربلا برای زیارت امام حسین (علیه‌السلام) است و جابر نخستین زائر آن حضرت پس از شهادت ایشان است و زیارت حضرت سید الشهدا در این روز مستحب است.

شیخ طوسی در کتاب «تهذیب» و «مصباح» از امام حسن عسگری(علیه‌السلام) روایت کرده: نشانه‌های مؤمن «پنج» چیز است: «پنجاه‌ویک» رکعت نماز خواندن که مراد «هفده» رکعت واجب و «سی‌وچهار» رکعت نافله [مستحب] در هر شب و روز است و زیارت اربعین و انگشتر به دست راست کردن و پیشانی را در سجده بر خاک نهادن و بلند گفتن «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیِمِ».

کیفیت زیارت حضرت امام حسین (علیه‌السلام) در روز اربعین به دو صورت رسیده:

اول: زیارتی است که شیخ در دو کتاب «تهذیب» و «مصباح» از صفوان جمّال روایت کرده که صفوان گفت: مولایم امام صادق (علیه‌السلام) درباره زیارت اربعین به من گفت: هنگامی‌که بخش قابل توجهی از روز برآمده، بخوان:

السَّلامُ عَلَىٰ وَلِيِّ اللّٰهِ وَحَبِيبِهِ، السَّلامُ عَلَىٰ خَلِيلِ اللّٰهِ وَنَجِيبِهِ، السَّلامُ عَلَىٰ صَفِيِّ اللّٰهِ وَابْنِ صَفِيِّهِ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَىٰ أَسِيرِ الْكُرُباتِ وَقَتِيلِ الْعَبَرَاتِ .

سلام بر ولی خدا و محبوبش، سلام بر دوست خدا و برجسته و شریفش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش، سلام بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر آن دچار پریشانی‌ها و کشته اشک‌ها،

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَشْهَدُ أَنَّهُ وَ لِيُّكَ وَابْنُ وَلِيِّكَ، وَصَفِيُّكَ وَابْنُ صَفِيِّكَ، الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ، أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ، وَاجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ، وَقَائِداً مِنَ الْقَادَةِ، وَذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ، وَأَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَىٰ خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ، فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ،

خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، حسینی که به کرامتت رسیده و او را به شهادت گرامی داشتی و به خوشبختی ویژه‌اش ساختی و به پاکی ولادت برگزیدی و او را آقایی از آقایان و پیشروی از پیشروان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی و میراث‌های پیامبران را به او عطا کردی و او را از میان جانشینان، حجّت بر بندگانت قرار دادی و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید

وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ، وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ، وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيا، وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنىٰ، وَشَرَىٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّىٰ فِي هَوَاهُ، وَأَسْخَطَكَ وَأَسْخَطَ نَبِيَّكَ وَأَطَاعَ مِنْ عِبادِكَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَةَ الْأَوْزارِ، الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ، فَجاهَدَهُمْ فِيكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّىٰ سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ؛ اللّٰهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِيلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِيماً .

و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی‌که بر ضدّ او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایه‌تر و پست‌تر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف‌افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین و سزاواران آتش را، پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت؛ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین و عذابشان کن عذابی دردناک،

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِياءِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللّٰهِ وَابْنُ أَمِينِهِ، عِشْتَ سَعِيداً، وَمَضَيْتَ حَمِيداً، وَمُتَّ فَقِيداً، مَظْلُوماً شَهِيداً، وَأَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ، وَمُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللّٰهِ، وَجاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ ظَلَمَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ؛

سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشینان، گواهی می‌دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی، خوشبخت زیستی و ستوده درگذشتی و از دنیا رفتی گم‌گشته و مظلوم و شهید، گواهی می‌دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده و نابودکننده کسانی که از یاری‌ات دریغ ورزیدند و عذاب کننده کسانی که تو را کشتند و گواهی می‌دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راهش به جهاد برخاستی تا آن‌که مرگ به سویت آمد، پس خدا لعنت کند کسانی که تو را کشتند و به تو ستم کردند و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند؛

اللّٰهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِأَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيابِها، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدِّينِ، وَأَرْكانِ الْمُسْلِمِينَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهادِي الْمَهْدِيُّ،

خدایا من تو را شاهد می‌گیرم که من دوستم با آنان‌که او را دوست دارند و دشمنم با آنان‌که با او دشمن‌اند، پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو در صلب‌های بلندمرتبه و رحم‌های پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکی‌هایش تو را آلوده نکرد و از جامه‌های تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده و هدایت شده‌ای

وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوىٰ، وَأَعْلامُ الْهُدىٰ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقىٰ، وَالْحُجَّةُ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْيا، وَأَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ، وَبِإِيابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرايِعِ دِينِي، وَخَواتِيمِ عَمَلِي، وَقَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَأَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يَأْذَنَ اللّٰهُ لَكُمْ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَامَعَ عَدُّوِكُمْ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ، وَعَلَىٰ أَرْواحِكُمْ وَأَجْسادِكُمْ، وَشاهِدِكُمْ وَغَائِبِكُمْ، وَظَاهِرِكُمْ وَبَاطِنِكُمْ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ.

و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانه‌های هدایت و دستگیره محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و پایان‌های کردارم و قلبم با قلبتان در صلح است و کارم پیرو کارتان می‌باشد و یاری‌ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایبتان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان.

پس دو رکعت نماز بخوان و به آنچه می‌خواهی دعا کن و برگرد.

دوم: زیارتی است که از جابر روایت شده و کیفیت آن‌چنان است که از عطا [ظاهراً همان عطیه عوفی کوفی، همسفر جابر در اربعین برای زیارت حضرت امام حسین (علیه‌السلام) است] روایت‌شده:

در روز بیستم ماه صفر با جابر بن عبدالله انصاری بودم، چون به غاضریه رسیدیم، در آب فرات غسل کرد و پیراهن پاکیزه‌ای که با خود داشت پوشیده، آنگاه به من گفت: آیا از بوی خوش چیزی با تو هست ای عطا؟ گفتم: سُعد با من هست، قدری از آن گرفت و بر سر و بدن پاشید و پابرهنه روانه شد تا بالای سر مبارک امام حسین (علیه‌السلام) ایستاد و «سه مرتبه» «اللّٰهُ أَکْبَرُ» گفت.

پس افتاد و بیهوش شد؛ چون به هوش آمد شنیدم می‌گفت: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ اللّٰهِ..» که درست همان زیارت نیمه رجب است که پیش از این بیان شد و با آن جز در چند کلمه تفاوت ندارد که آن هم احتمالاً ناشی از اختلاف نسخه‌هاست، چنان‌که شیخ مرحوم احتمال داده است. در هر صورت اگر کسی بخواهد آن را هم بخواند، به «زیارت نیمه رجب» رجوع کند و همان را بخواند.

جایگاه حضرت عباس (ع) در بهشت

در خبری از حضرت سجاد (علیه‌السلام) آنچه حاصلش این است روایت شده: خداوند رحمت کند عباس (علیه‌السلام) را که نسبت به برادر خود ایثار کرد و جانش را فدای آن حضرت نمود تا این که در راه یاری او دو دستش را از بدن جدا کردند و خدا به جای دو دست او دو بال به آن حضرت عنایت فرمود که مانند جعفر بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) با آن دو بال همراه فرشتگان در بهشت پرواز می‌کند و برای عباس (علیه‌السلام) در قیامت نزد خدا مقامی است که مورد غبطه همه شهداست و همه شهیدان آرزوی مقام او را دارند.

زیارت وارث (زیارت‌نامه هفتم امام حسین (ع))

شیخ طوسی در کتاب «مصباح» از صفوان جمّال روایت کرده: از امام صادق (علیه‌السلام) برای زیارت مولایمان حسین (علیه‌السلام) اجازه خواستم و تقاضا کردم، برای من جهت زیارت آن حضرت دستورالعملی ذکر کند که به آن صورت به زیارت بروم.

فرمود: ای صفوان، پیش از حرکت به سفر، سه روز روزه بگیر و روز سوم غسل کن، پس اهل و عیال خود را نزد خویش جمع کن و چنین بگو «اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ...» تا پایان دعا که پیش از این ذکر شد؛ آنگاه دعایی به من آموخت و فرمود وقتی به فرات برسی بگو.

با آب فرات غسل کن، به درستی که پدرم مرا از پدرانش خبر داد که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: همانا این فرزند من حسین، پس از من در کنار فرات کشته خواهد شد، هرکه او را زیارت کند و از فرات غسل نماید، گناهان او بریزد و مانند روزی شود که مادر او را به دنیا آورده است؛ چون غسل کنی در حال انجام غسل بگو:

بِسْمِ اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وآفَةٍ وَعاهَةٍ، اللّٰهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِي، وَاشْرَحْ بِهِ صَدْرِي، وَسَهِّلْ لِي بِهِ أَمْرِي.

به نام خدا و با خدا؛ خدایا آن را قرار ده روشنی و پاک کننده و نگه‌دارنده و شفای از هر درد و بیماری و آفت و تباهی، خدایا دلم را با آن پاک کن و سینه‌ام را بگشای و کارم را با آن آسان گردان.

چون از غسل فارغ شوی دو جامه پاکیزه بپوش و در «مشرعه» دو رکعت نماز بخوان که آن همان مکانی است که حق‌تعالی درباره شأنش فرمود: «در زمین قطعه‌هایی است نزدیک یکدیگر و بوستان‌هاست از انواع انگور و کشتزار و باغستان‌هایی است از خرما، دو تا از یک ریشه رسته و غیر دو تا از یک اصل روییده شده، به یک آب، آب داده می‌شوند و بعضی از آن‌ها را بر بعض دیگر از میوه زیادتی می‌دهیم».

چون از نماز فارغ شوی، با حالتی آرام و همراه با وقار به سوی حائر حرکت کن و گام‌های خود را کوتاه بردار، به درستی که خدای تعالی برای هر گامی که برمی‌داری برایت حجّ و عمره می‌نویسد و با دل فروتن و دیده گریان راه برو و بسیار انجام ده ذکر:

«اللّٰهُ أَکْبَرُ» و «لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ»

و ثنا بر خداوند و صلوات بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و به ویژه صلوات بر حسین (علیه‌السلام) را و بسیار کن لعنت بر قاتلان آن حضرت و بیزاری جستن از کسانی که در ابتدا، پایه ظلم و جور بر اهل‌بیت را بنا گذاشتند.

هرگاه به درگاه حائر رسیدی بایست و بگو:

اللّٰهُ أَكْبَرُ كَبِيراً، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ كَثِيراً، وَسُبْحانَ اللّٰهِ بُكْرَةً وَأَصِيلاً، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هَدَانا لِهٰذا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّٰهُ، لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ.

خدا بزرگ‌تر است بزرگ‌تر و خدا را بسیار سپاس و منزّه است خدا هر صبح و شب، خدا را سپاس که ما را به این مسیر هدایت کرد و ما نبودیم کسانی که هدایت شویم، اگر خدا هدایتمان نمی‌کرد، همانا رسولان پروردگار ما حق را آوردند.

پس بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خاتَِمَ النَّبِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلَْدِكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَصِيَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا مَلائِكَةَ اللّٰهِ الْمُقِيمِينَ فِي هٰذَا الْمَقامِ الشَّرِيفِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا مَلائِكَةَ رَبِّي الْمُحْدِقِينَ بِقَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام، السَّلامُ عَلَيْكُمْ مِنِّي أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ.

سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای پیامبر خدا، سلام بر تو ای خاتم پیامبران، سلام بر تو ای سرور رسولان، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای امیرمؤمنان، سلام بر تو ای آقای جانشینان، سلام بر تو ای پیشوای سپیدرویان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه، سرور زنان جهانیان، سلام بر تو و بر امامان از فرزندانت، سلام بر تو ای جانشین امیرمؤمنان، سلام بر تو ای درست‌کردارِ راستگوی شهید، سلام بر شما ای فرشتگان‌ که مقیم در این مقام برجسته هستید، سلام بر شما ای فرشتگان پروردگارم که گرداگرد قبر حسین (درود بر او) می‌باشید، سلام بر شما از سوی من همیشه تا هستم و شب و روز برپاست.

پس می‌گویى:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ، وَابْنُ أَمَتِكَ، الْمُقِرُّ بِالرِّقِّ، وَالتَّارِكُ لِلْخِلافِ عَلَيْكُمْ، وَالْمُوالِي لِوَلِيِّكُمْ، وَالْمُعَادِي لِعَدُوِّكُمْ، قَصَدَ حَرَمَكَ، وَاسْتَجارَ بِمَشْهَدِكَ، وَتَقَرَّبَ إِلَيْكَ بِقَصْدِكَ، أَأَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ يَا نَبِيَّ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ؟ أَأَدْخُلُ يَا سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ ؟ أَأَدْخُلُ يَا فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعَالَمِينَ ؟ أَأَدْخُلُ يَا مَوْلايَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ يَا مَوْلايَ يَابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ؟

سلام بر تو ای اباعبدالله، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، بنده‌ات و فرزند بنده‌ات و فرزند کنیزت هستم، اقرار به غلامی شما دارم و ترک کننده مخالفت با شمایم، دوستدار دوستانتان و دشمن دشمنانتان می‌باشم، حرمت را قصد کرده و به زیارتگاهت پناه آورده و به سوی تو با سبب شدنت تقرّب جسته، آیا وارد شوم ای رسول خدا؟ آیا وارد شوم ای پیامبر خدا، آیا وارد شوم ای امیرمؤمنان، آیا وارد شوم ای سرور جانشینان، آیا وارد شوم ای فاطمه سرور زنان جهانیان، آیا وارد شوم ای مولایم ای اباعبدالله، آیا وارد شوم ای مولایم ای فرزند رسول خدا؟

پس اگر دلت فروتن و دیده‌ات گریان شد، نشانه‌ی اجازه ورود است، پس وارد شو و بگو:

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الَّذِي هَدانِي لِوِلايَتِكَ، وَخَصَّنِي بِزِيارَتِكَ، وَسَهَّلَ لِي قَصْدَكَ.

خدا را سپاس خدای یگانه و یکتا و فرد و بی‌نیاز که مرا به ولایتت هدایت کرد و به زیارتت اختصاصم داد و آهنگ به سوی تو را برایم آسان نمود.

آنگاه تا درگاه قبّه مطهره برو و برابر بالا سر بایست و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ مُوسىٰ كَلِيمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ عِيسىٰ رُوحِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاٰمُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفىٰ،

سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو ای وارث موسی هم‌سخن خدا، سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمّد محبوب خدا، سلام بر تو ای وارث امیرمؤمنان ولی خدا، سلام بر تو ای فرزند محمّد مصطفی،

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضىٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَدِيجَةَ الْكُبْرىٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثارَ اللّٰهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَطَعْتَ اللّٰهَ وَرَسُولَهُ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ؛

سلام بر تو ای فرزند علی مرتضی، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سلام بر تو ای فرزند خدیجه کبری، سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و تنهای به خون آغشته‌ای که نتوانستی خونخواهی کنی، گواهی می‌دهم که تو نماز بپا داشتی و زکات پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و خدا و رسولش را پیروی نمودی تا آن‌که مرگ به سویت آمد، خدا لعنت کند ملتی را که تو را کشتند و لعنت کند مردمی را که به تو ستم روا داشتند و لعنت کند ملّتی را که این واقعه را شنیدند و به آن راضی شدند؛

يَا مَوْلايَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِها ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدِّينِ، وَأَرْكانِ الْمُؤْمِنِينَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهادِي الْمَهْدِيُّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وَُلَْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوىٰ، وَأَعْلامُ الْهُدىٰ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقىٰ، وَالْحُجَّةُ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْيا،

ای مولای من ای اباعبدالله، گواهی می‌دهم که تو نوری بودی در صلب‌های با رفعت و رحم‌های پاکیزه، جاهلیت با ناپاکی‌هایش، آلوده‌ات نکرد و از جامه‌های تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مردم با ایمانی و گواهی می‌دهم که تویی پیشوای نیکوکار با تقوای پسندیده پاکیزه هدایتگر و ره‌یافته و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت ریشه تقوا و نشانه‌های هدایت و دستاویز محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند،

وَأُشْهِدُ اللّٰهَ وَمَلائِكَتَهُ وَأَنْبِياءَهُ وَرُسُلَهُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَبِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرايِعِ دِينِي، وَخَواتِيمِ عَمَلِي، وَقَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَأَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ، وَعَلَىٰ أَرْواحِكُمْ، وَعَلَىٰ أَجْسادِكُمْ، وَعَلَىٰ أَجْسامِكُمْ، وَعَلَىٰ شاهِدِكُمْ، وَعَلَىٰ غائِبكُمْ، وَعَلَىٰ ظاهِرِكُمْ وَعَلَىٰ باطِنِكُمْ.

و گواه می‌گیرم خدا و فرشتگان و پیامبران و رسولانش را که من به شما ایمان دارم و بر یقین به بازگشت شمایم، براساس قوانین دینم و پایان‌های عملم و دلم تسلیم دل شما و کارم پیرو کار شماست، درود خدا بر شما و بر ارواح و اجساد و پیکرهایتان و بر حاضر و غایب و آشکار و باطنتان.

پس خود را به روی قبر بینداز و آن را ببوس و بگو:

بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ، وَجَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَىٰ جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَتَهَيَّأَتْ لِقِتالِكَ، يْا مَوْلايَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، قَصَدْتُ حَرَمَكَ، وَأَتَيْتُ إِلىٰ مَشْهَدِكَ، أَسْأَلُ اللّٰهَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُ، وَبِالْمَحَلِّ الَّذِي لَكَ لَدَيْهِ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ.

پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت ای اباعبدالله، بزرگ شد عزا و مصیبت تو بر ما و بر همه اهل آسمان‌ها و زمین، خدا لعنت کند قومی که اسب‌ها را زین کردند و دهانه زدند و آماده پیکار با تو شدند، ای مولایم ای اباعبدالله، آهنگ حرمت نمودم و به زیارتگاهت آمدم، از خدا درخواست می‌کنم به مقامی که برای تو نزد اوست و جایگاهی که برای تو پیش اوست که درود فرستد بر محمّد و خاندان محمّد و مرا در دنیا و آخرت همراه شما قرار دهد.

آنگاه برخیز و بالای سر «دو رکعت» نماز بخوان و در آن دو رکعت پس از سوره «حمد» هر سوره‌ای را که می‌خواهی قرائت کن و پس از نماز بگو:

اللّٰهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ وَرَكَعْتُ وَسَجَدْتُ لَكَ وَحْدَكَ لَاشَرِيكَ لَكَ، لِأَنَّ الصَّلاةَ وَالرُّكُوعَ وَالسُّجُودَ لَاتَكُونُ إِلّا لَكَ، لِأَنَّكَ أَنْتَ اللّٰهُ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّي أَفْضَلَ السَّلامِ وَالتَّحِيَّةِ، وَارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ السَّلامَ . اللّٰهُمَّ وَهَاتَانِ الرَّكْعَتانِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلىٰ مَوْلايَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِ وَتَقَبَّلْ مِنِّي وَأْجُرْنِي عَلَىٰ ذٰلِكَ بِأَ فْضَلِ أَمَلِي وَرَجائِي فِيكَ وَفِي وَلِيِّكَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ.

خدایا نماز خواندم و برای تو که یگانه و بی‌شریکی رکوع و سجود کردم، زیرا نماز و رکوع و سجود، نمی‌باشد مگر برای تو، همانا تویی خدا که معبودی جز تو نیست؛ خدایا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و از سوی من به آنان بهترین سلام و تحیت را برسان و بر من بازگردان از سوی آنان سلام را. خدایا این دو رکعت نماز هدیه‌ای است از سوی من به مولایم حسین بن علی (درود خدا بر آنان باد) خدایا بر محمّد و آن حضرت درود فرست و از من بپذیر و بر آن پاداشم ده، براساس بهترین آرزو و امیدم درباره تو و ولی‌ات ای سرپرست مؤمنان.

پس برخیز و به طرف پایین قبر آن حضرت برو و نزد سر علی بن الحسین (علیه‌السلام) بایست و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ [وَابْنُ الشَّهيدِ]، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَظْلُومُ وَ ابْنُ الْمَظْلُومِ، لَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ.

سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند حسین شهید، سلام بر تو ای شهید، سلام بر تو ای ستمدیده و پسر ستمدیده، خدا لعنت کند امّتی که تو را کشت و خدا لعنت کند امّتی که به تو ستم روا داشت و خدا لعنت کند امّتی که این واقعه را شنید و به آن رضایت داد.

پس خود را بر قبرش بینداز و آن را ببوس و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ وَجَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَىٰ جَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَأَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ.

سلام بر تو ای ولی خدا و پسر ولی خدا، همانا مصیبت و عزای تو بر ما و بر همه مسلمانان بزرگ شد، پس خدا لعنت کند امّتی که تو را کشت و من به سوی خدا و به سوی تو از آنان بیزاری می‌جویم.

سپس از دری که پایین پای علی بن الحسین (علیه‌السلام) است بیرون بیا و به سوی شهدا متوجه شو و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِياءَ اللّٰهِ وَأَحِبَّاءَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَصْفِياءَ اللّٰهِ وَأَوِدَّاءَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ دِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَ لِيِّ النَّاصِحِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ أَبِي عَبْدِ اللّٰهِ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِّي طِبْتُمْ وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيها دُفِنْتُمْ وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظِيماً، فَيالَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ.

سلام بر شما ای اولیای خدا و عاشقانش، سلام بر شما ای برگزیدگان خدا و دوستدارانش، سلام بر شما ای یاران دین خدا، سلام بر شما ای یاران رسول خدا، سلام بر شما ای یاران امیرمؤمنان، سلام بر شما ای یاران فاطمه سرور زنان جهانیان، سلام بر شما ای یاران ابی محمّد حسن بن علی آن ولی خیرخواه، سلام بر شما ای یاران اباعبدالله، پدر و مادرم فدای شما، پاکیزه شدید و پاکیزه شد زمینی که شما در آن دفن شدید و به رستگاری بزرگی رسیدید، ای کاش من هم با شما بودم تا همراه شما به رستگاری می‌رسیدم.

آنگاه به سوی بالای سر امام حسین (علیه‌السلام) برگرد و برای خود و اهل و اولاد و پدر و مادر و برادران خود، بسیار دعا کن، زیرا در آن روضه مطهره دعای دعاکننده و درخواست درخواست‌کننده ردّ نمی‌شود.

نویسنده گوید: این زیارت، معروف به زیارت وارث است و مأخذش کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی می‌باشد که از کتب بسیار معتبر و معروف نزد علماست و من این زیارت را بدون واسطه، از همان کتاب شریف نقل کردم و پایان زیارت شهدا همان بود که ذکر شد:

«فَیَالَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ».

پس این اضافه‌هایی که بعضی بعد از «فَاَفوزَ مَعَکم» ذکر نموده‌اند:

«فِی الْجِنانِ مَعَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أََُولَئِکَ رَفِیقاً، السَّلامُ عَلَىٰ مَنْ کانَ فِی الْحائِرِ مِنْکُمْ وَعَلَىٰ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِی الْحائِرِ مَعَکُمْ... إلى آخره»

همۀ آن‌ها زیادی و اضافی است.

شیخ ما در کتاب «لؤلؤ مرجان» فرموده است: که این کلمات متضمّن چند دروغ واضح است، علاوه بر جسارت مرتکب شدن بدعت و جسارت افزودن بر فرمودۀ امام، این کم و زیاد کردن‌های بی‌سند و بی‌ربط چنان شایع و متعارف شده که چند هزار مرتبه در شب و روز، در عرصه‌گاه مرقد منوّر ابی‌عبدالله الحسین (علیه‌السلام) و محضر فرشتگان مقرّب و محلّ طواف پیامبران مرسل به آواز بلند خوانده می‌شود و احدی به این خوانندگان ایراد نمی‌گیرد و از گفتن این دروغ و ارتکاب این معصیت نهی نمی‌کند و کم‌کم این کلمات، در مجموعه‌هایی که در زیارت و ادعیه نادانان از عوام جمع می‌کنند و گاهی اسمی برای آن می‌گذارند، راه پیدا کرده و به چاپ رسیده است؛ و از مجموعه این نادان، به مجموعه آن نادانان نقل‌شده و کار به جایی رسیده که بر بعضی از طلاّب نیز امر مشتبه شده است.

روزی طلبه‌ای را دیدم که آن دروغ‌های ناروا را برای شهدا می‌خواند، دست بر کتفش گذاشتم، ملتفت من شد، گفتم: از اهل علم چنین اکاذیب در چنین محضری قبیح نیست؟ گفت: مگر روایت نشده؟ تعجب کردم گفتم: نه؛ گفت: در کتابی دیدم، گفتم در کدام کتاب؟ گفت: «مفتاح الجنان»؛ ساکت شدم، چه اینکه کسی در بی‌اطلاعی کارش به اینجا رسد که جمع‌آوری بعضی عوام را کتاب بشمارد و مستند قرار دهد، قابل سخن گفتن نیست.

سپس شیخ مرحوم کلام را در این مقام طول داده و فرموده است: به حال خود گذاشتن عوام در امثال این امور جزئی و بدعت‌های مختصر مثل غسل اویس قَرَن و آش ابوالدرداء که تابع و مخلص حقیقی معاویه بوده و روزه صَمت که در روز سخن نگویند و غیر آن‌ها که احدی در مقام نهی برنیامده، سبب جسارت و جرأت شده است که در هر ماه و سال پیامبر و امام جدیدی پیدا می‌شود و دسته دسته از دین خدا بیرون می‌روند، پایان سخن میرزا حسین نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» رفع مقامه.

این فقیر گوید: در فرمایش این عالم بزرگ که به مذاق شرع مقدس آگاه است، خوب تأمّل کن؛ چگونه این مطلب غمی بزرگ و عقده‌ای گلوگیر در دل او شده، چه او به طور کامل مفاسد این کار را می‌داند، به خلاف آنان‌که از علوم اهل‌بیت محروم و بی‌بهره ماندند و به دانستن سخنی درهم و برهم از اصطلاحات اکتفا کردند که امثال این مطالب را چیزی ندانند، بلکه تصحیح و تصویب کرده و بر وفق آن عمل کنند.

لا جرم کار به جایی می‌رسد که کتاب‌هایی همچون «مصباح المتهجد، اقبال، مهج الدعوات، جماع الاسبوع، مصباح الزائر، بلد الامین، جنی الواقیی، مفتاح الفلاح، مقیاس، ربیع الاسابیع، تحفی، زاد المعاد» و امثال این کتب متروک و مهجور شود و این مجموعه‌های احمقانه شایع شود که در دعای مجیر که از دعاهای معتبره مرویه است، در هشتاد موضع آن کلمه «بعفوک» زیاد کنند و کسی انکار نکند و در دعای جوشن که مشتمل بر صد فصل است، برای هر فصلی یک خاصیتی وضع کنند و با بودن این همه زیارت مأثوره، زیارت فاجعه‌انگیز جعل نمایند و با بودن این همه دعاهای معتبر روایت شده با مضامین عالیه و کلمات فصیحه بلیغه، دعایی بی‌ربط در کمال برودت جعل کنند و نام آن را دعای «حبّی» گذارند و از کنگره عرش آن را نازل کنند و چندان فضیلت برای آن وضع نمایند که انسان را متحیر و سراسیمه کنند.

از جمله [آن فضائل] آن‌که العیاذ بالله، جبرئیل از سوی حق سبحانه و تعالی به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفته باشد: هر بنده‌ای که این دعا را با خود دارد، او را عذاب نکنم، اگرچه مستوجب دوزخ باشد و عمرش را به معصیت گذرانده و مرا هیچ وقت سجده نکرده باشد و عنایت کنم آن بنده را ثواب هفتاد هزار پیغمبر و ثواب هفتاد هزار زاهد و ثواب هفتاد هزار شهید و ثواب هفتاد هزار نمازگزار و ثواب پوشاندن هفتاد هزار برهنه و ثواب سیر کردن هفتاد هزار گرسنه و ثوابی مطابق ریگ‌های بیابان و ثواب هفتاد هزار بقعه زمین و ثواب مهر نبوت رسالت پناه، و ثواب عیسی روح الله و ابراهیم خلیل الله و اسماعیل ذبیح الله و موسی کلیم الله و یعقوب نبی الله و آدم صفی الله و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و دیگر فرشتگان، یا محمّد هرکه این دعای بزرگوار با عظمت را بخواند یا با خود بردارد، او را بیامرزم و شرم دارم که او را عذاب کنم... تا پایان! و سزاوار است، انسان از شنیدن این‌ها عوض خنده بگرید.

کتاب‌های دعای شیعه، به مرتبه‌ای متقن و محکم بوده که غالب آن‌ها که استنساخ می‌کردند، خودشان از اهل علم بودند و از روی نسخه‌هایی که به خط اهل علم و تصحیح شده علما بوده مقابله و تصحیح می‌نمودند و اگر اختلافی بود، در حاشیه‌اش به آن اختلاف اشاره می‌کردند؛ مثلاً در دعای مکارم الاخلاق «وبَلِّغْ بِإیمانی» در حاشیه‌اش اشاره می‌کنند، در نسخه ابن اشناس «وَابْلُغْ بِإیْمانی» است و در روایت ابن شاذان «اللّٰهُمَّ أبْلِغْ إیمانی» است؛ یا مثلاً فلان کلمه به خط ابن سکون چنین است و به خط شهید چنین.

همچنین کار کتاب‌های معتبر دعا به جایی رسیده که منحصر به کتاب «مفتاح» شده که فی‌الجمله وصفش را شنیدی و این کتاب مرجع عوام و خواص و عرب و عجم شده و این نیست، جز از بی‌اعتنایی اهل علم به حدیث و اخبار و رجوع ننمودن به کتب علما و فقهای اهل‌بیت اطهار و نهی نکردن از امثال این بدعت‌ها و اضافات و دسیسه وضّاعان [آنان‌که از پیش خود جعل حدیث می‌کنند و به پیامبر و امام نسبت می‌دهند] و تحریف جاهلان و جلو نگرفتن از نااهلان و از تصرّفات بی‌خردان تا کار به جایی رسیده که دعاها موافق سلیقه‌ها تلفیق شده و زیارت‌ها و مفجعه‌ها و صلوات‌ها اختراع گشته و مجموعه‌های بسیار از دعاهای ساختگی و قلابی چاپ شده و بچّه مفتاح‌ها متولد گشته و کم‌کم سرایت کرده، به سایر کتب رسیده و شایع و رواج یافته است.

مثلاً کتاب «منتهی الآمال» این احقر را تازه طبع کرده‌اند، بعضی از خطّاطان آن، به سلیقه خود تصرّفاتی در آن نموده، از جمله در احوال مالک بن یسر ملعون نوشته: از دعای امام حسین (علیه‌السلام) هر دو دست او از کار افتاده بود الحمدلله؛ در تابستان همانند دو چوب خشک می‌گردید الحمدلله؛ در زمستان خون از آن‌ها می‌چکید الحمدلله و بر این حال خسران مال بود الحمدلله.

در این دو سطر عبارت، چهار لفظ «الحمدلله» را کاتب موافق سلیقه خود جزو عبارت کرده است و نیز در بعضی از مواضع کتاب پس از نام جناب زینب یا امّ کلثوم، به سلیقه خود لفظ خانم اضافه کرده که زینب خانم و امّ کلثوم خانم گفته شود، به خاطر آنکه از آن مخدّرات تجلیل شود و کاتب، حمید بن قحطبه را چون با او دشمن بوده، به علت بدی او حمید بن قحبه نوشته، ولی احتیاط نموده قحطبه را به عنوان نسخه بدل آن یادداشت کرده و عبد ربّه را صلاح دیده عبدالله نوشته و زحر بن قیس را که حاء بی نقطه است، در هر کجای کتاب بوده، به جیم نوشته و امّ سلمه را غلط دانسته و تا در امکانش بوده‌ام ام السلمه کرده، الی غیر ذلک.

غرضم از ذکر این مطلب در اینجا دو چیز بود: یکی آن‌که تصرفاتی که این شخص به سلیقه خود کرده، آن را کمال دانسته و خلافش را نقص فرض کرده، درحالی‌که آن چیزی که او کمال دانسته باعث نقصان شده است، بنابراین از اینجا قیاس کنیم به چیزهایی که ما از روی جهل و نادانی در دعاها داخل می‌کنیم یا به سلیقه ناقص خود بعض تصرفات می‌نماییم و آن را کمال فرض می‌کنیم، بدانیم که همان چیزها نزد اهلش سبب نقصان و بی‌اعتباری آن دعاها یا زیارت خواهد بود، پس شایسته است که ما به هیچ وجه در این باب مداخله نکنیم و هرچه دستورالعمل دادند، به همان رفتار کرده و از آن تخطّی ننمائیم؛

و دیگر غرضم آن بود که معلوم گردد هرگاه نسخه‌ای که نویسنده‌اش زنده و حاضر و نگهبان او باشد، با آن این گونه رفتار کنند، پس با سایر نسخه‌ها چه کردند و به کتاب‌های چاپی دیگر چه اعتماد است؟ مگر کتابی که از مصنّفات مشهور علمای معروف باشد و به نظر ثقه‌ای از علمای آن فن رسیده و امضا فرموده باشد.

در حال ثقه جلیل، فقیه پیشین در اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) یونس بن عبدالرحمن روایت شده است: که کتابی در اعمال شبانه‌روز نوشته بود، جناب ابو هاشم جعفری آن کتاب را به نظر مبارک حضرت عسکری (علیه‌السلام) رساند، حضرت تمام آن را مطالعه و به دقت بررسی نمود، پس از آن فرمود: «هٰذا دِینی وَدِینُ آبائی کُلُّهُ وَهُوَ الْحَقُّ کُلُّهُ؛ این دین من و دین پدران من است و تمامش حق می‌باشد».

ملاحظه کن که ابو هاشم جعفری، با آن‌که بر کثرت علم و فقاهت و جلالت و دیانت جناب یونس مطّلع بوده، در عمل کردن به کتاب او اکتفا نکرده تا آن‌که آن را به نظر مبارک امام خود رسانید؛

و نیز روایت شده: از بورق شنجانی هراتی که مردی معروف به صدق و صلاح و ورع بوده، در سامره خدمت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) رسید و کتاب «یوم و لیله» شیخ جلیل‌القدر فضل بن شاذان نیشابوری را به آن حضرت داد و گفت: فدایت شوم، می‌خواهم در این کتاب نظر فرمایی و ورق ورق آن را ملاحظه کنی؛ حضرت فرمود: «هٰذا صَحِیحٌ یَنْبَغی أَنْ تَعْمَلَ بِهِ؛ این کتاب صحیح است و شایسته است به آن عمل کنی» الی غیر ذلک؛

و این احقر با اینکه مذاق مردم این زمان و عدم اهتمامشان را در امثال این امور می‌دانستم، برای اتمام حجت سعی و کوشش بسیار کردم که دعاها و زیارات منقول در این کتاب حتی‌الامکان، از نسخه‌های اصل نقل شود و بر نسخه‌های متعددی عرضه گردد و به اندازه‌ای که از عهده برآید آن را تصحیح کنم تا عامل به آن از روی اطمینان عمل کند ان‌شاء‌الله، به شرط آن‌که کاتبان و ناسخان، در آن تصرف ننمایند و خوانندگان، اختراع و سلیقه‌های خود را کنار گذارند.

شیخ کلینی از عبدالرحیم قصیر نقل کرده: خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید و عرض کرد: فدایت شوم، من از پیش خود دعایی اختراع کرده‌ام، حضرت فرمود: مرا از اختراع خود بگذار، یعنی آن را کنار گذار و برای من نقل مکن و اجازه نداد دعای جمع‌کرده‌اش را نقل کند و خود حضرت برای او دستور العملی عنایت فرمود.

شیخ صدوق از عبدالله بن سنان روایت کرده: امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: به همین زودی به شما شبهه‌ای می‌رسد، پس می‌مانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایت‌گر و در آن شبهه نجات نمی‌یابد مگر کسی‌که دعای غریق را بخواند، گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: می‌گویی:

يَا اللّٰهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ، يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَىٰ دِينِكَ .

ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای زیر و روکننده‌ی دل‌ها، دلم را بر دینت پا برجا کن.

پس گفتم:

يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَىٰ دِينِكَ.

ای زیر و رو کننده‌ی دل‌ها و دیده‌ها، دلم را بر دینت پا برجا کن.

حضرت فرمود: خدای عزّوجل «مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ» است، ولی چنان‌که من می‌گویم بگو:

«یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَىٰ دِینِکَ».

تأمل در این دو حدیث شریف، برای بیداری کسانی که در دعاها به سلیقه خود، بعضی کلمات را زیاد می‌کنند و پاره‌ای تصرّفات می‌نمایند کافی است و الله العاصم.

زیارت امام حسین (ع) در روز عاشورا

بدان که زیارت روایت‌شده برای روز عاشورا چند زیارت است و ما در اینجا به خاطر رعایت مختصرنویسی فقط به بیان دو زیارت قناعت می‌کنیم ـ و البته در باب دوّم در بیان «اعمال روز عاشورا» نیز «زیارتی» را نقل کردم ـ با مطالبی دیگر که مناسب این مقام است.

امّا آن دو زیارت:
یکی «زیارت عاشورای معروف» است که از نزدیک و دور خوانده می‌شود.
دوم «زیارت عاشورای غیر معروف»، که با زیارت معروف متداول در اجر و ثواب همسان است و مشقّت گفتن صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام را ندارد.

[این زیارت همان] زیارت عاشورای معروف است که از نزدیک و دور خوانده می‌شود و شرح آن چنان‌که شیخ ابوجعفر طوسی در «مصباح» ذکر فرموده چنین است:

محمّد بن اسماعیل بن بزیع، از صالح بن عقبه، از پدرش، از حضرت باقر (علیه‌السلام) روایت کرده است: که حضرت فرموده: هرکه حسین بن علی (علیه‌السلام) را در روز «دهم محرّم» کنار قبر آن حضرت زیارت کند تا آنکه گریان شود، خدا را در روز قیامت ملاقات کند، با ثوابی به اندازه ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد که ثواب آن‌ها همانند ثواب کسی می‌باشد که در خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وائمه‌طاهرین) جهاد کرده باشد.

راوی گفت: فدایت شوم چه ثوابی است برای کسی که در شهرهای دور از کربلا باشد و برایش در مانند این روز رفتن به سوی قبر آن حضرت ممکن نباشد؟

فرمود: هرگاه چنین باشد به سوی صحرا بیرون رود، یا در خانه خود بر بلندی بام بالا رود و به سوی آن حضرت با سلام اشاره کند و در نفرین کردن بر قاتلین آن حضرت بکوشد و پس از آن دو رکعت نماز بخواند؛ و این کار را در اوایل روز، پیش از گذشتن خورشید از لحظۀ ظهر انجام دهد، پس بر امام حسین (علیه‌السلام) زاری و گریه کند و کسانی را که در خانه‌اش هستند، هرگاه از ایشان تقیه نمی‌کند، به گریه کردن بر آن حضرت امر کند و در خانهٔ خود با نشان دادن بی‌تابی بر آن حضرت عزا بپا دارد و یکدیگر را به مصیبتشان به حسین (علیه‌السلام) تسلیت و دلداری دهند و من بر خدا برای ایشان همه آن ثواب‌ها را ضامنم، هرگاه این عمل را انجام دهند.

گفتم: فدایت شوم این ثواب‌ها را برای ایشان ضامن می‌شوی و آن‌ها را به عهده می‌گیری؟ فرمود: آری من ضامن و عهده گیرنده‌ام برای کسی که این عمل را بجا آورد.

گفتم: یکدیگر را چگونه تسلیت و دلداری دهند؟ فرمود: بگویند:

أَعْظَمَ اللّٰهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عليه السلام، وَجَعَلَنا وَإِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاٰمُ.

خدا بزرگ کند پاداش‌هایمان را به مصیبتمان بر حسین (درود بر او) و ما و شما را از خواهندگان خون او همراه با ولی‌اش، امام مهدی از خاندان محمّد (درود بر ایشان) قرار دهد.

و اگر بتوانی آن روز را به دنبال حاجتی بیرون نروی، بیرون نرو، زیرا روز بلا و مصیبت است که در آن حاجت مؤمن برآورده نمی‌شود و اگر برآورده شود برای او مبارک نخواهد بود و در آن خیر و رشدی نخواهد دید و در آن روز هیچ‌کدام از شما برای خانه‌اش، البته چیزی ذخیره نکند، چرا که هرکه در آن روز اگر چیزی ذخیره کند، در آن چیز برکت نخواهد دید و برای او و اهلش که جهت آن‌ها ذخیره کرده مبارک نخواهد بود.

هرگاه این عمل را به جا آوردند، حق‌تعالی برای ایشان ثواب هزار حج، هزار عمره و هزار جهاد بنویسد که گویا همه را با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) انجام داده باشد و برای اوست مزد و پاداش مصیبت هر پیامبر و رسول و وصی و صدّیق و شهیدی که مرده یا کشته شده باشد، از زمانی که حق‌تعالی آفریده دنیا را تا زمانی که قیامت بر پا شود.

صالح بن عُقبه و سیف بن عُمَیره گفته‌اند: عَلقَمة بن محمّد حَضرمی گفت: به حضرت باقر (علیه‌السلام) گفتم: به من دعایی بیاموز که آن را در این روز بخوانم برای هر زمان‌که آن حضرت را از نزدیک زیارت کنم و دعایی که آن را بخوانم برای هر زمان‌که موفق به زیارتش از نزدیک نشوم و بخواهم با سلام به سوی او از شهرهای دور از خانه‌ام اشاره کنم.

به من فرمود: ای علقمه هرگاه آن دو رکعت نماز را خواندی به سوی آن حضرت با سلام اشاره کن و در وقت اشاره به آن حضرت پس از گفتن «تکبیر» این کلام را بگو: [زیارتی که چند سطر بعد ذکر می‌شود]

به درستی که هرگاه این کلام را گفتی، دعا کرده‌ای به آن چیزی که دعا می‌کنند به آن زائران آن حضرت از ملائکه و خداوند برای تو صد هزار هزار درجه بنویسد و همانند کسی باشی که با امام حسین (علیه‌السلام) شهید شده باشد تا مشارکت کنی با ایشان در درجاتشان و شناخته نشوی، مگر در زمرهٔ شهیدانی که با آن حضرت شهید شده‌اند و برای تو نوشته شود زیارت هر پیامبر و رسولی و پاداش زیارت هرکه زیارت کرده امام حسین (علیه‌السلام) را از روزی که شهید شده، سلام خدا بر آن حضرت و اهل‌بیتش باد؛

می‌گویی:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، [السَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللّٰهِ وَابْنَ خِيرَتِهِ]، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثارَ اللّٰهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكُمْ مِنِّي جَمِيعاً سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ؛

سلام بر تو ای اباعبدالله، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان و فرزند سرور جانشینان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه سرور بانوان جهانیان، سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و ای تنهای شهید شده که هنوز خونخواهی‌ات انجام نگرفته، سلام بر تو و جان‌هایی که به درگاهت فرود آمدند، از سوی من بر همگی شما سلام خدا باد برای همیشه تا هستم و تا شب و روز باقی است؛

يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَىٰ جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَىٰ جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَأَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللّٰهُ فِيها، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ؛

ای اباعبدالله، هرآینه عزایت بزرگ و سنگین شد و مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام بس دشوار و طاقت‌فرسا گشت و سنگین و دشوار و طاقت‌فرسا شد مصیبتت در آسمان‌ها بر همه اهل آسمان، خدا لعنت کند امّتی که بنای ستم و بی‌داد بر شما اهل‌بیت را بنیان نهادند و خدا لعنت کند قومی که شما را از مقامتان دور کرد و از مرتبه‌هایتان برکنار نمود، مرتبه‌هایی که خدا شما را در آن‌ها جای داد و خدا لعنت کند امّتی که شما را کشتند؛

وَلَعَنَ اللّٰهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتالِكُمْ، بَرِئْتُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ [مِنْ] أَشْياعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ وَأَوْلِيائِهِمْ، يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ آلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ بَنِي أُمَيَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللّٰهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ، وَلَعَنَ اللّٰهُ شِمْراً ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَأَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ؛

و خدا لعنت کند آنان را که امکانات و توان جنگ با شما را برای ایشان تدارک دیدند، من بیزاری می‌جویم به سوی خدا و به سوی شما از ایشان و از شیعیان و پیروان و دوستدارانشان، ای اباعبدالله من تا روز قیامت در صلحم با کسی که با شما صلح کرد و در جنگم با کسی که با شما جنگید و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا همه بنی امیه را لعنت کند و لعنت کند پسر مرجانه و عمر بن سعد و شمر را و لعنت کند امّتی که مرکب‌ها را زین کردند و لگام زدند و جنگ با تو را دنبال کردند؛

بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي، لَقَدْ عَظُمَ مُصابِي بِكَ، فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقامَكَ، وَأَكْرَمَنِي [بِكَ]، أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاٰمُ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ، يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ، إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ، وَ إِلىٰ رَسُولِهِ، وَ إِلىٰ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ إِلىٰ فاطِمَةَ، وَ إِلَى الْحَسَنِ، وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاتِكَ؛

پدر و مادرم به فدایت، همانا مصیبتت بر من دشوار و طاقت‌فرسا شد، از خدا که مقامت را گرامی داشت و مرا به وسیله تو کرامت بخشید، درخواست می‌کنم که خون‌خواهی تو را همراه پیشوای یاری شده از اهل‌بیت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) روزی من کند، خدایا به حق حسین مرا نزد خود در دنیا و آخرت آبرومند قرار ده، ای اباعبدالله من به خدا و رسولش و امیرمؤمنان و فاطمه و حسن تقرّب می‌جویم، به دوستی تو؛

وَبِالْبَراءَةِ [مِمَّنْ قَاتَلَكَ، وَنَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ، وَبِالْبَراءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيْكُمْ، وَأَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَإِلىٰ رَسُولِهِ] مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ ذٰلِكَ وَبَنىٰ عَلَيْهِ بُنْيانَهُ، وَجَرىٰ فِي ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَىٰ أَشْياعِكُمْ، بَرِئْتُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَمُوالاةِ وَلِيِّكُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ، وَالنَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَأَتْبَاعِهِمْ، إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ، وَوَلِيٌّ لِمَنْ والاكُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداكُمْ؛

و به بیزاری [از کسی که با تو جنگید و به تو اعلام جنگ داد و به بیزاری از آنان‌که اساس ستم و جور بر ضدّ شما را پایه‌گذاری کردند و بیزاری می‌جویم بسوی خدا و رسولش] از کسی که پایه‌گذاری کرد اساس این حادثه را و بنا نهاد بر آن بنیانش را و روان شد در ستم و بیدادش بر شما و شیعیان شما، از ایشان به سوی خدا و شما بیزارم و به خدا تقرّب می‌جویم و پس از آن به شما نیز با دوستی نسبت به شما و دوستی نسبت به دوستان شما و به بیزاری از دشمنانتان و برپاکنندگان جنگ با شما و به بیزاری از شیعیان و پیروان آن‌ها، من در صلحم با کسی که با شما صلح کرد و در جنگم با کسی که با شما جنگید و دوستم با کسی که شما را دوست داشت و دشمنم با کسی که شما را دشمن داشت؛

فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ، وَمَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ، وَرَزَقَنِي الْبَراءَةَ مِنْ أَعْدائِكُمْ، أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ، وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِي مَعَ إِمامٍ هُدىً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ؛

پس درخواست می‌کنم از خدا که مرا به معرفت شما و دوستان شما گرامی داشت و بیزاری از دشمنان شما را نصیب من کرد، اینکه مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد و جایگاهم را نزد شما با پیشینه‌ای نیک استوار بدارد و از او می‌خواهم که مرا برساند به مقام ستوده‌ای که برای شما نزد خداست و روزی کند خون‌خواهی‌ام را به همراه امام هدایت‌گر آشکار و گویای به حق از خاندان شما؛

وَأَسْأَلُ اللّٰهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصاباً بِمُصِيبَتِهِ، مُصِيبَةً مَا أَعْظَمَها وَأَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِي الْإِسْلامِ وَفِي جَمِيعِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هٰذَا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْ مَحْيايَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَمَماتِي مَماتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ؛

و از خدا می‌خواهم به حق شما و منزلتی که برای شما نزد اوست که عطا کند به من به خاطر مصیبت‌زدگی‌ام به شما برترین چیزی را که عطا کند به مصیبت‌زده‌ای به خاطر مصیبتش، چه مصیبتی بزرگ است آن مصیبت و چه دشوار و طاقت‌فرسا است آن عزا در اسلام و در همه آسمان‌ها و زمین. خدایا در این جایگاه مرا از کسانی قرار ده که از سوی تو به آنان درود و رحمت و آمرزش می‌رسد، خدایا حیاتم را حیات [آمیخته به عشق] محمّد و خاندان محمّد و مرگم را مرگ [در حال شیفتگی به] محمّد و خاندان محمّد قرار ده؛

اللّٰهُمَّ إِنَّ هٰذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو أُمَيَّةَ وَابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبادِ، اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلَىٰ لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِيهِ نَبِيُّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ . اللّٰهُمَّ الْعَنْ أَباسُفْيانَ وَمُعَاوِيَةَ وَيَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِينَ، وَهٰذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ؛

خدایا این روز روزی است که به آن تبرّک جستند بنی‌امیه و فرزند جگرخوار، آن لعنت‌شده فرزند لعنت شده بر زبان تو و زبان پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) در هر کجا و هر جایی که پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) در آن ایستاد. خدایا لعنت کن اباسفیان و معاویه و یزید فرزند معاویه را که از جانب تو بر آنان لعنت باد به جاودانگی جاودان‌ها و امروز روزی است که خوشحال شدند به این روز خاندان زیاد و خاندان مروان، به خاطر کشتن حضرت امام حسین (درود خدا بر او)؛

اللّٰهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ [الْأَلِيمَ] . اللّٰهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هٰذَا الْيَوْمِ، وَفِي مَوْقِفِي هٰذَا، وَأَيَّامِ حَيَاتِي بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ، وَاللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ، وَبِالْمُوَالاةِ لِنَبِيِّكَ وَآلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ؛

خدایا پس لعنت و شکنجه‌ات را بر آنان دوچندان کن، خدا من در این روز و در این جایگاه و همه روزهای زندگی‌ام به تو تقرّب می‌جویم، به بیزاری از اینان و لعنت بر ایشان و به دوستی پیامبر و خاندان پیامبرت (درود بر او ایشان)؛

سپس «صد مرتبه» بگو:

اللّٰهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَىٰ ذٰلِكَ . اللّٰهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَشايَعَتْ وَبايَعَتْ وَتابَعَتْ عَلَىٰ قَتْلِهِ، اللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً؛

خدایا لعنت کن نخستین ستمکاری را که به حق محمّد و خاندان محمّد ستم کرد و آخرین کسی را که در این ستم از او پیروی نمود. خدایا لعنت کن جمعیتی را که با حسین پیکار کردند و همراهی نمودند و پیمان بستند و پیروی کردند بر کشتن آن حضرت، خدایا همه آنان را لعنت کن؛

پس بگو «صد مرتبه»:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛

سلام بر تو ای اباعبدالله و بر جان‌هایی که به درگاهت فرود آمدند، از سوی من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقی است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوی من قرار ندهد، سلام بر حسین و بر علی بن الحسین و فرزندان حسین و یاران حسین؛

آنگاه بگو:

اللّٰهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي، وَابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً، ثُمَّ [الْعَن] الثَّانِيَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ. اللّٰهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللّٰهِ بْنَ زِيادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ أَبِي سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوَانَ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.

خدایا اختصاص ده، اوّلین ستمکار را از سوی من به لعنت و آغاز کن به آن لعنت اولین را، سپس دومین و سومین و چهارمین را، خدایا یزید پنجم آنان را لعنت کن و لعنت کن عبیدالله بن زیاد و پسر مرجانه و عمر بن سعد و شمر و خاندان ابوسفیان خاندان زیاد و خاندان مروان را تا روز قیامت.

سپس به سجده برو و بگو:

اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَىٰ مُصَابِهِمْ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ عَظِيمِ رَزِيَّتِي، اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِي شَفاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ‌السلام.

خدایا سپاس تو را سپاس شکرگزاران بر مصیبت‌زدگی آنان، خدا را سپاس بر بزرگی بلا و مصیبتم، خدایا شفاعت حسین را در روز ورود [به قیامت] نصیبم کن و پیشینۀ نیک مرا نزد خود ثابت بدار به همراه حسین و یاران حسین، آنان‌که جانشان را در دفاع از حسین (درود بر او) بخشیدند.

علقمه گفت: حضرت باقر (علیه‌السلام) فرمود: اگر بتوانی آن حضرت را هر روز به این زیارت در خانه خود زیارت کنی زیارت کن که تمام این ثواب‌ها برای تو خواهد بود.

اعمال روز عاشورا

عاشورای حسینی را خدمت امام زمان (عج) و شیعیان و دوستداران این امام همام تسلیت و تعزیت عرض می نمایم.

اعمال روز عاشورا

روز شهادت سیدالشهداء و روز مصیبت و حزن ائمه طاهرین و شیعیان ایشان است و در این روز سزاوار است شیعیان مشغول کاری از کارهای دنیا نگردند و برای خانه خود چیزی ذخیره نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و عزاداری حضرت امام حسین (علیه‌السلام) را بر پا کنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتی که در ماتم عزیزترین اولاد و اقوام خود اشتغال می‌ورزند و آن حضرت را به «زیارت عاشورا» که پس از این در باب زیارات بیاید، زیارت کنند و در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت بکوشند و یکدیگر را در مصیبت آن وجود مقدّس به این جملات تعزیت گویند:

أَعْظَمَ اللّٰهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ، وَجَعَلَنا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.

خدا مزدهای ما را به خاطر سوگواری‌مان برای حسین (درود بر او باد) بزرگ گرداند و قرار دهد ما و شما را از خونخواهانش به همراه ولی‌اش امام مهدی از خاندان محمّد (درود بر ایشان باد).

سزاوار است در این روز مقتل [یعنی کتاب‌هایی که پیرامون واقعه کربلا نگاشته شده است] بخوانند و یکدیگر را بگریانند؛ روایت شده: که چون حضرت موسی به ملاقات خضر و فرا گرفتن بعضی از حقایق از آن حضرت مأمور شد، اول چیزی که در هنگام ملاقات بین ایشان مذاکره شد، این بود که خضر برای حضرت موسی مصائب و بلاهایی را که بر آل محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) وارد می‌شود بیان کرد و هر دو گریستند و گریستن ایشان شدّت گرفت.

از ابن عباس روایت شده است: در ذی‌قار خدمت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) رسیدم، صحیفه‌ای به خط خود و دیکته شده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیرون آورد و از آن صحیفه برای من خواند، در آن صحیفه مقتل امام حسین (علیه‌السلام) بود و اینکه چگونه شهید می‌شود و چه کسی او را به شهادت می‌رساند و چه کسی او را یاری می‌کند و چه کسی با او شهید می‌شود، پس آن حضرت گریه کرد گریه‌ای سخت و مرا به گریه انداخت.

فقیر گوید: اگر مقام را گنجایش بود، مختصر مقتلی در اینجا ذکر می‌کردم، امّا محل را گنجایش آن نیست؛ هرکه بخواهد به کتاب‌های ما درزمینهٔ مقتل رجوع کند.

در هر صورت اگر کسی در این روز نزد قبر مطهّر آن حضرت باشد و مردم را آب دهد، مانند کسی است که لشگر آن جناب را آب داده باشد و با آن حضرت در کربلا حاضر بوده و خواندن «هزار مرتبه» سوره «توحید» در این روز فضیلت بسیار دارد و روایت شده: که خدای رحمان به‌سوی او نظر رحمت کند و سید برای این روز دعایی نقل کرده شبیه به «دعای عشرات»، بلکه موافق بعضی روایات ظاهراً خود آن دعا باشد.

شیخ طوسی از عبدالله بن سنان از امام صادق (علیه‌السلام) چهار رکعت نماز و دعایی نقل کرده است که باید در این روز در حدود صبح یا نزدیک ظهر بخواند، ما به خاطر اختصار ذکر نکردیم؛ هرکه خواهان است به «زاد المعاد» رجوع کند؛

و نیز شایسته است که شیعیان در این روز بی‌آنکه قصد روزه کنند، از خوردن و آشامیدن امساک نمایند؛ و در پایان روز، پس از عصر غذا بخورند به غذایی که اهل مصیبت می‌خورند، مانند ماست یا شیر و امثال آن‌ها، نه مثل غذاهای لذیذ و جامه‌های پاکیزه بپوشند و به هیئت صاحبان مصیبت دگمه‌ها را بگشایند و آستین‌ها را بالا بزنند؛

و علامه مجلسی در «زاد المعاد» فرموده: بهتر آن است که روز نهم و دهم را روزه نگیرد، زیرا بنی‌امیه این دو روز را برای برکت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه می‌گرفتند و به دروغ، احادیث بسیار در فضیلت این دو روز و روزه آن‌ها را به حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت داده‌اند و از طریق اهل‌بیت احادیث بسیاری در مذمّت روزه این دو روز به ویژه روز عاشورا وارد شده و نیز بنی‌امیه (علیهم اللعنه) برای برکت، آذوقه سال را در روز عاشورا ذخیره می‌کردند!

به این خاطر از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت شده: هرکه کوشیدن در حوائج خود را در روز عاشورا ترک کند و به دنبال کاری نرود، حق‌تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هرکه روز عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد، حق‌تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور و خوشحالی او گرداند و دیده‌اش در بهشت به ما روشن شود؛ هرکه روز عاشورا را روز برکت نامد و در آن روز برای منزل خود چیزی ذخیره کند خدا آن ذخیره را برای او مبارک نکند و روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد (علیهم اللعنه) محشور گردد.

بنابراین انسان باید در روز عاشورا مشغول کاری از کارهای دنیا نگردد، بلکه در گریه و نوحه و مصیبت باشد و اهل خانه خود را دستور دهد که عزای آن حضرت را بپا دارند و مشغول ماتم و سوگواری باشند، چنان‌که در سوگ عزیزترین اولاد و اقوام خود مشغول می‌شوند و در آن روز بی‌آنکه قصد روزه کنند، از خوردن و آشامیدن امساک ورزند و در پایان روز پس از عصر غذا بخورند گرچه به جرعه آبی باشد و روزه کامل نگیرند، مگر آنکه در خصوص آن روز روزه واجب داشته باشد که به نذر یا مثل آن بر او واجب شده باشد و در آن روز در خانه خود آذوقه ذخیره نکند و لب به خنده نگشاید و به لهو و لعب نپردازد و «هزار مرتبه» قاتلان آن حضرت را لعنت کند و بگوید:

اللّٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ.

خداوندا بر قاتلان حسین (علیه‌السلام) لعنت فرست.

نویسنده گوید: از کلام این بزرگوار معلوم می‌شود که احادیثی که در فضیلت روز عاشوراست همه جعلی است و به دروغ به حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت داده‌اند.

صاحب کتاب «شفاء الصدور» در شرح این قسمت از زیارت عاشورا:

«اللّٰهُمَّ إِنَّ هٰذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ»

سخن را در این مقام گسترده کرده؛ خلاصه‌اش آنکه، تبرّک بنی‌امیه به این روز نامیمون بر چند وجه است:

اوّل: ذخیره کردن غذا و آذوقه را در این روز مستحب شمردند و آن آذوقه را تا سال دیگر مایه سعادت و وسعت رزق و رفاه زندگی دانستند، چنان‌که در اخبار اهل‌بیت، از باب اشاره به ایشان، از این مطلب نهی مکرّر وارد شده.

دوم: اقامه مراسم عید است، از توسعه رزق بر عیال و نو کردن لباس و کوتاه کردن شارب و گرفتن ناخن و مصافحه و رسوم دیگر عید که راه و روش بنی‌امیه و پیروان ایشان بر آن‌ جاری است.

سوم: التزام به روزه این روز که اخبار بسیاری در فضیلت آن جعل کرده‌اند.

چهارم: دعا و طلب حوائج در این روز را به عنوان روزی مبارک مستحب دانسته‌اند و برای این کار در این روز، با دروغ و ساختن حدیث و افترا، مناقب و فضائلی ساخته‌اند و دعاهایی چند تلفیق کرده، تعلیم عاصیان نمودند تا امر مبهم و درهم و کار اشتباه شود؛ چنان‌که در خطبه‌ای که در این روز در شهرهای خود می‌خوانند، برای هر پیامبر وسیله و شرفی در این روز یاد می‌کنند مانند خاموش شدن آتش نمرود، استقرار سفینه نوح، غرق شدن لشگریان فرعون و نجات یافتن عیسی از دار یهودیان؛ چنان‌که جبله مکیه نقل کرده است: که از میثم تمّار شنیدم که فرمود:

و الله این امّت پسر پیامبر خود را در محرّم در روز دهم به قتل می‌رسانند و هرآینه دشمنان حق این روز را روز برکت قرار می‌دهند و همانا این کار شدنی است و در علم خدای تعالی گذشته و من آن را می‌دانم به عهدی که از مولایم امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) به من رسیده.

جبّله می‌گوید: گفتم: چگونه مردم روز شهادت حسین (علیه‌السلام) را روز برکت قرار می‌دهند؟ میثم گریست و فرمود: حدیثی جعل می‌کنند که روز عاشورا روزی است که خدای تعالی توبه آدم را در آن قبول کرد، با اینکه خداوند توبه آدم را در ذوالحجه پذیرفت و گمان می‌کنند که عاشورا روزی است که خدا یونس را از شکم ماهی بیرون آورد، درحالی‌که خدا در ذوالقعده یونس را از شکم ماهی بیرون آورد و گمان می‌کنند این روز، روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت، با اینکه این واقعه در روز هیجدهم ذوالحجّه رُخ داده و گمان می‌کنند روزی است که خداوند دریا را برای موسی شکافت، درحالی‌که این حادثه در ربیع‌الاول بوده است.

در هر صورت با این همه تصریح و تأکید که در خبر میثم آمده است و در حقیقت از نشانه‌های نبوّت و امامت و دلیل بر حقّانیت طریقه شیعه است که این‌گونه اخبار یقینی را در اختیار گذاشته و مضمون آن مطابق با واقع محسوس است.

از عجایب است که دعایی بر طبق این اکاذیب، تلفیق شده و در کتاب‌های بعضی از بی‌خبران که غافل بوده‌اند، ذکرش به میان آمده و به دست عوام داده شده و البته خواندن آن دعا بدعت و حرام است و آن دعا این است:

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ، سُبْحانَ اللّٰهِ مِلءَ الْمِيزانِ، وَمُنْتَهَى الْعِلْمِ، وَمَبْلَغَ الرِّضا، وَزِنَةَ الْعَرْشِ...

بعد از دو سه سطر دارد: «ده مرتبه» صلوات بفرست و بگو:

يَا قَابِلَ تَوْبَةِ آدَمَ يَوْمَ عاشُوراءَ، يَا رافِعَ إِدْرِيسَ إِلَى السَّماءِ يَوْمَ عاشُوراءَ، يَا مُسَكِّنَ سَفِينَةِ نُوحٍ عَلَى الْجُودِيِّ يَوْمَ عاشُوراءَ، يَا غِياثَ إِبْراهِيمَ مِنَ النَّارِ يَوْمَ عاشُوراءَ ...

إلى آخره.

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، منزّه است خدا به پُری ترازو و نهایت دانش و سر حدّ خشنودی و وزن عرش...

بعد از دو سه سطر دارد: «ده مرتبه» صلوات بفرستد و بگوید:

ای پذیرنده توبه آدم در روز عاشورا، ای بالا برنده ادریس به آسمان در روز عاشورا، ای آرام‌دهنده کشتی نوح بر جودی در روز عاشورا، ای فریادرس ابراهیم از آتش در روز عاشورا.

شک نیست که این دعا را یکی از ناصبی‌های مدینه، یا خوارج مسقط یا امثال این‌ها جعل کرده و با این جعل کردن ظلم بنی‌امیه را به کمال رسانده...(پایان خلاصه کلام صاحب کتاب «شفاء الصدور»)

در هر صورت در پایان روز عاشورا سزاوار است یاد کردن حال اهل حضرت سیدالشهدا و دختران و اطفال آن حضرت که در این وقت، در سرزمین کربلا اسیر دشمنان گشته و به حزن و گریه مشغول بودند و مصائبی بر ایشان گذشت که در خاطر هیچ آفریده‌ای خطور نکند و قلم را تاب نوشتن آن نباشد و چه نیکو سروده هر که سروده:

فاجِعَةٌ اِنْ اَرَدْتُ اَكْتُبُها

مُجْمَلَةً ذِكْرَةً لِمُدِّكِرٍ

فاجعه اى است اگر بخواهم آن را بنویسم

به صورت اجمال براى یادآورى یادآوران

جَرَتْ دُمُوعى فَحالَ حائِلُها

ما بَيْنَ لَحْظِ الْجُفُونِ وَالزُّبُرِ

اشکم روان شود، پس پرده گردد

میان نگاه چشم‌ها و صفحات کتاب

وَقالَ قَلْبى بُقْيا عَلَىَّ فَلا

وَاللّهِ ما قَدْ طُبِعْتُ مِنْ حَجَرٍ

دلم گوید بر من رحمى که

سوگند به خدا من از سنگ سرشته نشدم

بَكَتْ لَهَا الاْرْضُ وَ السَّماَّءُ

بَيْنَهُما فى مَدامِعٍ حُمُرٍ

بر آن مصیبت زمین و آسمان گریست

و هرچه ما بین آن دو می‌باشد، گریه‌اى خونبار

من از تحریر این غم ناتوانم

که تصویرش زده آتش بجانم

ترا طاقت نباشد از شنیدن

شنیدن کى بود مانند دیدن

پس‌ برخیز و به رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا و امام مجتبی و سایر امامان از ذُریه سیدالشهدا(سلام الله علیهم) سلام کن و ایشان را بر این مصائب جانکاه با دل سوخته و چشم گریان تسلیت بگو و این زیارت را بخوان:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ مُوسىٰ كَلِيمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ عَيسىٰ رُوحِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لِيِّ اللّٰهِ ،

سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو ای وارث موسی هم‌سخن خدا، سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمّد محبوب خدا، سلام بر تو ای وارث علی امیرمؤمنان ولی خدا،

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ الْحَسَنِ الشَّهِيدِ سِبْطِ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْبَشِيرِ النَّذِيرِ وَابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللّٰهِ وَابْنَ خِيَرَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثارَ اللّٰهِ وَابْنَ ثارِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوِتْرُ الْمَوْتُورُ؛

سلام بر تو ای وارث حسن شهید نواده رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده و فرزند آقای جانشینان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه بانوی بانوان جهانیان، سلام بر تو ای اباعبدالله، سلام بر تو ای برگزیده خدا و فرزند برگزیده خدا، سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا، سلام بر تو ای تنهایی که انتقام خونت گرفته نشد؛

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْهادِى الزَّكِىُّ وَعَلَىٰ أَرْواحٍ حَلَّتْ بِفِنائِكَ، وَأَقامَتْ فَى جِوارِكَ، وَوَفَدَتْ مَعَ زُوَّارِكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ مِنِّى مَا بَقِيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، فَلَقَدْ عَظُمَتْ بِكَ الرَّزِيَّةُ، وَجَلَّ الْمُصابُ فِى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَفِى أَهْلِ السَّمَاواتِ أَجْمَعِينَ وَفِى سُكَّانِ الْأَرَضِينَ فَإِنَّا لِلّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، وَصَلَواتُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ وَتَحِيَّاتُهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آبائِكَ الطَّاهِرِينَ الطَّيِّبِينَ الْمُنْتَجَبِينَ وَعَلَىٰ ذَرارِيهِمُ الْهُداةِ الْمَهْدِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ وَعَلَيْهِمْ، وَعَلَىٰ رُوحِكَ وَعَلَىٰ أَرْواحِهِمْ، وَعَلَىٰ تُرْبَتِكَ وَعَلَىٰ تُرْبَتِهِمْ؛ اللّٰهُمَّ لَقِّهِمْ رَحْمَةً وَرِضْواناً وَرَوْحاً وَرَيْحاناً .

سلام بر تو ای امام راهنما و پاک و بر ارواحی که به آستانت فرود آمدند و در جوارت اقامت گزیدند و همراه زائرانت وارد شدند، از من بر تو سلام تا زنده‌ام و تا شب‌وروز برپاست، همانا عزای تو بزرگ است و سوگواری در میان مؤمنان و مسلمانان و در همگی اهل آسمان‌ها و ساکنان زمین عظیم است، همه ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم، درودها و برکات و تحیات خدا بر تو و بر پدران پاک و پاکیزه و نجیبت و بر فرزندان راهنمای ره‌یافته آنان. سلام بر تو ای مولایم و بر ایشان و بر روح تو و روح آنان و بر خاکت و بر خاکشان؛ خدایا رحمت و خشنودی روح و ریحان بر آنان بیفکن،

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا ابْنَ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَيَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَيَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا شَهِيدُ، يَا ابْنَ أَبَاالشُّهَداءِ . اللّٰهُمَّ بَلِّغْهُ عَنِّى فى هٰذِهِ السَّاعَةِ وَفِى هٰذَا الْيَوْمِ وَفِى هٰذَا الْوَقْتِ وَفِى كُلِّ وَقْتٍ تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَسَلاماً، سَلامُ اللّٰهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْعالَمِينَ وَعَلَى الْمُسْتَشْهَدِينَ مَعَكَ سَلاماً مُتَّصِلاً مَا اتَّصَلَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ؛

سلام بر تو ای مولایم ای اباعبدالله، ای فرزند خاتم انبیاء و ای فرزند آقای جانشینان و ای فرزند بانوی بانوان جهانیان، سلام بر تو ای شهید، ای فرزند شهید، ای برادر شهید، ای پدر شهیدان، خدایا از سوی من به حضرت او برسان، در این ساعت و در این روز و در این وقت و در همه وقت، تحیت بسیار و سلام، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو، ای فرزند آقای جهانیان و بر شهید شدگان با تو، سلامی پیوسته، به پیوستگی شب و روز؛

السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَى الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَى الشُّهَداءِ مِنْ وُلْدِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَى الشُّهَداءِ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ، السَّلامُ عَلَى الشُّهَداءِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ، السَّلامُ عَلَى الشُّهَداءِ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرٍ وَعَقِيلٍ، السَّلامُ عَلَىٰ كُلِّ مُسْتَشْهَدٍ مَعَهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبَلِّغْهُمْ عَنَّى تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَسَلاماً .

سلام بر حسین فرزند علی شهید، سلام بر علی فرزند حسین شهید، سلام بر عبّاس فرزند امیرمؤمنان شهید، سلام بر شهیدان از فرزندان امیرمؤمنان، سلام بر شهیدان از فرزندان حسن، سلام بر شهیدان از فرزندان حسین، سلام بر شهیدان از فرزندان جعفر و عقیل، سلام بر همه شهیدان همراه آنان از مؤمنان؛ خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و از سوی من درود بسیار و سلام فراوان به ایشان برسان،

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ أَحْسَنَ اللّٰهُ لَكَ الْعَزاءَ فَى وَلَدِكَ الْحُسَيْنِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَافاطِمَةُ أَحْسَنَ اللّٰهُ لَكِ الْعَزاءَ فَى وَلَدِكِ الْحُسَيْنِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَحْسَنَ اللّٰهُ لَكَ الْعَزاءَ فِى وَلَدِكَ الْحُسَيْنِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ أَحْسَنَ‌اللّٰهُ لَكَ الْعَزاءَ فَى أَخِيكَ الْحُسَيْنِ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، أَنَا ضَيْفُ اللّٰهِ وَضَيْفُكَ وَجارُ اللّٰهِ وَجارُكَ، وَ لِكُلِّ ضَيْفٍ وَجارٍ قِرىً وَقِراىَ فِى هٰذَا الْوَقْتِ أَنْ تَسْأَلَ اللّٰهَ سُبْحانَهُ وَتَعَالىٰ أَنْ يَرْزُقَنِى فَكَاكَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ إِنَّهُ سَمِيعُ الدُّعاءِ قَرِيبٌ مُجِيبٌ.

سلام بر تو ای رسول خدا، خدا شکیبایی‌ات را در مصیبت فرزندت حسین نیکو گرداند، سلام بر تو ای فاطمه، خدا شکیبایی‌ات را در مصیبت فرزندت حسین نیکو گرداند، سلام بر تو ای امیرمؤمنان، خدا شکیبایی‌ات را در مصیبت فرزندت حسین نیکو گرداند، سلام بر تو ای ابا محمّد ای حسن مجتبی، خدا شکیبایی‌ات را در مصیبت برادرت حسین نیکو گرداند، ای مولای من ای اباعبدالله من مهمان خدا و مهمان تو و پناهنده به خدا و پناهنده به توأم، برای هر مهمان و پناهنده‌ای پذیرایی هست، پذیرایی من در این وقت این است که از خدای منزّه برتر بخواهی که آزادی از آتش دوزخ را نصیبم کند، همانا او شنوای دعا و نزدیک و اجابت‌کننده است.

آداب مخصوص زیارت امام حسین (ع)

آدابی که زائر حضرت سید الشّهدا باید آن‌ها را در راه زیارت و در آن حرم مطهر توجّه و مواظبت کند چند چیز است:

اوّل: پیش از آن‌که از خانه بیرون رود، «سه روز» روزه بدارد و روز سوم غسل کند، چنان‌که امام صادق (علیه‌السلام) به صفوان دستورالعمل دادند و در ذکر «زیارت هفتم» خواهد آمد.

شیخ محمّد بن مشهدی در مقدمات زیارت «عید قربان و عید غدیر» ذکر فرموده که چون زیارت آن حضرت را اراده کنی، «سه روز» روزه بدار و روز سوم غسل کن و اهل و عیال خود را نزد خود جمع کن و بگو:

اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ نَفْسِي وَأَهْلِي وَمالِي وَوَُلَْدِي وَكُلَّ مَنْ كانَ مِنِّي بِسَبِيلٍ، الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغائِبَ . اللّٰهُمَّ احْفَظْنا بِحِفْظِكَ بِحِفْظِ الْإِيمَانِ وَاحْفَظْ عَلَيْنا . اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا فِي حِرْزِكَ وَلَا تَسْلُبْنا نِعْمَتَكَ وَلَا تُغَيِّرْ مَا بِنا مِنْ نِعْمَةٍ وَعافِيَةٍ، وَزِدْنا مِنْ فَضْلِكَ إِنَّا إِلَيْكَ راغِبُونَ.

خدایا من امروز به تو می‌سپارم خودم و خاندانم و مال و فرزندانم و هرکه را به صورتی از من بوده، حاضرشان و غایبشان را. خدایا نگهدار ما را با نگهداری‌ات، به نگهداری ایمان و بر ما نگهدار باش. خدایا ما را در پناهت قرار ده و نعمتت را از ما مگیر و آنچه در اختیار ما است از نعمت و سلامت کامل تغییر مده و از احسانت بر ما بیفزا که ما مشتاق به سوی توایم.

آنگاه از خانه خود با حال خاکساری و فروتنی بیرون رو و بسیار بگو:

«لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَ اللّٰهُ أَکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ»

و ثنای خدا را بر زبان جاری کن و بر پیامبر و آلش صلوات فرست و به آرامی و وقار حرکت کن.

روایت شده است: که خداوند از عرق زائر قبر امام حسین (علیه‌السلام) از هر قطره‌ای هفتاد هزار فرشته خلق می‌کند که خدای تعالی را تسبیح می‌کنند و از خدا آمرزش می‌خواهند برای او و زائران آن حضرت تا آن‌که روز قیامت برپا شود.

دوم: از امام صادق (علیه‌السلام) روایت‌شده: که چون به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بروی، آن حضرت را محزون و غمناک و ژولیده مو و غبارآلوده و گرسنه و تشنه زیارت کن که آن جناب با این احوال شهید شد و حاجات خود را بخواه و از کربلا بازگرد و آن را وطن خود قرار مده.

سوم: زائر در سفر زیارت آن حضرت توشه خود را از غذاهای لذیذ مانند بریانی و حلواجات قرار ندهد، بلکه خوراکش را نان با شیر یا ماست تهیه ببیند.

از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده است که فرمود: شنیدم جماعتی به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) می‌روند و با خود سفره‌هایی برمی‌دارند که در آن‌ها بزغاله‌های بریان و حلواجات هست، اگر به زیارت قبر پدران یا دوستان خود بروند قطعاً این خوراکی‌ها را با خود برنمی‌دارند.

در روایت معتبر دیگری نقل‌شده است: که امام صادق (علیه‌السلام) به مفضل بن عمر فرمود: زیارت کنید امام حسین (علیه‌السلام) را بهتر از آن است که زیارت نکنید و زیارت نکنید بهتر از آن است که زیارت کنید، مفضّل عرضه داشت: پشتم را شکستی! فرمود: و الله اگر به زیارت قبر پدران خود بروید، اندوهگین و غمناک می‌روید و به زیارت آن حضرت که می‌روید سفره‌ها با خود برمی‌دارید، درحالی‌که باید ژولیده مو و گردآلود بروید.

نویسنده گوید: پس برای ثروتمندان و تاجران چه اندازه شایسته است که این مسئله را در این سفر توجّه کنند و هرگاه در شهرهایی که تا کربلا بین راه ایشان است، عدّه‌ای از دوستانشان ایشان را دعوت و میهمان می‌کنند و در زمان حرکت سفره‌های آنان را از پختنی‌های لذیذ و مرغ بریان و سایر غذاها پر می‌کنند، قبول نپذیرند و بگویند: ما مسافر کربلا هستیم و برای ما تغذیه به این غذاها شایسته نیست.

شیخ کلینی روایت کرده: بعد از شهادت حضرت سید الشّهدا همسر کلبیّه آن حضرت مجلس عزا برپا کرد، گریست و سایر زن‌ها و خدمتکاران گریستند تا حدی که اشک‌های آن‌ها خشک شد، از جایی برای آن مخدّره «جونی» هدیه فرستادند که معنی آن را مرغ قطا گفته‌اند، این هدیه برای این بود که از خوردن آن در گریستن بر امام حسین (علیه‌السلام) نیرو بگیرند، چون آن بانوی محترمه آن را دید پرسید چیست؟ گفتند: هدیه‌ای است که فلانی برای شما فرستاده تا در ماتم امام حسین (علیه‌السلام) از آن کمک بگیرید، فرمود: «ما که در جشن عروسی نیستیم، ما را چه به این خوراک؟» پس دستور داد تا آن را از خانه بیرون بردند.

چهارم: از مسائلی که در سفر زیارت امام حسین (علیه‌السلام) مستحب است، تواضع و فروتنی و خشوع و راه رفتن همانند بنده ذلیل است، پس کسانی که در راه زیارت آن حضرت، بر این مرکب‌های جدید سوار می‌شوند، باید خیلی متوجه خود باشند که بر سایر زائران و بندگان خدا که به سختی و مشقّت به کربلا می‌روند، بزرگی ننمایند و تکبّر نورزند و آنان را به چشم حقارت نبینند.

علما در احوال اصحاب کهف نقل کرده‌اند: که آن‌ها از خاصان دقیانوس و به منزله وزرای او بودند، وقتی حق‌تعالی رحمت خود را شامل حال آن‌ها فرمود و به فکر خداپرستی و اصلاح کار خود برآمدند، مصلحت خویش را در این دیدند که از مردم کناره گیرند و در غاری پناه گرفته به عبادت حق مشغول شوند، به این خاطر سوار بر اسب‌ها شده، از شهر بیرون آمدند.

همین‌که سه میل راه رفتند، تملیخا که یکی از آنان بود گفت: «برادران این راه، راه آخرت است و باید به صورت نداری و مسکنت رفت و فرمانروایی و ریاست دنیا را کنار گذاشت، اکنون از اسب‌ها پیاده شوید و با پای پیاده به درگاه حق روید، شاید خداوند به شما رحم کند و در کار شما گشایشی نصیب شما فرماید؛ همگی از اسب‌های خود پیاده شدند و آن افراد محترم و معظّم در آن روز، هفت فرسخ با پای پیاده راه رفتند تا پاهایشان مجروح و خون‌چکان شد!

پس زائران قبر مطهر امام حسین (علیه‌السلام) این واقعیت را در نظر داشته باشند و بدانند شخص در این راه هرچه برای خدا فروتنی کند، باعث بالارفتن مقام او خواهد شد، بنابراین اساس در آداب زیارت آن جناب از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده: هرکه پیاده به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) برود، حق‌تعالی برای او به عدد هر گام هزار حسنه می‌نویسد و هزار گناه را از او محو می‌کند و برای او هزار درجه در بهشت بلند می‌فرماید، چون به شطّ فرات رسیدی غسل کن و پایت را برهنه نما و کفش‌های خود را در دست گیر و راه برو همانند راه رفتن بنده‌ای خوار.

پنجم: اگر در بین راه زائر پیاده‌ای را دید که وامانده و خسته شده و از او کمک خواست، تا تواند در کار او بکوشد و او را به منزل رساند و مبادا که او را سبک شمارد و به او بی‌اعتنایی کند.

شیخ کلینی به سند معتبر از ابو هارون روایت کرده: من در خدمت امام صادق (علیه‌السلام) بودم، به جمعیتی که نزد ایشان بودند فرمود: شما را چه شده که ما را خوار می‌کنید؟ از میان آنان مردی از اهل خراسان برخاست و گفت: پناه می‌بریم به خدا از این که ما شما را یا چیزی از امر شما را خوار کنیم و آن را کوچک شماریم، فرمود: آری تو خودت یکی از آنانی هستی که سبک شمردی و خوار کردی مرا!

آن مرد گفت: به خدا پناه می‌برم که من شما را خوار کرده باشم. فرمود: وای بر تو، وقتی که نزدیک به جحفه بودیم، آیا نشنیدی که فلان کس به تو گفت: مرا به اندازه یک میل راه سوار کن، به خدا سوگند من از پیمودن راه خسته شدم، سوگند به خدا تو سر به سوی او بلند نکردی و او را سبک و خوار شمردی و هرکه مؤمنی را خوار نماید ما را خوار کرده و حرمت ما را به تباهی کشیده است!

نویسنده گوید: ما در بخش‌های گذشته در آداب زیارت، در «ادب نهم» کلامی با روایتی از علی بن یقطین که مناسب با این مقام است ذکر کردیم، به آنجا رجوع کن که در آن روایت موعظه نیکویی است و این ادب که در اینجا ذکر شد، اختصاص به زائران امام حسین (علیه‌السلام) ندارد، ولی چون این مطلب در راه زیارت آن حضرت بسیار اتفاق می‌افتد، به این خاطر آن را در اینجا ذکر کردیم.

ششم: از ثقه جلیل‌القدر محمّد بن مسلم روایت شده: که به حضرت باقر (علیه‌السلام) عرض کرد: ما زمانی که به زیارت پدرتان حسین بن علی می‌رویم، آیا چنین است که در حج خانه خداییم؟ فرمود: آری، عرضه داشت: پس آنچه بر حاجیان لازم است بر ما لازم است؟

فرمود: بر تو لازم است با هرکه رفیق توست نیکو معاشرت کنی و بر تو لازم است که کم سخن بگویی، مگر سخن خیر و بر تو لازم است که بسیار یاد خدا کنی و لازم است که جامه‌هایت پاکیزه باشد و پیش از آن‌که وارد حائر شوی غسل کنی و لازم است که با خشوع و نرم و خالص باشی و نماز بسیار بخوانی و بر محمّد و آل محمّد صلوات بسیار فرستی و باید خود را از چیزهایی که سزاوار تو نیست حفظ کنی و دیده‌ات را از حرام و شبهه بپوشانی و به برادران مؤمن پریشان خود احسان کنی و اگر کسی را ببینی که خرجی‌اش تمام شده از او دستگیری کرده و خرجی خود را بین او و خود به طور برابر قسمت کنی و تقیه بر تو لازم است که قوام دین تو به آن است و همچنین پرهیز از اموری که خداوند از آن‌ها نهی فرموده و دشمنی با دیگری و بسیار سوگند خوردن و گفتگوی بی‌منطق و ستیزی که در آن سوگند باشد ترک کنی؛

چون چنین رفتار کنی به اندازه ثواب حج و عمره برای تو تمام می‌شود و از سوی کسی‌که به هزینه کردن مال و دور افتادن از اهل بیتش درخواست ثواب برای او کرده‌ای، مستوجب می‌شوی به اینکه به آمرزش گناهان و رحمت و خشنودی خدا به وطن بازگردی.

هفتم: در روایت ابوحمزه ثمالی (رضوان الله علیه)، از امام صادق (علیه‌السلام) در باب زیارت حضرت امام حسین (علیه‌السلام) آمده: چون به نینوا رسیدی بارهای خود را در آنجا بگذار و به خود روغن نزن و به چشم سرمه مکش و گوشت مخور، البته تا زمانی که در آنجا اقامت داری.

هشتم: غسل نمودن با آب فرات است که روایات در مزیت و برتری آن بسیار وارد شده.

در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) روایت‌شده: هرکه به آب فرات غسل کند و قبر امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت کند، از گناهان تهی شود، همانند روزی که از مادر متولد شده اگرچه گناهانش از گناهان کبیره بوده باشد.

و روایت شده است: خدمت آن حضرت عرض شد که بسا شود که ما به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) برویم و غسل زیارت به سبب سردی هوا یا غیر آن بر ما دشوار باشد، فرمود: هرکه در فرات غسل کند و امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت نماید، آن‌قدر از فضیلت برای او نوشته شود که به شماره درنیاید.

از بشیر دهّان روایت شده است: امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: هرکه به زیارت قبر حسین بن علی برود، پس وضو بگیرد و در فرات غسل کند، قدمی بر ندارد و قدمی نگذارد مگر آنکه حق‌تعالی برای او حجّ و عمره بنویسد؛

در بعضی از روایات آمده: غسل کن از فرات، از جایی که برابر قبر آن حضرت قرار گیرد.

از بعضی روایات استفاده می‌شود خوب است چون به فرات برسد «صد مرتبه»«اللّٰهُ أَکْبَرُ» و «صد مرتبه»«لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ» و «صد مرتبه» صلوات بر پیامبر و آل آن حضرت فرستد.

نهم: چون خواستی وارد حائر مقدّس شوی، از دری که در جانب مشرق قرار دارد وارد شو، چنان‌که امام صادق (علیه‌السلام) به یوسف کنّاسی فرمودند.

دهم: در روایت ابن قولویه آمده: امام صادق (علیه‌السلام) به مفضل بن عمر فرمود: ای مفضّل چون به قبر امام حسین (علیه‌السلام) رسیدی، بر در روضه بایست و این کلمات را بخوان که تو را به هر کلمه نصیبی از رحمت الهی خواهد بود:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ مُوسىٰ كَلِيمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ عِيسَىٰ رُوحِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عَلِيٍّ وَصِيِّ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِيِّ،

سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو ای وارث موسی هم‌سخن خدا، سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمّد محبوب خدا، سلام بر تو ای وارث علی، جانشین رسول خدا، سلام بر تو ای وارث حسن آن پیشوای پسندیده،

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَصِيُّ الْبارُّ التَّقِيُّ، السَّلامُ عَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ وَأَناخَتْ بِرَحْلِكَ، السَّلامُ عَلَىٰ مَلائِكَةِ اللّٰهِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.

سلام بر تو ای وارث فاطمه دختر رسول خدا، سلام بر تو ای شهید بسیار درست‌کردار و راستگو، سلام بر تو ای جانشین نیکوکار پرهیزکار، سلام بر ارواحی که به آستانت فرود آمدند و به درگاهت بار انداختند، سلام بر فرشتگان خدا که گرداگرد تواند، گواهی می‌دهم که تو نماز را برپا داشتی و زکات پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و خدا را خالصانه عبادت کردی تا آن‌که مرگ به سویت آمد، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

سپس به سوی قبر روانه می‌شوی و به هرگامی که بر می‌داری یا می‌گذاری، همانند ثواب کسی را داری که در راه خدا در خون خود دست‌ و پا زده باشد، چون نزدیک قبر رسیدی به قبر دست بمال و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ وَسَمائِهِ.

سلام بر تو ای حجّت خدا در زمین و آسمانش.

پس از آن از قبر فاصله گرفته متوجه نماز می‌شوی و به هر رکعت که نزد آن حضرت می‌خوانی همانند ثواب کسی را داری که هزار مرتبه حج و عمره انجام داده و هزار بنده آزاد کرده و هزار مرتبه همراه پیامبر مرسل، برای خدا به جهاد برخاسته باشد.

یازدهم: از ابو سعید مدائنی نقل‌شده: خدمت امام صادق (علیه‌السلام) مشرّف شده، پرسیدم: به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) بروم؟ فرمود: آری برو به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) فرزند رسول خدا، نیک‌ترین نیکان و پاکیزه‌ترین پاکیزگان و نیکوکارترین نیکوکاران و چون آن حضرت را زیارت کنی، نزد سر آن حضرت «هزار مرتبه» تسبیح امیرمؤمنان و نزد پای آن حضرت «هزار مرتبه» تسبیح حضرت فاطمه را بخوان، پس کنار آن حضرت دو رکعت نماز بخوان و در آن دو رکعت سوره‌های «یس» و «الرّحمن» را قرائت کن، چون این عمل را انجام دهی ثواب بزرگی برای تو خواهد بود. گفتم: فدایت شوم، تسبیح علی و فاطمه را به من بیاموز، فرمود: باشد ای ابو سعید، تسبیح علی این است:

سُبْحانَ الَّذِي لَاتَنْفَدُ خَزَائِنُهُ ! سُبْحانَ الَّذِي لَاتَبِيدُ مَعَالِمُهُ ! سُبْحَانَ الَّذِي لَا يَفْنىٰ مَا عِنْدَهُ ! سُبْحَانَ الَّذِي لَايُشْرِكُ أَحَداً فِي حُكْمِهِ ! سُبْحانَ الَّذِي لَا اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ ! سُبْحانَ الَّذِي لَاانْقِطاعَ لِمُدَّتِهِ ! سُبْحانَ الَّذِي لَاإِلٰهَ غَيْرُهُ.

منزّه است آن‌که خزانه‌هایش تمام نمی‌شود، منزّه است آن‌که نشانه‌هایش نابود نمی‌گردد، منزّه است آن‌که هرچه نزد اوست فنا نمی‌پذیرد، منزّه است آن‌که هیچ‌کس را در حکومتش شریک قرار نمی‌دهد، منزّه است آن‌که برای عزّت و سربلندی‌اش از هم‌پاشیدگی نیست، منزّه است آن‌که برای دورانش از هم گسستنی وجود ندارد، منزّه است آن‌که معبودی جز او نیست.

و تسبیح حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چنین است:

سُبْحانَ ذِي الْجَلالِ الْبَاذِخِ الْعَظِيمِ ! سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ ! سُبْحانَ ذِي الْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ ! سُبْحَانَ ذِي الْبَهْجَةِ وَالْجَمَالِ ! سُبْحانَ مَنْ تَرَدَّىٰ بِالنُّورِ وَالْوَقارِ ! سُبْحانَ مَنْ يَرىٰ أَثَرَ النَّمْلِ فِي الصَّفَا وَوَقْعَ الطَّيْرِ فِي الْهَوَاءِ.

منزّه است صاحب شوکت و والایی و بزرگی، منزّه است صاحب عزّت بلند و مقام فرازمند، منزّه است صاحب فرمانروایی گران‌مایه ازلی، منزّه است صاحب حسن و جمال، منزّه است آن‌که خود را با نور و وقار پوشانده، منزّه است آن‌که جای پای مورچه را بر سنگ صاف و ردّ پای عبور پرنده را در هوا می‌بیند.

دوازدهم: نماز واجب و مستحب را نزد قبر امام حسین (علیه‌السلام) بخواند، زیرا نماز نزد آن حضرت مورد قبول است.

سید ابن طاووس فرموده: با تمام وجود بکوش که نماز واجب و مستحب در حائر شریف از تو فوت نشود، همانا روایت شده است: نماز واجب نزد آن حضرت برابر است با حج و نماز مستحب مساوی است با عمره.

نویسنده گوید: ثواب بسیاری برای نماز در حائر شریف در «روایت مفضّل» گذشت؛

در روایت معتبری از امام صادق (علیه‌السلام) نقل‌شده: هرکه آن حضرت را زیارت کند و دو رکعت یا چهار رکعت نماز نزد آن حضرت بخواند ثواب حج و عمره برای او نوشته می‌شود.

آنچه از روایات ظاهر می‌شود این است که نماز زیارت و غیر آن را در پشت قبر و بالای سر بجا آوردن، هر دو خوب است و اگر بنای خواندن در بالای سر را دارد، عقب‌تر بایستد که برابر اصل قبر مقدّس نباشد.

در روایت ابو حمزه ثمالی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده که: نزد سر آن حضرت دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اول پس از سوره «حَمد» سوره «یس» و در رکعت دوم پس از سوره «حَمد» سوره «الرّحمن» و اگر خواهی پشت قبر این نماز را بخوان؛ و البته در بالای سر بهتر است، چون از این نماز فراغت یافتی، هرچه نماز می‌خواهی بخوان، ولی از این دو رکعت نماز زیارت، نزد هر قبری که زیارت کنند، نباید غفلت ورزید.

ابن قولویه از امام باقر (علیه‌السلام) روایت کرده که به شخصی فرمود: ای فلان تو را چه مانع است که هرگاه حاجتی برایت روی دهد، نزد قبر حسین (علیه‌السلام) بروی و چهار رکعت نماز نزد او بخوانی، آنگاه حاجت خود را از خدا بخواهی؟ به درستی که نماز واجب نزد آن حضرت برابر با حجّ و نماز مستحب مساوی با عمره است.

سیزدهم: بدان که عمده اعمال در روضه مطهره امام حسین (علیه‌السلام) دعاست، زیرا اجابت دعا در زیر آن قبّه با رفعت، یکی از اموری است که خدا به جبران شهادت به آن حضرت ارزانی داشته و زائر باید آن را غنیمت دانسته، در التماس و انابه و توبه و عرض حاجات کوتاهی نکند و در طی زیارات آن حضرت دعاهای بسیار با مضامین عالیه وارد شده که اگر بنای اختصار نبود، چند دعایی در اینجا ذکر می‌کردم؛

و بهتر آن است که زائر آنچه بتواند از دعاهای «صحیفه کامله» بخواند که بهترین دعاها است و ما در پایان این باب بعد از «زیارات جامعه» نقل می‌کنیم «دعایی را که در همه حرم‌های شریفه خوانده می‌شود» [بدان که در ملحقات این کتاب دعایی ذکر می‌شود که جامع‌ترین دعاهاست و در روضه‌های ائمه خوانده می‌شود، از خواندن آن غفلت ننمایی] و برای اینکه این بخش را خالی نگذارم، این دعای مختصر را که در ضمن یکی از زیارات نقل‌شده است ذکر می‌کنم و آن دعا این است که در آن حرم شریف درحالی‌که دست‌ها را به جانب آسمان برداشته باشی بگو:

اللّٰهُمَّ قَدْ تَرىٰ مَكَانِي، وَتَسْمَعُ كَلامِي، وَتَرىٰ مَقَامِي وَتَضَرُّعِي وَمَلاذِي بِقَبْرِ حُجَّتِكَ وَابْنِ نَبِيِّكَ، وَقَدْ عَلِمْتَ يَا سَيِّدِي حَوَائِجِي وَلَا يَخْفىٰ عَلَيْكَ حالِي، وَقَدْ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِابْنِ رَسُولِكَ وَحُجَّتِكَ وَأَمِينِكَ، وَقَدْ أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً بِهِ إِلَيْكَ وَ إِلىٰ رَسُولِكَ فَاجْعَلْنِي بِهِ عِنْدَكَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَعْطِنِي بِزِيارَتِي أَمَلِي، وَهَبْ لِي مُنَايَ، وَتَفَضَّلْ عَلَيَّ بِشَهْوَتِي وَرَغْبَتِي، وَقْضِ لِي حَوائِجِي، وَلَا تَرُدَّنِي خائِباً، وَلَا تَقْطَعْ رَجائِي، وَلَا تُخَيِّبْ دُعائِي، وَعَرِّفْنِي الْإِجابَةَ فِي جَمِيعِ مَا دَعَوْتُكَ مِنْ أَمْرِ الدِّينِ وَالدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَاجْعَلْنِي مِنْ عِبادِكَ الَّذِينَ صَرَفْتَ عَنْهُمُ الْبَلايا وَالْأَمْراضَ وَالْفِتَنَ وَالْأَعْراضَ مِنَ الَّذِينَ تُحْيِيهِمْ فِي عافِيَةٍ، وَتُمِيتُهمْ فِي عافِيَةٍ، وَتُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ فِي عافِيَةٍ، وَتُجِيرُهُمْ مِنَ النَّارِ فِي عافِيَةٍ، وَوَفِّقْ لِي بِمَنٍّ مِنْكَ صَلاحَ مَا أُؤَمِّلُ فِي نَفْسِي وَأَهْلِي وَوَُلَْدِي وَ إِخْوانِي وَمالِي وَجَمِيعِ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدایا همانا جایم را می‌بینی و سخنم را می‌شنوی و موقعیتم و زاری‌ام و پناه آوردنم به قبر حجّتت و فرزند پیامبرت را می‌نگری، ای آقای من حاجت‌هایم را دانسته‌ای و حالم بر تو پوشیده نیست، اینک به وسیله فرزند پیامبر و حجّت و امینت به تو رو کرده‌ام و به واسطه او تقرّب‌جویان به درگاه تو و پیامبرت آمدم، به حق او مرا در پیشگاهت در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان خویش گردان و با زیارتم خواسته‌ام را به من عطا کن و آرمانم را به من ببخش و به خواسته و رغبتم بر من لطف و محبت کن و حاجاتم را برآور و مرا ناامید بازمگردان و رشته امیدم را قطع نکن و دعایم را از هدف اجابت محروم مفرما و در آنچه در کار دین و دنیا و آخرت، به درگاهت دعا کردم، اجابتش را به من بشناسان و مرا از آن بندگانی قرار ده که بلاها و بیماری‌ها و فتنه‌ها و عارضه‌ها را از آنان بازگرداندی، از آنان‌که در سلامت کامل زنده می‌داریشان و در سلامت کامل می‌میرانیشان و در سلامت کامل وارد بهشتشان می‌کنی و در سلامت کامل از آتش پناهشان می‌دهی و برایم به منّتی از سوی خود فراهم کن، صلاح آنچه آرزو می‌کنم درباره خودم و خاندانم و فرزندانم و برادرانم و مالم و آنچه نعمت به من عنایت کردی‌ای مهربان‌ترین مهربانان.

چهاردهم: از جمله اعمال در حرم امام حسین (علیه‌السلام) صلوات فرستادن بر آن حضرت است.

روایت شده: پشت سر، نزد کتف شریف آن حضرت می‌ایستی و بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امام حسین (علیه‌السلام) صلوات می‌فرستی.

سید ابن طاووس در کتاب «مصباح الزائرین» در ضمن یکی از زیارات این صلوات را بر آن حضرت نقل کرده است:

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَصَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ، وَأَسِيرِ الْكُرُبَاتِ، صَلاةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبارَكَةً يَصْعَدُ أَوَّلُها وَلَا يَنْفَدُ آخِرُها أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ الْأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ .

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و درود فرست بر حسین ستم دیده و شهید و کشته اشک‌ها و دچار ناراحتی‌ها و آشوب‌ها، درودی فزاینده، پاکیزه، با برکت، درحالی‌که آغازش بالا رود و انجامش سپری نشود، برترین درودی که بر یکی از فرزندان پیامبران و رسولان فرستادی، ای پروردگار جهانیان.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الْإِمامِ الشَّهِيدِ الْمَقْتُولِ الْمَظْلُومِ الْمَخْذُولِ، وَالسَّيِّدِ الْقائِدِ، وَالْعابِدِ الزَّاهِدِ، الْوَصِيِّ الْخَلِيفَةِ الْإِمامِ الصِّدِّيقِ الطُّهْرِ الطَّاهِرِ الطَّيِّبِ الْمُبَارَكِ، وَالرَّضِيِّ الْمَرْضِيِّ، وَالتَّقِيِّ الْهادِي الْمَهْدِيِّ الزَّاهِدِ الذَّائِدِ الْمُجَاهِدِ الْعالِمِ، إِمامِ الْهُدَىٰ ، سِبْطِ الرَّسُولِ وَقُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ،

خدایا درود فرست بر امام، شهید، کشته و ستم دیده، بی‌یار، آقا، پیشوا، عابد، زاهد، جانشین، خلیفه، امام راست‌کردارِ راستگو، پاک، پاکیزه، طیب، با برکت، خدا از او خشنود، پسندیده حق، پرهیزگار، هدایت‌گر، راه‌یافته، زاهد، حمایت‌کنندۀ دین، جهادگر، عالم، پیشوای هدایت، فرزندزاده رسول، نور چشم بتول، درود و سلام خدا بر او و خاندانش.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ سَيِّدِي وَمَوْلايَ كَما عَمِلَ بِطاعَتِكَ، وَنَهَىٰ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَبالَغَ فِي رِضْوانِكَ، وَأَقْبَلَ عَلَىٰ إِيمانِكَ غَيْرَ قابِلٍ فِيكَ عُذْراً سِرّاً وَعَلانِيَةً يَدْعُو الْعِبادَ إِلَيْكَ، وَيَدُلُّهُمْ عَلَيْكَ، وَقامَ بَيْنَ يَدَيْكَ يَهْدِمُ الْجَوْرَ بِالصَّوابِ، وَيُحْيِي السُّنَّةَ بِالْكِتابِ، فَعاشَ فِي رِضْوانِكَ مَكْدُوداً، وَمَضىٰ عَلَىٰ طاعَتِكَ وَفِي أَوْلِيائِكَ مَكْدُوحاً، وَقَضىٰ إِلَيْكَ مَفْقُوداً، لَمْ يَعْصِكَ فِي لَيْلٍ وَلَانَهارٍ، بَلْ جاهَدَ فِيكَ الْمُنافِقِينَ وَالْكُفَّارَ؛

خدایا بر آقا و مولای من درود فرست چنانکه به اطاعتت عمل کرد و از معصیتت نهی فرمود و در راه خشنودی‌ات کوشید و بر ایمانت روی آورد، بی‌آنکه درباره تو پذیرنده بهانه‌ای باشد، چه در پنهان و چه در آشکار، بندگان را به سوی تو می‌خواند و به سوی تو دلالت می‌کرد و پیش روی تو قیام کرد، ستم را ویران می‌کند با درستی و روش پیامبر را زنده می‌کند با قرآن، پس با مشقّت و سختی در خشنودی‌ات زندگی کرد و بر طاعتت و در زمره اولیایت، در حال رنج و ناراحتی از دنیا گذشت و چون عزیزی گم‌گشته به تو جان داد و تو را معصیت نکرد نه در شبی و نه در روزی، بلکه در راه تو با منافقان و کافران جنگید؛

اللّٰهُمَّ فَاجْزِهِ خَيْرَ جَزاءِ الصَّادِقِينَ الْأَبْرارِ، وَضاعِفْ عَلَيْهِمُ الْعَذابَ وَ لِقاتِلِيهِ الْعِقابَ، فَقَدْ قاتَلَ كَرِيماً، وَقُتِلَ مَظْلُوماً، وَمَضىٰ مَرْحُوماً، يَقُولُ: أَنَا ابْنُ رَسُولِ اللّٰهِ مُحَمَّدٍ وَابْنُ مَنْ زَكّىٰ وَعَبَدَ، فَقَتَلُوهُ بِالْعَمْدِ الْمُعْتَمَدِ، قَتَلُوهُ عَلَى الْإِيمَانِ، وَأَطَاعُوا فِي قَتْلِهِ الشَّيْطَانَ، وَلَمْ يُراقِبُوا فِيهِ الرَّحْمَانَ .

خدایا جزایش ده، بهترین جزای درست‌کردارانِ راستگوی نیکوکار و عذاب را بر منافقان و کافران و کشنده‌گان او دوچندان کن. به راستی جوانمردانه پیکار کرد و مظلومانه کشته شد و غرق در رحمت خدا درگذشت، درحالی‌که می‌گفت: منم فرزند رسول خدا محمّد و فرزند کسی که پاک زیست و بندگی کرد، پس او را دانسته و به عمد کشتند، آری بر حال ایمان او را کشتند و در کشتنش از شیطان اطاعت کردند و درباره او خدای رحمن را ملاحظه ننمودند.

اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ سَيِّدِي وَمَوْلايَ صَلاةً تَرْفَعُ بِهَا ذِكْرَهُ، وَتُظْهِرُ بِهَا أَمْرَهُ، وَتُعَجِّلُ بِهَا نَصْرَهُ، وَاخْصُصْهُ بِأَ فْضَلِ قِسَمِ الْفَضائِلِ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَزِدْهُ شَرَفاً فِي أَعْلَىٰ عِلِّيِّينَ، وَبَلِّغْهُ أَعْلَىٰ شَرَفِ الْمُكَرَّمِينَ، وَارْفَعْهُ مِنْ شَرَفِ رَحْمَتِكَ فِي شَرَفِ الْمُقَرَّبِينَ فِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَىٰ، وَبَلِّغْهُ الْوَسِيلَةَ، وَالْمَنْزِلَةَ الْجَلِيلَةَ، وَالْفَضْلَ وَالْفَضِيلَةَ، وَالْكَرامَةَ الْجَزِيلَةَ؛ اللّٰهُمَّ فَاجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ مَا جازَيْتَ إِماماً عَنْ رَعِيَّتِهِ وَصَلِّ عَلَىٰ سَيِّدِي وَمَوْلايَ كُلَّما ذُكِرَ وَكُلَّما لَمْ يُذْكَرْ،

خدایا پس بر آقا و مولایم درود فرست، درودی که یادش را با آن بلند گردانی و امرش را با آن آشکار نمایی و پیروزی‌اش را با آن شتاب ورزی و او را در روز قیامت به برترین اقسام ارزش‌ها ویژه گردان و در بلندترین درجات شرفش را بیفزا و او را به عالی‌ترین مقام ارجمندان برسان و او را بالابر از شرف رحمتت در شرف مقرّبان در مقام رفیع برتر و به او وسیله و جایگاه بزرگ و برتر و باارزش و کرامت برجسته برسان؛ خدایا او را از سوی ما پاداش ده، به برترین پاداشی که به پیشوایی از طرف رعیتش داده‌ای و بر آقا و مولای من درود فرست، هرگاه که یاد شود و هر زمان‌که یاد نشود،

يَا سَيِّدِي وَمَوْلايَ أَدْخِلْنِي فِي حِزْبِكَ وَزُمْرَتِكَ، وَ اسْتَوْهِبْنِي مِنْ رَبِّكَ وَرَبِّي فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللّٰهِ جاهاً وَقَدْراً وَمَنْزِلَةً رَفِيعَةً، إِنْ سَأَلْتَ أُعْطِيتَ، وَ إِنْ شَفَعْتَ شُفِّعْتَ، اللّٰهَ اللّٰهَ فِي عَبْدِكَ وَمَوْلاكَ لَاتُخَلِّنِي عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَالْأَهْوَالِ لِسُوءِ عَمَلِي، وَقَبِيحِ فِعْلِي، وَعَظِيمِ جُرْمِي، فَإِنَّكَ أَمَلِي وَرَجَائِي وَثِقَتِي وَمُعْتَمَدِي وَوَسِيلَتِي إِلَى اللّٰهِ رَبِّي وَرَبِّكَ

ای آقا و مولای من، مرا در حزب و گروهت وارد کن و بخششم را از پروردگارت و پروردگارم بخواه، زیرا تو را در پیشگاه خدا آبرو و قدر و جایگاه بلند است، اگر بخواهی عطا شوی و اگر شفاعت کنی شفاعتت پذیرفته شود، خدا را خدا را درباره بنده و دوستدارت، هنگام سختی‌ها و هراس‌ها رهایم مکن آن هم به خاطر بدی کارم و زشتی کردارم و بزرگی جرمم که تو آرزو و امید و تکیه‌گاه و محل اعتماد منی و وسیله من به درگاه خدا پروردگارم و پروردگار تو؛

لَمْ يَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللّٰهِ بِوَسِيلَةٍ هِيَ أَعْظَمُ حَقّاً، وَلَا أَوْجَبُ حُرْمَةً، وَلَا أَجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ لَاخَلَّفَنِيَ اللّٰهُ عَنْكُمْ بِذُنوُبِي، وَجَمَعَنِي وَ إِيَّاكُمْ فِي جَنَّةِ عَدْنٍ الَّتِي أَعَدَّها لَكُمْ وَلِأَوْلِيائِكُمْ إِنَّهُ خَيْرُ الْغافِرِينَ وَأَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ . اللّٰهُمَّ أَبْلِغْ سَيِّدِي وَمَوْلايَ تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَسَلاماً وَارْدُدْ عَلَيْنا مِنْهُ السَّلامَ إِنَّكَ جَوادٌ كَرِيمٌ، وَصَلِّ عَلَيْهِ كُلَّما ذُكِرَ السَّلامُ وَكُلَّما لَمْ يُذْكَرْ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ.

توسّل‌کنندگان به درگاه خدا متوسّل نشدند نزد او، به وسیله‌ای از نظر حق بزرگ‌تر و از جهت حرمت لازم‌تر و از حیث مقام برجسته‌تر از شما اهل‌بیت، خدا به خاطر گناهانم مرا از شما محروم نکند و میان من و شما را در بهشت جاوید که برای شما و دوستانتان آماده نموده جمع کند، او بهترین آمرزندگان و مهربان‌ترین مهربانان است. خدایا به آقا و مولایم درود و سلام بسیار برسان و از سوی او سلام بسیار به ما بازگردان‌ که تو بخشنده و مهمان‌نوازی و بر او درود فرست، هر زمان‌که سلام یاد شود و هر زمان‌که یاد نشود، ای پروردگار جهانیان.

نویسنده گوید: ما آن زیارت‌ها را در «اعمال روز عاشورا» نقل کرده‌ایم و در پایان این بخش «صلواتی بر حجج طاهره» نقل خواهیم کرد که «صلوات مختصری بر امام حسین» (علیه‌السلام) نیز در آن گنجانده شده است، خواندن آن را نیز ترک نکن.

پانزدهم: ازجمله اعمال این روضه منوره، دعای مظلوم برضدّ ظالم است؛ یعنی سزاوار است برای کسی‌که از ستم ستمکاری مضطرّ شده، این دعا را در آن حرم نورانی بخواند و دعا چنان است که شیخ الطائفه در «مصباح المتهجّد» در «اعمال روز جمعه» ذکر کرده که مستحبّ است دعای مظلوم را نزد قبر ابی عبدالله الحسین (علیه‌السلام) بخوانند و آن دعا این است:

اللّٰهُمَّ إِنِّي أَعْتَزُّ بِدِينِكَ، وَأكْرُمُ بِهِدايَتِكَ، وَفُلانٌ يُذِلُّنِي بِشَرِّهِ، وَيُهِينُنِي بِأَذِيَّتِهِ، وَيُعِيبُنِي بِوَِلاءِ أَوْلِيَائِكَ، وَيَبْهَتُنِي بِدَعْواهُ، وَقَدْ جِئْتُ إِلىٰ مَوْضِعِ الدُّعَاءِ وَضَمَانِكَ الْإِجَابَةَ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَعْدِنِي عَلَيْهِ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ.

خدایا من خود را به وسیلۀ دینت توانمند می‌شمارم و به هدایتت گرامی می‌دانم، فلانی مرا با شرّش خوار می‌دارد و به آزارش پستم می‌کند و به خاطر دوستی اولیایت، از من عیب می‌گیرد و با ادّعای پوچش مبهوتم می‌کند، من به جایگاه دعا و ضمانتت به اجابت آن آمدم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در همین ساعت بر او پیروز گردان.

پس خود را بر روی قبر انداخته و بگوید:

مَوْلايَ إِمامِي مَظْلُومٌ اسْتَعْدىٰ عَلَىٰ ظَالِمِهِ، النَّصْرَ النَّصْرَ.

مولایم، امامم، ستمدیده‌ای علیه ستمگرش یاری می‌طلبد، یاری ده، یاری ده.

آن‌قدر تکرار کند عبارت «النَّصْرَ» را تا نفس قطع شود.

شانزدهم: از جمله اعمال در آن حرم دعایی است که ابن فهد (قدّس سرّه) در کتاب «عدّة الداعی» از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده است: که حضرت فرمودند: هرکه حاجتی به درگاه خدا برای او باشد، نزد سر امام حسین (علیه‌السلام) بایستد و بگوید:

يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشْهَدُ مَقَامِي، وَتَسْمَعُ كَلامِي، وَأَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّكَ تُرْزَقُ، فَاسْأَلْ رَبَّكَ وَرَبِّي فِي قَضَاءِ حَوَائِجِي.

ای ابا عبدالله گواهی می‌دهم که جای مرا می‌نگری و سخنم را می‌شنوی و تو نزد پروردگارت زنده‌ای و روزی داده می‌شوی، از پروردگارت و پروردگارم، برآورده شدن حاجاتم را بخواه.

ان‌شاء‌الله تعالی حاجت او برآورده می‌شود.

هفدهم: از جمله اعمال دو رکعت نماز، در آن حرم مطهّر نزد سر مقدّس با سوره «الرّحمن» و سوره «تبارک» است. سید ابن طاووس روایت کرده: هرکه این نماز را بخواند، خداوند عطابخش برای او «بیست‌وپنج» حجّ پذیرفته و نیکو که با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) انجام داده باشد می‌نویسد.

هیجدهم: از جمله اعمال در آن بارگاه بلند مرتبه، استخاره است؛ علاّمه مجلسی روش آن را ذکر کرده و اصل روایت به سند صحیح از امام صادق (علیه‌السلام) در کتاب «قرب الإسناد» حمیری است که هرکسی در امری از امور درحالی‌که نزد حضرت امام حسین (علیه‌السلام) بایستد و از خدای عالمیان «صد مرتبه» طلب خیر کند و بگوید:

«الْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَ سُبْحانَ اللّٰهِ»

و خدا را به عظمت یاد کند و حمد و ثنای حضرتش را بگوید، چنان‌که سزاوار شأن حق است، البته حق‌تعالی آنچه در آن امر خیر اوست به او می‌نمایاند و برای او پیش می‌آورد و موافق روایات دیگر، به این صورت طلب خیر کند که «صد مرتبه» بگوید:

«أسْتَخیرُ اللّٰه بِرَحْمَتِهِ خِیَرَةً فِی عَافِیَةٍ؛ خیر می‌خواهم از خداوند به رحمتش خیرخواهی در عافیت».

نوزدهم: شیخ اجل کامل ابوالقاسم جعفر بن قولویه قمی از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده: هرگاه حضرت ابوعبدالله را زیارت نمودید، پای‌بند سکوت باشید مگر از گفتن سخن خیر، به درستی که فرشتگان شب و روز، از گروه پاسداران نزد فرشتگانی که در حایرند حاضر می‌شوند و با ایشان مصافحه می‌کنند و فرشتگانی که در حایرند از شدّت گریستن پاسخ ایشان را نمی‌دهند و پیوسته مشغول گریه و زاری‌اند، مگر هنگام گذشتن خورشید از لحظۀ ظهر و وقت برآمدن سپیده که در این دو موقعیت ساکت می‌شوند؛ پس ملائکه پاسدار منتظر می‌مانند تا ظهر شود و سپیده آشکار گردد، در این دو وقت با ایشان سخن می‌گویند و ایشان از چیزهایی از امر آسمان از آن‌ها می‌پرسند، ولی در بین این دو وقت فرشتگان حائر سخن نمی‌گویند و از دعا و گریستن آرام نمی‌گیرند؛

و نیز از آن حضرت روایت کرده‌اند: که حق‌تعالی تنها برای قبر امام حسین (علیه‌السلام) چهار هزار فرشته را ژولیده مو و گردآلود گماشته و به شکل اصحاب مصیبت از طلوع صبح تا ظهر بر آن حضرت گریه می‌کنند و احادیث به این مضمون بسیار است و از این روایات ظاهر می‌شود که گریستن بر آن حضرت در آن حرم مطهّر محبوب و بلکه شایسته است که از اعمال آن بارگاه مبارک که «بیت الاحزان» شیعیان است شمرده شود؛

و از حدیثی که از امام صادق (علیه‌السلام) است و به وسیله صفوان روایت شده استفاده می‌شود که زاری فرشتگان در درگاه خدا، در لعنت کردن بر قاتلان امیرمؤمنان و بر قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) و نوحه نمودن پریان بر آنان و گریه کردن ملائکه که گرداگرد ضریح امام حسین (علیه‌السلام) اند و بسیاری اندوه ایشان، به اندازه‌ای است که اگر کسی آن‌ها را بشنود، خوردن و آشامیدن و خواب بر او گوارا نخواهد بود.

در حدیث عبدالله بن حمّاد بصری است که امام صادق (علیه‌السلام) به او فرمود:

به من خبر رسیده که گروهی از اطراف کوفه و مردمانی غیر ایشان و زنانی که برای آن حضرت نوحه‌گری می‌کنند، کنار قبر امام حسین (علیه‌السلام) می‌آیند و این کار در نیمه ماه شعبان است، پس بعضی قرائت می‌نمایند و گروهی داستان می‌خوانند (یعنی کیفیت شهادت و سایر مصائب را ذکر می‌کنند) و عدّه‌ای نوحه‌گری دارند و بعضی مرثیه می‌خوانند؛

گفتم: آری فدایت شوم، بخشی از آنچه را بیان فرمودی، من مشاهده کرده‌ام.

امام فرمود: خدا را سپاس که در میان مردم کسانی را قرار داد که نزد ما می‌آیند و ما را ثنا و ستایش می‌کنند و برای ما مرثیه می‌خوانند و قرار داد دشمن ما را، کسانی که به شیعیان ما طعنه می‌زنند، از خویشان ما یا از غیر ایشان و آنان را تهدید می‌کنند و کارشان را زشت می‌شمارند؛

و در ابتدای همین حدیث آمده: هرکه به زیارت او می‌رود می‌گرید و هرکه نمی‌رود، بر مصیبت او اندوهناک می‌باشد و هرکه او را به یاد می‌آورد، دلش می‌سوزد و نیز هرکه نظر می‌اندازد ترحم می‌کند، به سوی قبر پسرش که در پایین پای او قرار دارد، در بیابانی که خویشی و دوستی نزد او نیست و حق او را غصب کردند و جمعی از کافران و مرتدان از دین اجتماع کردند و به یکدیگر کمک دادند تا او را کشتند و دفن نکرده در بیابان رها کردند و او را از آب فراتی که حیوانات می‌خوردند منع کردند و حق رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و سفارش موکّدی که درباره حسین و اهل‌بیتش کرده بود تباه نمودند!

و نیز ابن قولویه از حارث اَعور روایت کرده: امیرمؤمنان فرمود: پدر و مادرم فدای حسین، آن شهید در پشت کوفه، سوگند به خدا گویا می‌بینم جانوران وحشی را، از هر نوعی که گردن‌ها را به سوی قبر او کشیده‌اند و بر او شب تا به صبح می‌گریند، پس حالا که چنین بوده، مبادا شما جفا کنید؛ و اخبار در این باب بسیار است.

بیستم: سید ابن طاووس فرموده: بر زائر مستحب است هروقت از زیارت آن حضرت فارغ شود و بخواهد از روضه مقدسه بیرون رود، خود را به ضریح بچسباند و آن را ببوسد و بگوید:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَالِصَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا قَتِيلَ الظَّماءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غَرِيبَ الْغُرَباءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ سَلامَ مُوَدِّعٍ لَاسَئِمٍ وَلَا قَالٍ، فَإِنْ أَمْضِ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّٰهُ الصَّابِرِينَ، لَاجَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكَ، وَرَزَقَنِيَ اللّٰهُ الْعَوْدَ إِلىٰ مَشْهَدِكَ، وَالْمَقامَ بِفِنائِكَ، وَالْقِيامَ فِي حَرَمِكَ، وَ إِيَّاهُ أَسْأَلُ أَنْ يُسْعِدَنِي بِكُمْ، وَيَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ.

سلام بر تو ای مولایم، سلام بر تو ای حجّت خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای خالص شده برای خدا، سلام بر تو ای کشته تشنگی، سلام بر تو ای غریب غریبان، سلام بر تو. سلام وداع‌کننده‌ای که نه خسته است و نه دلتنگ، پس اگر بروم نه از روی خستگی و دلتنگی است و اگر بمانم نه از روی بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده داده، خدا این زیارت را آخرین پای‌بندی من از زیارتت قرار ندهد و بازگشت به سوی زیارتگاهت و ماندن در آستانت و ایستادن در حرمت را روزی من کند و از او می‌خواهم که مرا به وسیله شما خوشبخت نماید و در دنیا و آخرت با شما قرار دهد.

فضیلت زیارت امام حسین (ع)

بدان که مزیت و برتری زیارت امام حسین (علیه‌السلام) از دایره بیان بیرون است و در روایات بسیاری وارد شده: که معادل حجّ عمره و جهاد و بلکه به مراتب بالاتر و برتر است و سبب آمرزش و سبک شدن حساب و بالا رفتن درجات و اجابت دعاها و انگیزه طول عمر و حفظ بدن و مال و زیاد شدن روزی و برآمدن حاجات و برطرف شدن اندوه و گرفتاری‌هاست و ترک آن سبب کاسته شدن دین و ایمان و ترک حقّ بزرگی از حقوق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و دست‌کم ثوابی که نصیب زائر آن قبر نورانی می‌شود، این است که گناهانش آمرزیده شده و حق‌تعالی جان و مالش را حفظ می‌کند تا او را به اهلش بازگرداند و چون روز قیامت گردد، خداوند او را نگهدارنده‌تر از دنیا خواهد بود.

و در روایات بسیاری آمده: زیارت آن حضرت اندوه را نابود و سختی جان دادن و هراس قبر را برطرف می‌کند و هر مالی که در راه زیارت آن حضرت هزینه شود، هر درهمی برای او به هزار درهم، بلکه به ده هزار درهم حساب می‌شود و چون به طرف قبر آن حضرت رود، چهار هزار فرشته از او استقبال کنند و چون بازگردد، او را مشایعت می‌کنند.

پیامبران و جانشینان آنان و امامان معصوم و فرشتگان (سلام‌الله علیهم اجمعین) به زیارت آن حضرت می‌آیند و برای زائران آن حضرت دعا می‌کنند و ایشان را مژده‌ها می‌دهند و حضرت حق به سوی زائران آن حضرت، پیش از نظر به اهل عرفات نظر می‌نماید و هرکسی در روز قیامت آرزو می‌کند، ای کاش زائر آن حضرت بود، به خاطر بسیاری کرامت و بزرگواری زائران آن وجود مقدّس که در آن روز مشاهده می‌کنند.

روایات در این باب بی‌اندازه است و ما در ضمن «زیارات مخصوصه» اشاره به بخشی از برتری و مزیت زیارت آن حضرت خواهیم کرد، در این قسمت فقط قناعت به ذکر یک روایت می‌کنم:

ابن قولویه و کلینی و سید ابن طاووس و دیگران به سندهای معتبر از ثقه جلیل القدر معاویة بن وهب بجلّی کوفی، روایت کرده‌اند که گفته: زمانی خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رفتم، آن حضرت را در مصلاّیش مشغول نماز دیدم، صبر کردم تا نمازش به پایان رسید، پس از آن شنیدم با پروردگار خود مناجات می‌کرد و می‌گفت:

ای خدایی که ما را به کرامت اختصاص دادی و به ما وعده شفاعت عطا نمودی و علوم رسالت را در اختیار ما نهادی و ما را وارث انبیا قرار داده‌ای و امّت‌های گذشته را به ما پایان داده و ما را به وصیت پیامبر ویژه کرده و دانش گذشته و آینده را به ما عطا نمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مشتاق کردی: «اغْفِرْ لِی وَ لإِخْوانِی وَ زُوَّارِ قَبْرِ أبِی الْحُسَیْن ابْن عَلِیّ صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَیْهِمَا...؛ بیامرز مرا و برادران مرا و زیارت کنندگان قبر ابی‌عبدالله الحسین علیه‌السلام را».

آنان‌که اموال خود را هزینه کرده‌اند و بدن‌های خود را از شهرها بیرون آورده‌اند، به خاطر رغبت در نیکی‌کردن به ما و امید به ثواب‌های تو، در امر صله به ما و برای شاد نمودن پیامبرت و اجابت کردن امر ما و به سبب خشمی که بر دشمنان وارد کرده‌اند و قصد ایشان از این عمل خشنودی توست، پس ایشان را از سوی ما به خشنودی و رضایت پاداش ده و شب و روز آنان را نگهداری کن و در اهل و اولادشان که در وطن گذاشته‌اند جانشین آنان باش به جانشینی نیکو و یار و دوست ایشان باش و شرّ هر ستمکار دشمنی‌ورز معاند و هر ناتوان و قدرتمند از آفریدگانت و شرّ شیاطین جن و انس را از آنان دور کن و به ایشان بیش از آنچه از تو امید دارند عطا کن. امید به تو بخاطر دور شدن از وطن‌هایشان و انتخاب کردنشان ما را، بر فرزندان و اهالی و خویشان خود.

خدایا دشمنان، بیرون آمدن آنان را به زیارت ما عیب گرفتند و این مخالفت و عیب گرفتن دشمنان مانع ایشان از قصد و بیرون آمدن به‌سوی ما نشد؛

«فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْها الشَّمْسُ، وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَُقَلَّبُ عَلَىٰ قَبْرِ أبِی عَبْدِاللّٰه...؛ پس رحم کن آن صورتها را که آفتاب متغیر گردانیده است و رحم کن گونه های ایشان را که می گردانند و می مالند بر قبر امام حسین (علیه‌السلام) و رحم کن آن دیده‌ها را که برای دلسوزی بر ما اشکشان جاری شد و رحم کن آن دل‌ها را که زاری کردند و برای مصیبت ما سوختند و رحم کن آن صداها را که در مصیبت ما بلند کرده‌اند.» خدایا آن‌ جان‌ها و بدن‌ها را به تو می‌سپارم تا آن‌ها را از حوض کوثر در روز تشنگی سیراب کنی.

و پیوسته آن حضرت به این صورت در سجده دعا می‌کرد؛ چون فارغ شد، عرضه داشتم: این دعایی که من از شما شنیدم، اگر در حق کسی می‌کردید که خدا را نمی‌شناخت، گمان داشتم هرگز آتش دوزخ به او نرسد؛ و الله آرزو کردم که زیارت آن حضرت را زیارت کرده بودم و حجّ انجام نداده بودم! امام فرمود: تو چه بسیار نزدیکی به آن حضرت، تو را از زیارت چه چیز مانع است؟ ای معاویه ترک زیارت مکن.

گفتم: فدایت شوم، نمی‌دانستم این اندازه امتیاز و برتری دارد، فرمود: ای معاویه، آنان که در آسمان برای زیارت‌کنندگان آن حضرت دعا می‌کنند، بیش از آنانند که در زمین دعا می‌کنند، زیارت آن حضرت را برای ترس از احدی ترک مکن که هرکس به خاطر ترس، ترک زیارت کند آن‌قدر حسرت می‌برد که آرزو کند ای کاش به اندازه‌ای نزد قبر آن حضرت می‌ماندم که در آنجا دفن می‌شدم!

آیا دوست نداری خدا تو را در میان آنان که رسول خدا و علی و فاطمه و امامان معصوم بر ایشان دعا می‌کنند ببیند؟ آیا نمی‌خواهی از آنان باشی که فرشتگان در قیامت با آنان مصافحه می‌کنند؟ آیا نمی‌خواهی از آنان باشی که در قیامت وارد شوند و هیچ گناهی بر آنان نباشد؟ آیا نمی‌خواهی از آنان باشی که در قیامت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با آنان مصافحه می‌کند؟!

اسناد صحیفه سجادیه

حَدَّثَنَا السَّيِّدُ الْاجَلُّ، نَجْمُ الدّينِ، بَهآءُ الشَّرَفِ، ابُوالْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ احْمَدَ بْنِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَحْيَى الْعَلَوِىُّ الْحُسَيْنِىُّ رحمه الله،

حديث كرد براى ما سيّد اجلّ نجم الدين بهاء الشرف، ابوالحسن، محمد بن الحسن فرزند احمد بن على، فرزند محمد بن عمر بن يحيى العلوى الحسينى- رحمت خدا بر او باد كه

قالَ: اخْبَرَنَا الشَّيْخُ السَّعيدُ ابُو عَبْدِاللَّهِ: مُحَمَّدُ بْنُ احْمَدَ بْنِ شَهْرِيارَ، الْخازِنُ لِخِزانَةِ مَوْلانا اميرِالْمُؤمِنينَ عَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ (عليه السلام) فى شَهْرِ رَبيعِ الْأَوّلِ مِنْ سَنَةِ سِتَّ عَشَرَةَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قِراءَةً عَلَيْهِ وَ انَا اسْمَعُ،

گفت: خبر داد ما را شيخ سعيد ابوعبداللّه محمد بن احمد بن شهريار، خزانه دار آستان مَلَك پاسبان مولايمان اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) در ماه ربيع الاول از سال 516، در حالى كه صحيفه بر او خوانده مى‌شد و من مستمع آن بودم،

قالَ: سَمِعْتُها عَلَى الشَّيْخِ الصَّدُوقِ، ابى مَنْصورٍ: مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ احْمَدَ بْنِ عَبْدِالْعَزِيزِ الْعُكْبَرِىِّ الْمُعَدَّلِ رحمه الله عَنْ ابِى الْمُفَضَّلِ: مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْمُطَّلِبِ الشَّيْبانِىِّ،

گفت: شنيدم آن را در حالى كه خوانده مى‌شد بر شيخ راستگو، ابى‌منصور محمد بن محمد بن احمد بن عبدالعزيز عُكْبَرى معدَّل،- رحمت خدا بر او باد- از ابوالمفضّل: محمّد بن عبداللّه بن مطلّب شيبانى،

قالَ: حَدَّثَنَا الشَّريفُ، ابُو عَبْدِاللَّهِ: جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفرِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ امْيرِالْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ (عليهم السلام)،

گفت: حديث كرد ما را شريف ابوعبداللّه: جعفر بن محمّد بن جعفر بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (عليهم السلام)

قالَ: حَدَّثَنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ بْنِ خَطَّابٍ الزَّيّاتُ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتّينَ وَ مِأَتَيْنِ قالَ: حَدَّثَنى خالى: عَلِىُّ بْنُ النُّعْمانِ الْاعْلَمُ، قالَ: حَدَّثَني عُمَيْرُ بْنُ مُتَوَكِّلٍ الثَّقَفِىُّ الْبَلْخِىُّ، عَنْ ابيهِ مُتَوَكِّلِ بْنِ هرُونَ،

گفت: حديث كرد ما را عبداللّه بن عمر بن خطّاب زيّات در سال 265 گفت: حديث كرد مرا دائيم: على بن نعمان اعلم گفت: حديث كرد مرا عمير بن متوكّل ثقفى بلخى، از پدرش متوكّل بن هارون

قالَ: لَقيتُ يَحْيَى بْنَ زَيْدِ بْنِ عَلِىٍّ (عليه السلام) وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ الى‌ خُراسانَ بَعْدَ قَتْلِ ابيهِ، فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَقالَ لى: مِنْ ايْنَ اقْبَلْتَ؟ قُلْتُ: مِنَ الْحَجِّ، فَسَالَنى عَنْ اهْلِهِ وَ بَنى عَمِّهِ بِالْمَدينَةِ، وَ احْفَى السُّؤالَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليه السلام) فَاخْبَرْتُهُ بِخَبَرِهِ وَ خَبَرِهِمْ وَ حُزْنِهِمْ عَلى‌ ابيهِ زَيْدِ بْنِ عَلِىٍّ (عليه السلام)،

گفت: يحيى بن زيد بن على (عليه السلام) را پس از شهادت پدرش به وقتى كه به سوى خراسان مى‌رفت ملاقات كردم و به حضرتش سلام نمودم، به من فرمود: از كجا مى‌آيى؟ عرضه داشتم: از حج، پس مرا از حال اهلش و عموزادگان خويش كه در مدينه بودند پرسيد و در پرسش از حال جعفر بن محمد (عليه السلام) مبالغه نمود، پس از حال آن حضرت و احوال ايشان و اندوهشان بر شهادت پدرش زيد بن على (عليه السلام) به او خبر دادم،

فَقالَ لى: قَدْ كانَ عَمِّى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىٍّ (عليه السلام) اشارَ عَلى‌ ابى بِتَرْكِ الْخُرُوجِ وَ عَرَّفَهُ انْ هُوَ خَرَجَ وَ فارَقَ الْمَدينَةَ ما يَكُونُ الَيْهِ مَصيرُ امْرِهِ، فَهَلْ لَقيتَ ابْنَ عَمِّى جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عليه السلام)؟ قُلْتُ: نَعَمْ،

يحيى فرمود: عمويم حضرت باقر (عليه السلام) پدرم را به ترك خروج و شورش سفارش كرد و به او فهماند كه در صورت خروج و جدا شدن از مدينه كارش به كجا خواهد كشيد، آيا تو پسر عمويم حضرت جعفر بن محمد (عليه السلام) را ملاقات نمودى؟ گفتم: آرى.

قالَ: فَهَلْ سَمِعْتَهُ يَذْكُرُ شَيْئاً مِنْ امْرى؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قالَ، بِمَ ذَكَرَنى؟ خَبِّرْنى، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ، ما احِبُّ انْ اسْتَقْبِلَكَ بِما سَمِعْتُهُ مِنْهُ، فَقالَ: ابِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِى؟هاتِ ما سَمِعْتَهُ،

گفت: آيا درباره من و وضع و كارم شنيدى چيزى بگويد؟ گفتم: آرى، گفت: به چه صورت از من ياد فرمود؟ به من بگو، گفتم: فدايت گردم، علاقه ندارم آنچه را از آن حضرت شنيده‌ام در برابر تو بيان كنم، گفت: آيا مرا از مرگ مى‌ترسانى؟ بگو آنچه شنيده‌اى،

فَقُلْتُ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: انَّكَ تُقْتَلُ وَ تُصْلَبُ كَما قُتِلَ ابُوكَ وَ صُلِبَ، فَتَغَيَّرَ وَجْهُهُ وَ قالَ:﴿يَمْحُو اللَّهُ ما يَشآءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ امُّ الْكِتابِ﴾، «1»يا مُتَوَكِّلُ انَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ايَّدَ هذَا الْامْرَ بِنا وَ جَعَلَ لَنَا الْعِلْمَ وَ السَّيْفَ فَجُمِعا لَنا، وَ خُصَّ بَنُو عَمِّنا بِالْعِلْمِ وَحْدَهُ،

گفتم، از او شنيدم كه: تو كشته مى‌شوى و بدنت را به دار مى‌آويزند، چنانكه پدرت كشته و به دار آويخته شد، پس چهره‌اش تغيير كرد و گفت: «خدايا هر سرنوشتى را خواهد محو مى‌كند و يا ثبت مى‌نمايد و امّ‌الكتاب نزد اوست اى متوكّل همانا كه حضرت حق اين دين را به وجود ما تأييد فرموده و دانش و اسلحه را به ما مرحمت كرده و هر دو براى ما فراهم گشته و عموزادگان ما به دانش تنها اختصاص يافته‌اند،

فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداءَكَ انّى رَأَيْتُ النَّاسَ الَى ابْنِ عَمِّكَ جَعْفَرٍ (عليه السلام) امْيَلَ مِنْهُمْ الَيْكَ وَ الى‌ ابيكَ، فَقالَ: انَّ عَمِّى مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ وَ ابْنَهُ جَعْفَراً (عليه السلام) دَعَوَا النّاسَ الَى الْحَيوةِ وَ نَحْنُ دَعَوْناهُمْ الَى الْمَوْتِ،

گفتم: قربانت گردم، من مردم را مشاهده كردم كه به پسر عمويت حضرت صادق مايل‌ترند تا به تو و پدرت، گفت: همانا عمويم محمّد بن على و پسرش جعفر، مردم را به زندگى دعوت كرده‌اند و ما آنان را به مرگ خوانده‌ايم،

فَقُلْتُ: يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اهُمْ اعْلَمُ امْ انْتُمْ؟ فَاطْرَقَ الَى الْارْضِ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قالَ: كُلُّنا لَهُ عِلْمٌ غَيْرَ انَّهُمْ يَعْلَمُونَ كُلَّ ما نَعْلَمُ وَ لانَعْلَمُ كُلَّ مايَعْلَمُونَ.

گفتم: اى فرزند رسول حق! آيا ايشان داناترند يا شما، پس مدّتى ديده به زمين دوخت سپس سر برداشت و گفت: هر يك از ما از دانش بهره‌اى داريم جز آنكه ايشان هر چه را ما مى‌دانيم مى‌دانند، ولى ما هر چه ايشان مى‌دانند نمى‌دانيم،

ثُمَّ قالَ لى: اكَتَبْتَ مِنِ ابْنِ عَمّى شَيْئاً؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قالَ: ارِنيهِ، فَاخْرَجْتُ الَيْهِ وُجُوهاً مِنَ الْعِلْمِ وَ اخْرَجْتُ لَهُ دُعآهً‌ امْلاهُ عَلَىَّ ابُو عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام) وَ حَدَّثَنى انَّ اباهُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ (عليه السلام) امْلاهُ عَلَيْهِ وَ اخْبَرَهُ انَّهُ مِنْ دُعآءِ ابيهِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) مِنْ دُعاءِ الصَّحيفَةِ الْكامِلَةِ،

آنگاه به من گفت: آيا از پسر عمويم چيزى نوشته‌اى؟ گفت: آرى، گفت: به من نشان بده، پس چند نوع دانش را كه از آن حضرت ضبط كرده بودم به او عرضه داشتم و دعايى را به او نشان دادم كه حضرت صادق بر من املا فرموده بود و حديث كرده بود كه پدرش محمد بن على (عليه السلام) بر او املا فرموده بود و خبر داده بود كه آن از دعاى پدرش على بن الحسين (عليه السلام) از دعاى صحيفه كامله است،

فَنَظَرَ فيهِ يَحْيى‌ حَتّى‌ اتى‌ عَلى‌ اخِرِهِ، وَ قالَ لى: اتَاْذَنُ فى نَسْخِهِ؟ فَقُلْتُ: يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اتَسْتَاْذِنُ فيما هُوَ عَنْكُمْ؟! فَقالَ: اما لَاخْرِجَنَّ الَيْكَ صَحيفَةً مِنَ الدُّعآءِ الْكامِلِ مِمَّا حَفِظَهُ ابى عَنْ ابيهِ وَ انَّ أبى اوْصانى بِصَوْنِها وَ مَنْعِها غَيْرَ اهْلِها.

پس يحيى تا پايان آن را نظر كرد و گفت: آيا اجازه مى‌دهى كه نسخه‌اى از روى آن برداريم؟ گفتم: اى پسر رسول خدا! آيا در آنچه كه از خود شماست اجازت مى‌خواهى؟ پس گفت: هم اكنون بر تو ارائه خواهم كرد صحيفه‌اى از دعاى كامل را از آنچه پدرم از پدرش حفظ فرموده و مرا به نگاه داشتن و بازداشتن آن از نااهل سفارش فرموده.

قالَ عُمَيْرٌ: قالَ ابى: فَقُمْتُ الَيْهِ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ، وَ قُلْتُ لَهُ: وَ اللَّهِ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ انّى لَادِينُ اللَّهَ بِحُبِّكُمْ وَ طاعَتِكُمْ، وَ انّى لَارْجُو انْ يُسْعِدَنى فى حَياتى وَ مَماتى بِوَلايَتِكُمْ.

عمير گويد: پدرم گفت: پس برخاستم و پيشانى او را بوسيدم و گفت: به خدا قسم! اى‌ پسر پيامبر خدا كه من خدا را با محبّت و طاعت شما پرستش مى‌كنم و اميدوارم كه مرا در حيات و ممات به دوستى شما سعادتمند كند.

فَرَمى‌ صَحيفَتِىَ الَّتى دَفَعْتُها الَيْهِ الى‌ غُلامٍ كانَ مَعَهُ وَ قالَ: اكْتُبْ هذَا الدُّعآءَ بِخَطٍّ بَيِّنٍ حَسَنٍ وَ اعْرِضْهُ عَلَىَّ لَعَلّى احْفَظُهُ فَانِّى كُنْتُ اطْلُبُهُ مِنْ جَعْفَرٍ- حَفِظَهُ اللَّهُ- فَيَمْنَعُنيهِ.

پس صحيفه‌اى را كه به او داده بودم به جوانى كه با او بود داد و گفت: اين دعا را با خطى روشن و نيكو بنويس و به نظر من برسان كه شايد آن را از حفظ نمايم؛ زيرا كه من آن را از پسر عمويم جعفر- كه در حفظ خدا باد- مى‌خواستم او آن را به من نمى‌داد.

قالَ مُتَوَكِّلٌ: فَنَدِمْتُ عَلى‌ ما فَعَلْتُ وَ لَمْ‌ادْرِ ما اصْنَعُ، وَ لَمْ يَكُنْ ابُو عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام) تَقَدَّمَ الَىَّ الّا ادْفَعَهُ الى‌ احَدٍ،

متوكّل گفت: من از كرده خود نادم شدم و نمى‌دانستم چه كنم و حضرت صادق (عليه السلام) قبل از آن به من دستور نداده بود كه آن را به كسى ندهم،

ثُمَّ دَعا بِعَيْبَةٍ فَاسْتَخْرَجَ مِنْها صَحيفَةً مُقْفَلَةً مَخْتُومَةً فَنَظَرَ الَى الْخاتَمِ وَ قَبَّلَهُ وَ بَكى‌، ثُمَّ فَضّه وَ فَتَحَ الْقُفْلَ، ثُمَّ نَشَرَ الصَّحيفَةَ وَ وَضَعَها عَلى‌ عَيْنِهِ وَ امَرَّها عَلى‌ وَجْهِهِ

پس از آن يحيى جامه دانى را طلبيد و صحيفه قفل خورده مهر كرده‌اى را از آن خارج كرد و به مهر آن نظر نمود و بوسيد و گريه كرد، سپس مهر را شكست و قفل را باز كرد، آنگاه صحيفه را گشود و بر چشم خود گذاشت و بر روى خود ماليد

وَ قالَ: وَ اللَّهِ يا مُتَوَكِّلُ لَوْ لا ما ذَكَرْتَ مِنْ قَوْلِ ابْنِ عَمِّى انَّنى اقْتَلُ وَ اصْلَبُ لَما دَفَعْتُها الَيْكَ وَ لَكُنْتُ بِها ضَنيناً وَلكِنّى اعْلَمُ انَّ قَوْلَهُ حَقٌّ اخَذَهُ عَنْ ابائِهِ وَ انَّهُ سَيَصِحُّ فَخِفْتُ انْ يَقَعَ مِثْلُ هذَا الْعِلْمِ الى‌ بَنى امَيَّةَ فَيَكْتُمُوهُ وَ يَدَّخِرُوهُ في خَزآئِنِهِمْ لِانْفُسِهِمْ،

و گفت: به خدا قسم! اى متوكل اگر نبود مطلبى كه در رابطه با كشته شدن و به دار آويختنم از پسر عمويم حديث كردى، بدون شك اين صحيفه را به تو نمى‌دادم و از تسليمش خوددارى مى‌نمودم ولى براى من روشن است كه گفتار حضرت صادق (عليه السلام) حق است و آن را از پدرانش گرفته و به زودى صحّت آن روشن خواهد شد و من ترسيدم كه چنين علمى به دست بنى‌اميه افتد و آن را از ديده‌ها بپوشانند و در خزانه خويش براى خود ذخيره نمايند،

فَاقْبِضْها وَ اكْفِنيها وَ تَرَبَّصْ بِها فَاذا قَضَى اللَّهُ مِنْ امْرى وَ امْرِ هؤُلاءِ الْقَوْمِ ما هُوَ قاضٍ فَهِىَ امانَةٌ لى عِنْدَكَ حَتّى‌ تُوصِلَها الَى ابْنَىْ عَمِّى: مُحَمَّدٍ وَ ابْراهيمَ ابْنَىْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ (عليه السلام) فَانَّهُمَا الْقائِمآنِ فى هذَا الْامْرِ بَعْدى.

پس آن را بگير و مرا از پريشانى فكر نسبت به آن آسوده كن و اين امانت در نزد تو باشد و تو به انتظار بنشين تا چون خداوند در كار من و اين قوم حكم خود را جارى سازد، اين صحيفه را به دو پسر عمويم محمّد و ابراهيم، فرزندان عبداللّه بن حسن بن حسن بن على (عليه السلام) برسان كه آن دو نفر پس از من در مسئله قيام بر عليه بنى‌اميه قائم مقام منند.

قالَ‌ الْمُتَوَكِّلُ: فَقَبَضْتُ الصَّحيفَةَ فَلَمّا قُتِلَ يَحْيَى بْنُ زَيْدٍ صِرْتُ الَى الْمَدينَةِ فَلَقيتُ ابا عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام) فَحَدَّثْتُهُ الْحَديثَ عَنْ يَحْيى‌، فَبَكى‌ وَ اشْتَدَّ وَجْدُهُ بِهِ، وَ قالَ: رَحِمَ اللَّهُ ابْنَ عَمِّى وَ الْحَقَهُ بِآبائِهِ وَ اجْدادِهِ، وَ اللَّهُ يا مُتَوَكِّلُ ما مَنَعَنِى مِنْ دَفْعِ الدُّعآءِ الَيْهِ الَّا الَّذى خافَهُ عَلى‌ صَحيفَةِ ابيهِ، وَ ايْنَ الصَّحيفَةُ؟ فَقُلْتُ: ها هِىَ،

متوكّل گفت: من صحيفه را گرفتم و چون يحيى بن زيد به شهادت رسيد به مدينه رفتم و امام صادق (عليه السلام) را زيارت كردم و قصّه يحيى را براى آن جناب گفت، آن حضرت گريست و فوق العاده بر يحيى اندوهگين شد و فرمود: خدا عموزاده‌ام را رحمت كند و به پدرانش ملحق سازد، به خدا قسم! اى متوكّل مرا از دادن اين دعا به او منع نكرد مگر همان سبب كه يحيى بر صحيفه پدرش از آن مى‌ترسيد، اكنون آن صحيفه كجاست؟ گفتم: اينك اين همان صحيفه است،

فَفَتَحَها وَ قالَ: هذَا وَ اللَّهِ خَطُّ عَمِّى زَيْدٍ وَ دُعآءُ جَدِّى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) ثُمَّ قالَ لِابْنِهِ: قُمْ يا اسْمعيلُ فَاْتِنى بِالدُّعآءِ الَّذى امَرْتُكَ بِحِفْظِهِ وَصَوْنِهِ، فَقامَ اسْمعيلُ فَاخْرَجَ صَحيفَةً كَانَّهَا الصَّحيفَةُ الَّتى دَفَعَها الَىَّ يَحْيَى بْنُ زَيْدٍ،

پس آن را باز كرد و فرمود: به خدا قسم! اين خط عمويم زيد و دعاى جدّم على بن الحسين (عليه السلام) است آنگاه به فرزندش فرمود: اى اسماعيل! برخيز و آن دعا را كه به حفظ و نگهداريش تو را امر كردم بياور، پس اسماعيل برخاست و صحيفه‌اى را كه انگار همان صحيفه‌اى است كه يحيى بن زيد به من داده بود بيرون آورد،

فَقَبَّلها ابُو عَبْدِاللَّهِ وَ وَضَعَها عَلى‌ عَيْنِهِ وَ قالَ: هذا خَطُّ ابى وَ امْلاءُ جَدِّى (عليه السلام) بِمَشْهَدٍ مِنّى، فَقُلْتُ: يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ: انْ رَايْتَ انْ اعْرِضَها مَعَ صَحيفَةِ زَيْدٍ وَ يَحْيى‌؟ فَاذِنَ لى فى ذلِكَ وَ قالَ: قَدْ رَايْتُكَ لِذلِكَ اهْلًا، فَنَظَرْتُ وَ اذا هُما امْرٌ واحِدٌ وَ لَمْ اجِدْ حَرْفاً مِنْها يُخالِفُ ما فِى الصَّحيفَةِ الْاخْرى‌،

پس حضرت صادق (عليه السلام) آن را بوسيد و بر چشم خود نهاد و فرمود: اين خط پدرم و املاى جدم (عليه السلام) در حضور من است، عرض كردم:اى پسر رسول خدا! اگر اجازه دهى آن را با صحيفه زيد و يحيى مقابله نمايم، پس اجازه داد و فرمود: تورا براى اين عمل شايسته ديدم، پس من آن دو را مقابله كردم و ديدم كه هر دو يكى است و حتى در يك حرف هم با يكديگر اختلاف ندارند،

ثُمَّ اسْتَاْذَنْتُ ابا عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام) فى دَفْعِ الصَّحيفَةِ الَى ابْنَىْ عَبْدِاللَّهِ بْن الْحَسَنِ، فَقالَ:﴿انَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ انْ تُؤَدُّوا الْآماناتِ الى‌ اهْلِها﴾، «2»نَعَمْ فَادْفَعْها الَيْهِما.

سپس از آن حضرت اجازه طلبيدم كه صحيفه يحيى را بنا بر وصيّتش به عموزادگانش پسران عبداللّه بن حسن مستردّ دارم، فرمود: «خداوند شما را امر مى‌كند كه امانت‌ها را به صاحبانشان بازگردانيد»، آرى، آن را به ايشان بده،

فَلَمّا نَهَضْتُ لِلِقآئِهِما قالَ لى: مَكانَكَ، ثُمَّ وَجَّهَ الى‌ مُحَمَّدٍ وَ ابْراهيمَ فَجآءا فَقالَ: هذا ميراثُ ابْنِ عَمِّكُما يَحْيى‌ مِنْ ابيهِ قَدْ خَصَّكُما بِهِ دُونَ اخْوَتِهِ، وَ نَحْنُ مُشْتَرِطُونَ عَلَيْكُما فيهِ شَرْطاً، فَقالا: رَحِمَكَ اللَّهُ، قُلْ فَقَوْلُكَ الْمَقْبُولُ،

چون براى زيارت آن دو برخاستم فرمود: بنشين، سپس كسى را به احضار محمّد و ابراهيم فرستاد، چون حاضر شدند، فرمود: اين ميراث پسرعمويتان يحيى است از پدرش كه شما را به جاى برادران خود به آن اختصاص داده و ما را در خصوص آن با شما شرطى است، گفتند: بگوى، خداوند تو را رحمت كند كه سخن تو مقبول است،

فَقالَ: لاتَخْرُجا بِهذِهِ الصَّحيفَةِ مِنَ الْمَدِينَةِ، قالا: وَ لِمَ ذاكَ؟ قالَ: انَّ ابْنَ عَمِّكُما خافَ عَلَيْها امْراً اخافُهُ انَا عَلَيْكُما، قالا: انَّما خافَ عَلَيْها حينَ عَلِمَ انَّهُ يُقْتَلُ، فَقالَ ابُو عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام) وَ انْتُما فَلاتَأْمَنا فَوَاللَّهِ لَأَعْلَمُ انَّكُما سَتَخْرُجانِ كَما خَرَجَ وَ سَتُقْتَلانِ كَما قُتِلَ. فَقاما وَ هُما يَقُولانِ: لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ الّا بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.

فرمود: اين صحيفه را از مدينه خارج نكنيد، گفتند: چرا؟ فرمود: پسر عموى شما درباره اين صحيفه از برنامه‌اى ترس داشت كه من راجع به شما به همان گونه ترس دارم، گفتند: او زمانى درباره اين صحيفه ترسيد كه دانست كشته مى‌شود، امام صادق (عليه السلام) فرمود: شما نيز از اين‌ واقعه ايمن نباشيد؛ زيرا به خدا قسم من مى‌دانم كه شما به زودى خروج خواهيد كرد چنانكه او خروج كرد و به زودى كشته خواهيد شد چنانكه او كشته شد. پس از جاى برخاستند در حالى كه مى‌گفتند: لاحول و لاقوة الّا باللّه العلىّ العظيم.

فَلمَّا خَرَجا قالَ لى ابُو عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام) يا مُتَوَكِّلُ! كَيْفَ قالَ لَكَ يَحْيى‌ انَّ عَمِّى مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ وَ ابْنَهُ جَعْفَراً دَعَوَا النَّاسَ الَى الْحَيوةِ وَ دَعَوْناهُمْ الَى الْمَوْتِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ- اصْلَحَكَ اللَّهُ- قَدْ قالَ لِى ابْنُ عَمِّكَ يَحْيى‌ ذلِكَ،

چون از نزد حضرت صادق (عليه السلام) بيرون رفتند به من فرمود: اى متوكّل! چگونه يحيى به تو گفت كه عمويم محمد بن على و پسرش جعفر مردم را به زندگى دعوت كردند، وما ايشان را به مرگ؟! گفت: آرى- اصْلَحَكَ اللّه- عموزاده‌ات يحيى چنين سخنى به من گفت،

فَقالَ: يَرْحَمُ اللَّهُ يَحْيى‌، انَّ ابى حَدَّثَنى عَنْ ابيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِىٍّ (عليه السلام) انَّ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله عليه و آله) اخَذَتْهُ نَعْسَةٌ وَ هُوَ عَلى‌ مِنْبَرِهِ، فَرَاى‌ فى مَنامِهِ رِجالًا يَنْزُونَ عَلى‌ مِنْبَرِهِ نَزْوَ الْقِرَدَةِ يَرُدُّونَ النَّاسَ عَلى‌ اعْقابِهِمُ الْقَهْقَرى‌،

فرمود: خدا يحيى را رحمت كند، پدرم مرا از پدرش از جدّش از على (عليه السلام) حديث كرد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را در حالى كه روى منبر بود، خواب سبكى ربود، پس در عالم خواب ديد كه مردانى چند همانند بوزينگان بر منبرش مى‌جهند و مردم را به عقب (دوران جاهليّت) برمى‌گردانند.

فَاسْتَوى‌ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) جالِساً وَ الْحُزْنُ يُعْرَفُ فى وَجْهِهِ، فَاتَاهُ جِبْريلُ (عليه السلام) بِهذِهِ الْايَةِ:﴿و مَا جَعَلْنَا الرُّءْيَا الَّتِى أَرَيْنكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنّاسِ و الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْءَانِ و نُخَوّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْينًا كَبِيرًا﴾«3» يَعْنى بَنى امَيَّةَ،

پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به حال عادى بازگشت و نشست و اندوه و حزن در چهره‌اش آشكار بود، پس امين وحى اين آيه را براى حضرت آورد: «و ما رؤيايى را كه در خواب به تو نمايانديم و شجره ملعونه در قرآن را قرار نداده‌ايم مگر براى آزمايش مردم؛ و مردم را بيم مى‌دهيم ولى جز بر سركشى آنان نمى‌افزايد» و مراد از شجره ملعونه، بنى‌اميّه هستند.

قالَ: يا جِبْريلُ اعَلى‌ عَهْدى يَكُونُونَ وَ فى زَمَنى؟ قالَ: لا، وَلكِنْ تَدُورُ رَحَى الْاسْلامِ مِنْ مُهاجَرِكَ فَتَلْبَثُ بِذلِكَ عَشْراً، ثُمَّ تَدُورُ رَحَى الْاسْلامِ عَلى‌ رَاْسِ خَمْسَةٍ وَ ثَلثينَ مِنْ مُهاجَرِكَ فَتَلْبَثُ بِذلِكَ خَمْساً، ثُمَّ لابُدَّ مِنْ رَحى‌ ضَلالَةٍ هِىَ قآئِمَةٌ عَلى‌ قُطْبِها، ثُمَّ مُلْكُ الْفَراعِنَةِ،

پيامبر فرمود: اى جبرئيل! آيا ايشان در زمان من خواهند بود؟ گفت: نه، ولى آسياى اسلام از ابتداى هجرتت به گردش مى‌آيد و تا ده سال مى‌گردد، سپس بر سر سال سى و پنجم از هجرتت به گردش مى‌افتد و تا پنج سال به آن صورت مى‌ماند، آنگاه به ناچار آسياى ضلالت بر محور خود قائم خواهد شد و پس از آن پادشاهى فراعنه است.

قالَ: وَ انْزَلَ اللَّهُ تَعالى‌ فى ذلِكَ:﴿إِنَّآ أَنزَلْنهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ* و مَآ أَدْرَيكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ* لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مّنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾«4» تَمْلِكُها بَنُو امَيَّةَ لَيْسَ فيها لَيْلَةُ الْقَدْرِ.

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: و خداى بزرگ در اين باره وحى نازل كرد كه:«به تحقيق ما آن را در شب قدر نازل كرديم و چه مى‌دانى كه شب قدر چيست؟شب قدر بهتر از هزار ماه است» كه بنى‌اميّه در آن حكومت كنند و شب قدر در آن نباشد.

قالَ: فَاطْلَعَ الَّلُه عَزَّوَجَلَّ نَبِيَّهُ (عليه السلام) انَّ بَني امَيَّةَ تَمْلِكُ سُلْطانَ هذِهِ الْامَّةِ وَ مُلْكَها طُولَ هذِهِ الْمُدَّةِ، فَلَوْ طاوَلَتْهُمُ الْجِبالُ لَطالُوا عَلَيْها حَتّى‌ يَاْذَنَ اللَّهُ تَعالى‌ بِزَوالِ مُلْكِهِمْ، وَ هُمْ فى ذلِكَ يَسْتَشْعِرُونَ عَداوَتَنا اهْلَ الْبَيْتِ وَ بُغْضَنا،

سپس فرمود: پس خداى عزّوجلّ پيامبر (عليه السلام) را آگاه فرمود كه بنى‌اميه‌ قدرت و حكومت اين امت را به دست مى‌گيرند و مدت سلطنتشان برابر همين زمان است، پس اگر كوهها با ايشان به سركشى برخيزند ايشان بر كوهها بلندى گيرند تا وقتى كه خداى بزرگ به نابودى حكومتشان حكم كند و بنى‌اميه در اين مدت عداوت و كينه ما اهل بيت را شعار خود مى‌نمايند،

اخْبَرَ اللَّهُ نَبِيَّهُ بِما يَلْقى‌ اهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ اهْلُ مَوَدَّتِهِمْ وَ شيعَتُهُمْ مِنْهُمْ في ايّامِهِمْ وَ مُلْكِهِمْ، قالَ: وَ انْزَلَ اللَّهُ تَعالى‌ فيهِمْ:﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا و أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ* جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ﴾«5» وَ نِعْمَةُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ وَ اهْلُ بَيْتِهِ، حُبُّهُمْ ايمانٌ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ، وَ بُغْضُهُمْ كُفْرٌ وَ نِفاقٌ يُدْخِلُ النّارَ، فَاسَرَّ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه و آله) ذلِكَ الى‌ عَلِىٍّ وَ اهْلِ بَيْتِهِ.

خداوند از آنچه در مدت حكومت بنى‌اميه بر اهل بيت محمد و دوستان و شيعيانشان مى‌رسد به رسولش خبر داد، آنگاه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: و خدا درباره بنى‌اميه وحى نازل فرمود كه: «آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفر بدل كردند و قوم خود را به دار هلاكت افكندند دوزخ كه در آن سرنگون شوند و بد قرارگاهى است! و نعمت خدا محمد و اهل بيت آن حضرتند كه دوستى ايشان ايمانى است كه باعث ورود به بهشت است و دشمنى ايشان كفر و نفاقى است كه به جهنّم درمى‌آورد، پس رسول خدا اين راز را پنهانى با على و اهل بيتش در ميان گذاشت.

قالَ: ثُمَّ قالَ ابُو عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام): ما خَرَجَ وَ لايَخْرُجُ مِنّا اهْلَ الْبَيْتِ الى‌ قِيامِ قائِمِنا احَدٌ لِيَدْفَعَ ظُلْماً اوْ يَنْعَشَ حَقّاً الَّا اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِيَّةُ وَ كانَ قِيامُهُ زِيادَةً فِى مَكْرُوهِنا وَ شِيعَتِنا.

متوكّل گفت: پس از آن حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: احدى از ما اهل بيت تا روز قيامت قائم ما براى دفع ظلمى يا به پا داشتن حقّى (بدون اذن امام يا بدون نيروى لازم) خروج نكرده و نخواهد كرد مگر آنكه طوفان بلا او را از ريشه بركند و قيامش موجب افزايش غصّه ما و شيعيان ما گردد.

قالَ الْمُتَوَكِّلُ بْنُ هرُونَ: ثُمَّ امْلى‌ عَلَىَّ ابُو عَبْدِاللَّهِ (عليه السلام) الْادْعِيَةَ وَ هِىَ خَمْسَةٌ وَ سَبْعُونَ باباً، سَقَطَ عَنّى مِنْها احَدَ عَشَرَ باباً، وَ حَفِظْتُ مِنْها نَيِّفاً وَ سِتّينَ باباً.

متوكّل گفت:آنگاه حضرت صادق (عليه السلام) دعاهاى صحيفه را بر من املا فرمود و آن هفتاد و پنج باب بود كه من به حفظ يازده باب آن توفيق نيافتم و شصت و چند باب آن را حفظ نمودم.

وَ حَدَّثَنا ابُوالْمُفْضَّلِ قالَ: وَ حَدَّثَنِى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ ابْنِ رُوزْبِهْ ابُوبَكْرٍ الْمَدآئِنِىُّ الْكاتِبُ نَزيلُ الرَّحْبَةِ فى دارِهِ، قالَ حَدَّثَنى مُحَمَّدُ بْنُ احْمَدَ بْنُ مُسْلِمٍ الْمُطَهَّرِىُّ، قالَ:حَدَّثَنى ابى، عَنْ عُمَيْرِ بْنِ مُتَوَكِّلٍ الْبَلْخِىِّ، عَنْ ابيهِ الْمُتَوَكِّلِ بْنِ هرونَ، قالَ: لَقيتُ يَحْيَى بْنَ زَيْدِ بْنِ عَلِىٍّ (عليه السلام) فَذَكَرَ الْحَديثَ بِتَمامِهِ الى‌ رُؤْيَا النَّبِىِّ (صلى الله عليه و آله) الَّتى ذَكَرَها جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ ابآئِهِ- صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ- وَ فى رِوايَةِ الْمُطَهَّرِىِّ ذِكْرُ الْابْوابِ، وَ هِىَ:

(عكبرى گويد:) و حديث كرد ما را ابوالمفضّل، گفت: و حديث كرد مرا محمد بن حسن ابن روزبه ابوبكر مداينى كاتب ساكن رحبه در خانه خودش، گفت: حديث كرد مرا محمد بن احمد بن مسلم مطهّرى، گفت: حديث كرد مرا پدرم از عمير بن متوكّل بلخى از پدرش متوكّل بن هارون گفت: يحيى بن زيد بن على (عليه السلام) را ملاقات نمودم- سپس حديث را تا خواب پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه حضرت صادق از پدرانش- كه درود خدا بر آنان باد- روايت كرد بيان كرد و فهرست‌ ابواب دعا در روايت مطهّرى چنين است:

1. التَّحْميدُ لِلَّه عَزَّوَجَلَّ

1. دعاى آن حضرت در ستايش خداى عزوجل

2. الصَّلوةُ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

2. دعاى آن حضرت بر محمّد و آل محمّد

3. الصَّلوةُ عَلى‌ حَمَلَةِ الْعَرْشِ

3. دعاى آن حضرت بر حاملان عرش

4. الصَّلوةُ عَلى‌ مُصَدِّقِى الرُّسُلِ

4. دعاى آن حضرت بر آنان كه به پيامبران ايمان آورده‌اند

5. دُعآؤُهُ لِنَفْسِهِ وَ خاصَّتهِ

5. دعاى آن حضرت براى خود و نزديكانش

6. دُعآؤُهُ عِنْدَ الصَّباحِ وَ الْمَسآءِ

6. دعاى آن حضرت به وقت صبح و شام

7. دُعآؤُهُ فِى الْمُهِمّاتِ

7. دعاى آن حضرت به وقت مهمّات و رنج

8. دُعآؤُهُ فِى الْاسْتِعاذَةِ

8. دعاى آن حضرت در پناه بردن به خداوند

9. دُعآؤُهُ فِى الْاشْتِياقِ

9. دعاى آن حضرت در شوق به آمرزش

10. دُعآؤُهُ فِى اللَّجَأِ الَى اللَّهِ تَعالى

10. دعاى آن حضرت در پناه بردن به خداوند

‌ 11. دُعآؤُهُ بِخَواتِمِ الْخَيْرِ

11. دعاى آن حضرت در عاقبت به خيرى

12. دُعآؤُهُ فِى الْاعْتِرافِ

12. دعاى آن حضرت در اقرار به گناه

13. دُعآؤُهُ فِى طَلَبِ الْحَوائِجِ

13. دعاى آن حضرت در طلب حاجت‌ها

14. دُعآؤُهُ فِى الظُّلاماتِ

14. دعاى آن حضرت در دادخواهى از ستمگران

15. دُعآؤُهُ عِنْدَ الْمَرَضِ

15. دعاى آن حضرت به وقت بيمارى

16. دُعآؤُهُ فِى الْاسْتِقالَةِ

16. دعاى آن حضرت در طلب بخشش و آمرزش گناهان

17. دُعآؤُهُ عَلَى الشَّيْطانِ

17. دعاى آن حضرت چون نام شيطان برده مى‌شد

18. دُعآؤُهُ فِى الْمَحْذُوراتِ

18. دعاى آن حضرت در دفع بلاها و سختى‌ها

19. دُعآؤُهُ فِى الْاسْتِسْقاءِ

19. دعاى آن حضرت به وقت درخواست باران

20. دُعآؤُهُ فِى مَكارِمِ الْأخْلاقِ

20. دعاى آن حضرت در مكارم اخلاق

21. دُعآؤُهُ اذا حَزَنَهُ امْرٌ

21. دعاى آن حضرت به وقت رويدادهاى اندوه‌آور

22. دُعآؤُهُ عِنْدَ الشِّدَّةِ

22. دعاى آن حضرت در سختى و گرفتارى

23. دُعآؤُهُ بِالْعافِيَةِ

23. دعاى آن حضرت براى تندرستى

24. دُعآؤُهُ لِأَبَوَيْهِ

24. دعاى آن حضرت براى پدر و مادر

25. دُعآؤُهُ لِوُلْدِهِ

25. دعاى آن حضرت براى فرزندانش

26. دُعآؤُهُ لِجيرانِهِ وَ اوْلِيآئِهِ

26. دعاى آن حضرت براى همسايگان و دوستانش

27. دُعآؤُهُ لِأهْلِ الثُّغُورِ

27. دعاى آن حضرت براى مرزداران

28. دُعآؤُهُ فِى التَّفَزُّعِ

28. دعاى آن حضرت در ترس از خدا

29. دُعآؤُهُ اذا قُتِّرَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ

29. دعاى آن حضرت به وقت تنگى رزق

30. دُعآؤُهُ فِى الْمَعُونَةِ عَلى‌قَضاءِالدَّينِ

30. دعاى آن حضرت براى اداى وام

31. دُعآؤُهُ بِالتَّوبَةِ

31. دعاى آن حضرت در توبه و بازگشت

32. دُعآؤُهُ فِى صَلوةِ اللَّيْلِ

32. دعاى آن حضرت در نماز شب

33. دُعآؤُهُ فِى الْاسْتِخارَةِ

33. دعاى آن حضرت در درخواست خير و نيكى

34. دُعآؤُهُ اذَا ابْتُلِىَ

34. دعاى آن حضرت به هنگام گرفتارى

35. دُعآؤُهُ فِى الرِّضا بِالْقَضآءِ

35. دعاى آن حضرت در رضا به قضاى حق

36. دُعآؤُهُ عِنْدَ سَماعِ الرَّعْدِ

36. دعاى آن حضرت به وقت شنيدن رعد

37. دُعآؤُهُ فِى الشُّكْرِ

37. دعاى آن حضرت در شكر

38. دُعآؤُهُ فِى الْاعْتِذارِ

38. دعاى آن حضرت در عذرخواهى از حق

39. دُعآؤُهُ فِى طَلَبِ الْعَفْوِ

39. دعاى آن حضرت در طلب عفو

40. دُعآؤُهُ عِنْدَ ذِكْرِ الْمَوْتِ

40. دعاى آن حضرت به وقت ياد مرگ

41. دُعآؤُهُ فِى طَلَبِ السِّتْرِ وَ الْوِقايَةِ

41. دعاى آن حضرت در درخواست پرده‌پوشى

42. دُعآؤُهُ عِنْدَ خَتْمِهِ الْقُرْآنَ

42. دعاى آن حضرت به وقت ختم قرآن

43. دُعآؤُهُ اذا نَظَرَ الَى الْهِلالِ

43. دعاى آن حضرت به وقت ديدن ماه نو

44. دُعآؤُهُ لِدُخُولِ شَهْرِ رَمَضانَ

44. دعاى‌آن حضرت به وقت فرار سيدن ماه رمضان

45. دُعآؤُهُ لِوِداعِ شَهْرِ رَمَضانَ

45. دعاى آن حضرت به هنگام وداع ماه رمضان

46. دُعآؤُهُ لِعيدِ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ

46. دعاى آن حضرت در روز عيد فطر و جمعه

47. دُعآؤُهُ فِى يَوْمِ عَرَفَةَ

47. دعاى آن حضرت در روز عرفه

48. دُعآؤُهُ فِى يَوْمِ الْاضْحى‌ وَالْجُمُعَةِ

48. دعاى آن حضرت در روز عيد قربان و جمعه

49. دُعآؤُهُ فِى دَفْعِ كَيْدِ الْاعْدآءِ

49. دعاى آن حضرت دردفع مكر دشمنان

50. دُعآؤُهُ فِى الرَّهْبَةِ

50. دعاى آن حضرت در ترس از حق

51. دُعآؤُهُ فِى التَّضَرُّعِ وَالْاسْتِكانَةِ

51. دعاى آن حضرت در تضرّع و زارى به درگاه حق

52. دُعآؤُهُ فِى الْالْحاحِ

52. دعاى آن حضرت در اصرار در طلب

53. دُعآؤُهُ فِى التَّذَلُّلِ

53. دعاى آن حضرت در فروتنى

54. دُعآؤُهُ فِى اسْتِكْشافِ الْهُمُومِ‌

54. دعاى آن حضرت در رفع اندوه‌ها

وَ باقِى الْابْوابِ بِلَفْظِ ابى عَبْدِاللَّهِ الْحَسَنِىِّ رحمه الله: حَدَّثَنا ابُو عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَسَنِىُّ قالَ: حَدَّثَنا عَبْدُاللَّهِ بْنِ عُمَرَ بْنِ خَطّابٍ الزَّيّاتُ قالَ: حَدَّثَنى خالِى عَلِىُّ بْنُ الْنُّعْمانِ الْاعْلَمُ، قالَ: حَدَّثَنى عُمَيْرُ بْنُ مُتَوَكِّلٍ الثَّقَفِىُّ الْبَلْخِىُّ، عَنْ ابِيهِ مُتَوَكِّلِ بْنِ هرُونَ، قالَ: امْلى‌ عَلَىَّ سَيِّدِى الصَّادِقُ، ابُو عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قالَ: امْلى‌ جَدّى عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلى‌ ابى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ عَلَيْهِمْ اجْمَعينَ السَّلامُ- بِمَشْهَدٍ مِنّى.

و باقى ابواب به لفظ ابوعبداللّه حسنى رحمه الله است: حديث كرد ما را ابوعبداللّه جعفر بن محمد حسنى، گفت: حديث كرد ما را عبداللّه بن عمر بن خطّاب زيّات، گفت: حديث كرد مرا دائيم على بن نعمان اعلم، گفت: حديث كرد مرا عمير بن متوكّل ثقفى بلخى، از پدرش متوكّل بن هارون گفت: املا فرمود بر من آقايم امام صادق (عليه السلام) ابوعبداللّه جعفر بن محمد، فرمودند: جدّم على بن الحسين بر پدرم محمّد بن على- بر تمامشان درود- در حضور من املا فرمود.

پانویس

(1)- رعد (13): 39.

(2)- نساء (4): 58.

(3)- اسراء (17): 60.

(4)- قدر (97): 1- 3.

(5)- ابراهيم (14): 28- 29.

فضیلت و اعمال روز عید غدیر

عید غدیر خم را خدمت امام زمان (عج) و تمام شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

فضیلت و اعمال روز عید غدیر

روز هیجدهم، روز عید غدیر و عید اللّٰه الأکبر و عید آل محمّد (علیهم‌السلام) و عظیم‌ترین عید است و حق‌تعالی هیچ پیامبری را مبعوث نفرموده جز آنکه این روز را عید کرده و حرمت آن را دانسته، نام این روز در آسمان روز «عهد معهود» و در زمین روز «میثاق مأخوذ» و «جمع مشهود» است.

روایت شده است: که از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند، آیا مسلمانان را غیر از جمعه و قربان و فطر عیدی هست؟ فرمود: آری عیدی است که احترامش از همه اعیاد بیشتر است،
راوی گفت: کدام عید است؟ حضرت فرمود: روزی است که حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به جانشینی خود منصوب کرد و اعلام کرد: هرکه من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذوالحجّه است.

راوی گفت: در آن روز چه کاری باید انجام داد؟ فرمود باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمّد و آل محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را یاد آرید و بر ایشان صلوات فرستید، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را وصیت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیت می‌کرد که این روز را عید کند.

در حدیث ابن ابی نصر بزنطی از حضرت رضا (علیه‌السلام) آمده:
ای پسر ابی نصر هر کجا باشی، بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) حاضر شوی، به درستی‌که در این روز، خداوند می‌آمرزد از هر مرد و زن مؤمن، گناه شصت سال ایشان را و از آتش دوزخ آزاد می‌کند، دو برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد کرده و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مؤمن، برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است و در این روز به برادران مؤمن احسان کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان؛ به خدا سوگند، اگر مردم برتری و مزیت این روز را چنان‌که باید بدانند، هرآینه هر روز فرشتگان با ایشان ده مرتبه مصافحه کنند.

در هر صورت بزرگداشت این روز برجسته و برتر لازم است و اعمال آن چندچیز است:

اوّل: روزه که کفّاره شصت سال گناه است و در حدیثی است: روزه این روز برابر روزه تمامی عمر دنیا و معادل با صد حج و صد عمره است.

دوّم: غسل.

سوم: زیارت حضرت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) و شایسته است انسان هر کجا باشد، بکوشد که خود را به قبر مطّهر آن حضرت برساند و برای آن جناب در این روز، «سه زیارت» مخصوص روایت شده: که یکی از آن‌ها زیارت معروف به «امین‌الله» است که هم از نزدیک و هم از راه دور خوانده می‌شود و آن از زیارات جامعه مطلقه است و در باب زیارات ان‌شاء‌الله تعالی خواهد آمد.

چهارم: تعویذی [ذکر مربوط به پناه جستن به خدا از ناملایمات و شرور] را که سید ابن طاووس در کتاب «اقبال» از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت کرده بخواند.

پنجم: دو رکعت نماز بجا آورد و به سجده رود و «صد مرتبه» شکر خدا گوید، آنگاه سر از سجده بردارد و بخواند:

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ وَحْدَكَ لَاشَرِيكَ لَكَ، وَأَنَّكَ واحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً أَحَدٌ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِى شَأْنٍ كَما كانَ مِنْ شَأْنِكَ أَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَىَّ بِأَنْ جَعَلْتَنِى مِنْ أَهْلِ إِجابَتِكَ وَأَهْلِ دِينِكَ وَأَهْلِ دَعْوَتِكَ، وَوَفَّقْتَنِى لِذٰلِكَ فِى مُبْتَدَءِ خَلْقِى تَفَضُّلاً مِنْكَ وَكَرَماً وَجُوداً، ثُمَّ أَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلاً، وَالْجُودَ جُوداً، وَالْكَرَمَ كَرَمَاً، رَأْفَةً مِنْكَ وَرَحْمَةً إِلىٰ أَنْ جَدَّدْتَ ذٰلِكَ الْعَهْدَ لِى تَجْدِيداً بَعْدَ تَجْدِيدِكَ خَلْقِى، وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً ناسِياً ساهِياً غافِلاً، فَأَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ بِأَنْ ذَكَّرْتَنِى ذٰلِكَ وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَىَّ وَهَدَيْتَنِى لَهُ، فَلْيَكُنْ مِنْ شَأْنِكَ يَا إِلٰهِى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَ أَنْ تُتِمَّ لِى ذٰلِكَ وَلَا تَسْلُبْنِيهِ حَتَّىٰ تَتَوَفَّانِى عَلَىٰ ذٰلِكَ وَأَنْتَ عَنِّى راضٍ، فَإِنَّكَ أَحَقُّ الْمُنْعِمِينَ أَنْ تُتِمَّ نِعْمَتَكَ عَلَىَّ؛

خدایا، از تو می‌خواهم به حق این‌که فقط سپاس ویژۀ توست، یگانه‌ای شریکی نداری و تویی یکتا، یگانه، بی‌نیاز، نزاده‌ای و نه زاده شده‌ای و یکتایی که همتایی نداری و محمّد بنده و رسول توست، درودهایت بر او و خاندانش، ای آن‌که هر روز در کاری است، چنان‌که در شأنت بود بر این‎که بر من لطف و محبت نمودی، به این‌که مرا از اهل اجابت و دین و دعوتت قرار دادی و در آغاز آفرینشم از روی لطف و محبت و بزرگواری و بخشش خویش، بر این امور موفّقم داشتی، سپس از روی رأفت و رحمتت، به دنبال آوردی این فضل را با فضلی دیگر و این جود را با جودی دیگر و این کرم را با کرمی دیگر تا اینکه آن پیمان را برایم از نو تازه کردی، پس از تجدید آفرینشم و حال آنکه در فراموشی کامل بودم، فراموش‌کار و بی توجّه و بی‌خبر، پس نعمتت را بر من تمام کردی، به اینکه آن پیمان را به یادم انداختی و به آن بر من منّت نهادی و به آن راهنمایی‌ام نمودی، پس باید از شأن تو باشد، ای معبودم و آقا و مولایم، اینکه آن را بر من تمام کنی و از دستم نگیری تا بر پایه آن از دنیایم ببری، درحالی‌که از من خشنود باشی، به یقین تو سزاوارترین نعمت‌دهندگانی، بر اینکه نعمتت را بر من تمام کنی؛

اللّٰهُمَّ سَمِعْنا وَأَطَعْنا وَأَجَبْنا داعِيَكَ بِمَنِّكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ، آمَنّا بِاللّٰهِ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، وَبِرَسُو لِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَصَدَّقْنا وَأَجَبْنا داعِىَ اللّٰهِ وَاتَّبَعْنا الرَّسُولَ فِى مُوالاةِ مَوْلانا وَمَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ عَبْدِاللّهِ، وَأَخِى رَسُولِهِ، وَالصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ، وَالْحُجَّةِ عَلَىٰ بَرِيَّتِهِ، الْمُؤَيِّدِ بِهِ نَبِيَّهُ وَدِينَهُ الْحَقَّ الْمُبِينَ، عَلَماً لِدِينِ اللّٰهِ، وَخازِناً لِعِلْمِهِ، وَعَيْبَةَ غَيْبِ اللّٰهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّ اللّٰهِ، وَأَمِينَ اللّٰهِ عَلَىٰ خَلْقِهِ، وَشاهِدَهُ فِى بَرِيَّتِهِ . اللّٰهُمَّ ﴿رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيْمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ، رَبَّنا وَآتِنا مَا وَعَدْتَنا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لَاتُخْلِفُ الْمِيعادَ﴾

خدایا به لطف تو شنیدیم و اطاعت کردیم و دعوت‌کننده‌ات را اجابت نمودیم، تو را سپاس، آمرزشت را خواهانیم پروردگارا و بازگشت ما به سوی توست، ایمان آوردیم به خدای یگانه، شریکی برای او نیست و به رسولش محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) و تصدیق کردیم و دعوت‌کنندۀ خدا را اجابت نمودیم و از پیامبرش پیروی کردیم، در رابطه با موالات مولایمان و مولای همه اهل ایمان، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، بنده خدا و برادر رسول خدا و صدّیق اکبر و حجّت بر مخلوقات خدا، آن مولایی که خدا پیامبر و دین بر حق و آشکارش را به وسیلۀ او حمایت کرد، نشانه دین خدا و خزانه‌دار دینش و ظرف غیب خدا و جایگاه راز خدا و امین خدا بر خلقش و گواه او در مخلوقاتش، خدایا «پروردگارا! به‌راستی ما صدای ندادهنده‌ای که مردم را به ایمان فرامی‌خوانْد شنیدیم که [می‌گفت:] به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم، پروردگارا! گناهانِ ما را بیامرز! و بدی‌هایمان را [از پروندۀ ما] محو کن! و ما را در زمرۀ نیکان بمیران‌! پروردگارا! آنچه که به‌وسیلۀ پیامبرانت به ما وعده داده‌ای عطایمان کن! و روز قیامت رسوایمان نساز؛ زیرا تو هرگز از وعده‌ات تخلّف نمی‌کنی»

فَإِنَّا يَا رَبَّنا بِمَنِّكَ وَلُطْفِكَ أَجَبْنا داعِيَكَ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَصَدَّقْناهُ، وَصَدَّقْنا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ، وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ، فَوَلِّنا مَا تَوَلَّيْنا، وَاحْشُرْنا مَعَ أَئِمَّتِنا فَإِنَّا بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ، وَلَهُمْ مُسَلِّمُونَ، آمَنَّا بِسِرِّهِمْ وَعَلانِيَتِهِمْ وَشاهِدِهِمْ وَغائِبِهِمْ، وَحَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَرَضِينا بِهِمْ أَئِمَّةً وَقادَةً وَسادَةً، وَحَسْبُنا بِهِمْ بَيْنَنا وَبَيْنَ اللّٰهِ دُونَ خَلْقِهِ لَا نَبْتَغِى بِهِمْ بَدَلاً، وَلَا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيجَةً، وَبَرِئْنا إِلَى اللّٰهِ مِنْ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَالْأَوْثانِ الْأَرْبَعَةِ وَأَشْياعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ وَكُلِّ مَنْ والاهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلىٰ آخِرِهِ؛

ما ای پروردگارمان به مهرورزی و لطفت، دعوت‌کننده‌ات را پاسخ گفتیم و از پیامبرت پیروی نمودیم و او را تصدیق کردیم و مولای مؤمنان را باور نمودیم و به جبت و طاغوت کفر ورزیدیم، ما را تابع آن‌ را که به ولایت پذیرفتیم قرار بده و با امامانمان محشور فرما، ما به آنان ایمان و باور داریم و نسبت به آنان تسلیمیم، ایمان آوردیم به نهان و آشکارشان و حاضر و غایبشان و زنده و مرده‌شان و به آنان به عنوان پیشوایان و پیشروان و سروران خویش خشنود گشتیم و همانان، بین ما و خدا از سایر خلق بس‌اند، به جای آنان عوضی نجوییم و جز ایشان کسی را به عنوان خلیفه حق برنگیریم و به خدا بیزاری جستیم از هرکه از جنّ و انس، از اولین و آخرین، در برابرشان جنگی بر پا کرد و کافر شدیم به جبت و طاغوت و بت‌های چهارگانه و شیعیان و پیروانشان و هرکه از جنّ و انس دوستشان دارد، از اوّل روزگار تا پایانش؛

اللّٰهُمَّ إِنَّا نُشْهِدُكَ أَنَّا نَدِينُ بِما دانَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، وَقَوْلُنا مَا قالُوا، وَدِينُنا مَا دانُوا بِهِ، مَا قالُوا بِهِ قُلْنا، وَمَا دانُوا بِهِ دِنَّا، وَمَا أَنْكَرُوا أَنْكَرْنا، وَمَنْ والَوْا والَيْنا، وَمَنْ عادَوْا عادَيْنا، وَمَنْ لَعَنُوا لَعَنَّا، وَمَنْ تَبَرَّأُوا مِنْهُ تَبَرَّأْنا مِنْهُ، وَمَنْ تَرَحَّمُوا عَلَيْهِ تَرَحَّمْنا عَلَيْهِ، آمَنَّا وَسَلَّمْنا وَرَضِينا وَاتَّبَعْنا مَوالِيَنا صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ .

خدایا تو را گواه می‌گیریم که ما معتقدیم به آنچه معتقد شدند به آن محمّد و خاندان محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) و گفتار ما آن است که آنان گفتند و دینمان همان است که آن‌ها متدّین به آن بودند، هرچه را گفتند گفتیم و به آنچه معتقد شدند معتقد شدیم و هرچه را انکار کردند انکار کردیم و هرکه را دوست داشتند دوست داشتیم و هرکه را دشمن داشتند دشمن داشتیم و هرکه را لعنت کردند لعنت کردیم و از هرکه بیزار شدند، از او بیزار شدیم و هرکه را مورد رحمت قرار دادند، مورد رحمت قرار دادیم، ایمان آوردیم و تسلیم و راضی شدیم و از موالیانمان (درود خدا بر آنان) پیروی کردیم.

اللّٰهُمَّ فَتَمِّمْ لَنا ذٰلِكَ وَلَا تَسْلُبْناهُ وَاجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ثابِتاً عِنْدَنا، وَلَا تَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً، وَأَحْيِنا مَا أَحْيَيْتَنا عَلَيْهِ، وَأَمِتْنا إِذا أَمَتَّنا عَلَيْهِ، آلُ مُحَمَّدٍ أَئِمَّتُنا فَبِهِمْ نَأْتَمُّ وَ إِيَّاهُمْ نُوالِى، وَعَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللّٰهِ نُعادِى، فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ، فَإِنَّا بِذٰلِكَ راضُونَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدایا آن را بر ما کامل کن و از دستمان مگیر و آن را نزد ما مستقرّ و ثابت قرار ده و موقت مگردان و ما را بر آن زنده بدار تا گاهی که زنده‌مان داری و بر آن بمیران تا زمانی که ما را می‌میرانی، خاندان محمّد امامان ما هستند، به آنان اقتدا می‌کنیم و آنان را دوست می‌داریم، دشمنانشان را که دشمن خدایند دشمن می‌داریم، پس ما را در دنیا و آخرت با آنان قرار ده و از مقرّبان پیشگاهت گردان ‌که ما به همان راضی هستیم، ای مهربان‌ترین مهربانان.

باز به سجده رود و «صد مرتبه»«الْحَمْدُ لِلّٰهِ» و «صد مرتبه»«شُکْراً لِلّٰهِ» بگوید.
روایت شده: هرکه این عمل را بجا آورد، ثواب کسی را داشته باشد که روز عید غدیر، خدمت حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حاضر شده و با آن حضرت بر ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بیعت نموده باشد... تا پایان روایت.

بهتر این است که این نماز را نزدیک به هنگام گذشتن خورشید از لحظۀ ظهر بجا آورد که حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را در آن ساعت برای مردم به امامت و خلافت نصب فرمود. در این نماز در رکعت اول پس از سوره «حَمد» سوره «قدر» و در رکعت دوم سوره «توحید» را بخواند.

ششم: غسل کند و نیم ساعت پیش از گذشتن خورشید از لحظۀ ظهر دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت سوره «حَمد» «یک بار» و سوره «توحید» «ده بار» و «آیت‌الکرسی» «ده بار» و «ده بار» «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» خوانده شود که برابر صد هزار حج و صد هزار عمره است و باعث برآورده شدن حوایج دنیا و آخرت او، به آسانی و عافیت از جانب خدای کریم است.

پوشیده نماند که در کتاب «اقبال» در بیان این نماز سوره «قدر» مقدّم بر «آیت‌الکرسی» ذکر شده و علاّمه مجلسی در «زاد المعاد» از کتاب «اقبال» پیروی کرده و سوره «قدر» را مقدّم داشته، چنان‌که این حقیر هم در کتاب‌های دیگر به این صورت ذکر کرده‌ام، ولی برابر با پی‌جویی زیادی که کردم، بیشتر «آیت‌الکرسی» را مقدّم بر «قدر» دیدم.
احتمال اینکه از قلم مبارک سید در کتاب «اقبال» سهوی شده، یا ناسخان در این نماز، نیز در عدد «حَمد» و هم در مقدّم داشتن «قدر» بر «آیت‌الکرسی» اشتباهی کرده‌اند، یا این‌که این عمل مستقلّی غیر از آن نماز است بسیار بعید به نظر می‌رسد و اللّٰه تعالى العالم،

بهتر این است که پس از این نماز تمام این دعای بلندی را بخواند: «رَبَّنا إنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً...»

هفتم: دعاى «ندبه» را بخواند.

هشتم: این دعا را بخواند که سید ابن طاووس از شیخ مفید روایت کرده:

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَعَلِيٍّ وَلِيِّكَ، وَالشَّأْنِ وَالْقَدْرِ الَّذِى خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ خَلْقِكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ وَأَنْ تَبْدَأَ بِهِما فِى كُلِّ خَيْرٍ عاجِلٍ .

خدایا از تو می‌خواهم به حق محمّد پیامبرت و علی نماینده‌ات و شأن و مرتبه‌ای که آن دو را جدای از مخلوقات به آن اختصاص دادی، بر محمّد و علی درود فرستی و در هر خیری که فوری است از آنان آغاز کنی.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْأَئِمَّةِ الْقادَةِ، وَالدُّعاةِ السَّادَةِ، وَالنُّجُومِ الزَّاهِرَةِ، وَالْأَعْلامِ الْباهِرَةِ، وَساسَةِ الْعِبادِ، وَأَرْكانِ الْبِلادِ، وَالنَّاقَةِ الْمُرْسَلَةِ، وَالسَّفِينَةِ النَّاجِيَةِ الْجارِيَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ .

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، آن امامان پیشرو و دعوت‌کنندگان سرور و ستارگان درخشان و نشانه‌های فروزان و تدبیرکنندگان دنیا و آخرت بندگان و پایه‌های ممالک و ناقه فرستاده شده و کشتی نجات که روان در دریاهای عمیق است.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ خُزَّانِ عِلْمِكَ، وَأَرْكانِ تَوْحِيدِكَ، وَدَعائِمِ دِينِكَ، وَمَعادِنِ كَرامَتِكَ، وَصَفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ، وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، الْأَتْقِياءِ الْأَنْقِياءِ النُّجَباءِ الْأَبْرارِ، وَالْبابِ الْمُبْتَلىٰ بِهِ النَّاسُ، مَنْ أَتاهُ نَجا وَمَنْ أَباهُ هَوىٰ؛

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، خزانه‌داران دانشت و پایه‌های توحیدت و ستون‌های دینت و معادن سخاوت و بخشندگی‌ات و برگزیدگان از مخلوقاتت و بهترین منتخبان از آفریده‌هایت، آن پرهیزگاران و پاکیزگان و نجیبان و نیکوکاران و دری که مردم مبتلای به آنند، هرکه از آن درآمد نجات یافت و هرکه سرباز زد در هلاکت سقوط کرد؛

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَهْلِ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَسْأَلَتِهِمْ وَذَوِى الْقُرْبَى الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ، وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقْتَصَّ آثارَهُمْ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَما أَمَرُوا بِطاعَتِكَ، وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَدَلُّوا عِبادَكَ عَلَىٰ وَحْدانِيَّتِكَ .

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، اهل ذکری که به پرسش از آنان دستور دادی و خویشاوندی که به دوستی‌شان امر فرمودی و حقّشان را واجب نمودی و بهشت را بازگشتگاه کسی قرار دادی که از روایاتشان پیروی نماید. خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، چنان‌که به طاعتت امر کردند و از معصیتت نهی نمودند و بندگانت را بر وحدانیتت دلالت فرمودند.

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَنَجِيبِكَ، وَصَفْوَتِكَ وَأَمِينِكَ، وَرَسُولِكَ إِلىٰ خَلْقِكَ، وَبِحَقِّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، وَيَعْسُوبِ الدِّينِ، وَقائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ ، الْوَصِيِّ الْوَفِيِّ، وَالصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ، وَالْفارُوقِ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ، وَالشَّاهِدِ لَكَ، وَالدَّالِّ عَلَيْكَ، وَالصَّادِعِ بِأَمْرِكَ، وَالْمُجاهِدِ فِى سَبِيلِكَ، لَمْ تَأْخُذْهُ فِيكَ لَوْمَةُ لائِمٍ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ؛ وَأَنْ تَجْعَلَنِى فِى هٰذَا الْيَوْمِ الَّذِى عَقَدْتَ فِيهِ لِوَلِيِّكَ الْعَهْدَ فِى أَعْناقِ خَلْقِكَ، وَأَكْمَلْتَ لَهُمُ الدِّينَ مِنَ الْعارِفِينَ بِحُرْمَتِهِ وَالْمُقِرِّينَ بِفَضْلِهِ، مِنْ عُتَقائِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النَّارِ، وَلَا تُشْمِتْ بِى حاسِدِى النِّعَمِ.

خدایا من از تو می‌خواهم به حق محمّد پیامبرت و نجیبت و برگزیده‌ات و امینت و فرستاده‌ات به سوی بندگانت و به حق امیرالمؤمنین، رئیس دین و پیشرو سپیدرویان، آن جانشین کمال‌بخش و صدیق اکبر و جدا کننده بین حق و باطل و گواه بر تو رهنمای به سوی تو و آشکار کننده دستورت و جهاد کننده در راهت که او را سرزنش سرزنش‌کننده‌ای درباره تو مفتون نکند این‌که بر محمّد و خاندان محّمد درود فرستی؛ مرا در این روز که برای ولی‌ات، عهد امامت را بر عهده بندگانت بستی و برای آنان دین را کامل نمودی، از آگاهان به حرمتش و اقرارکنندگان به فضلش قرار دهی و همچنین از آزادشدگان و رهاگشتگان از آتش به حساب آری و مرا به حسادت حسودان نعمت‌ها به سرزنش دچار نکنی.

اللّٰهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عِيدَكَ الْأَكْبَرَ وَسَمَّيْتَهُ فِى السَّماءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ، وَفِى الْأَرْضِ يَوْمَ الْمِيثاقِ الْمَأْخُوذِ وَالْجَمْعِ الْمَسْؤُولِ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا، وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا ، وَلَا تُضِلَّنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، وَاجْعَلْنَا لِأَ نْعُمِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛

خدایا چنان‌که آن را عید بزرگ‌ترت قرار داده‌ای و آن را در آسمان روز عهد معهود و در زمین روز پیمان گرفتن و انجمن مورد پرسش نامیدی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دیدگان ما را به آن روشن فرما و پراکندگی ما را به آن جمع کن و پس از آنکه هدایتمان نمودی، گمراهمان مکن و به نعمت‌هایت از سپاسگزاران قرار ده، ای مهربان‌ترین مهربانان؛

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى عَرَّفَنا فَضْلَ هٰذَا الْيَوْمِ وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ، وَكَرَّمَنا بِهِ، وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ، وَهَدانا بِنُورِهِ . يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، عَلَيْكُما وَعَلَىٰ عِتْرَتِكُما وَعَلَىٰ مُحِبِّيكُما مِنِّى أَفْضَلُ السَّلامِ مَا بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَبِكُما أَتَوَجَّهُ إِلَى اللّٰهِ رَبِّى وَرَبِّكُما فِى نَجاحِ طَلِبتِى، وَقَضاءِ حَوائِجِى، وَتَيْسِيرِ أُمُورِى .

خدا را سپاس که برتری این روز را به ما شناساند و ما را به حرمت آن بینا فرمود و به آن گرامی داشت و با شناختش به ما برجستگی و برتری داد و به نورش هدایتمان کرد، ای رسول خدا، ای امیرالمؤمنین، بر شما و خاندانتان و بر دوستدارانتان از جانب من برترین سلام‌ها تا شب و روز باقی است و به واسطه شما به خدا روی می‌آورم، پروردگارم و پروردگار شما، در کامیاب شدن به خواسته‌ام و برآورده‌شدن حاجتم و آسان شدن کارهایم.

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هٰذَا الْيَوْمِ وَأَنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبِيلِكَ لِإِطْفاءِ نُورِكَ، فَأَبَى اللّٰهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ . اللّٰهُمَّ فَرِّجْ عَنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَاكْشِفْ عَنْهُمْ وَبِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ الْكُرُباتِ . اللّٰهُمَّ امْلَاَ الْأَرْضَ بِهِمْ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً، وَأَنْجِزْ لَهُمْ مَا وَعَدْتَهُمْ إِنَّكَ لَاتُخْلِفُ الْمِيعادَ.

خدایا از تو می‌خواهم به حق محمّد و خاندان محمّد که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و لعنت کنی کسی را که حقانیت این روز را منکر شده و حرمتش را به انکار برخاسته و از راهت برای خاموش کردن نورت جلوگیری نموده است، ولی خدا هرگز نخواهد، مگر اینکه نورش را به کمال رساند، خدایا گشایش ده به اهل‌بیت محمّد پیامبرت و برطرف کن از آنان و به وسیله آنان گرفتاری‌ها را از اهل ایمان. خدایا زمین را به وسیله آنان پر از دادگری کن، همان‌طور که از ستم و بی‌داد پر شده است، به آنچه به آنان وعده داده‌ای وفا کن که تو خلف وعده نمی‌کنی.

و اگر بتواند، دعاى مبسوط را که سیّد در کتاب «اقبال» روایت کرده بخواند.

نهم: چون مؤمنی را ملاقات کند این تهنیت را بگوید:

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَالْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.

سپاس خدای را که ما را از چنگ‌زنندگان به ولایت امیرالمؤمنین و امامان دیگر ـ درود بر آنان ـ قرار داد.

و نیز بخواند:

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي أَكْرَمَنا بِهٰذَا الْيَوْمِ وَجَعَلَنا مِنَ الْمُوفِينَ بِعَهْدِهِ إِلَيْنا وَمِيثاقِهِ الَّذِي واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ أَمْرِهِ وَالْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدِينَ وَالْمُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّينِ.

خدای را سپاس که ما را به این روز گرامی داشت و از وفاکنندگان به عهدش که بر عهده ما نهاده بود و پیمانش که با ما بسته بود قرار داد، عهد و پیمانی که عبارت است از ولایت سرپرستان امرش و قیام‌کنندگان به عدلش و ما را از انکارکنندگان و تکذیب‌کنندگان روز جزا قرار نداد.

دهم: «صد مرتبه» بگوید:

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي جَعَلَ كَمالَ دِينِهِ وَتَمامَ نِعْمَتِهِ بِوِلايَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ.

خدای را سپاس که کمال دینش و تمام نعمتش را به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (درود خدا بر او) قرار داد.

آگاه باش در این روز برجسته و برتر، برای هریک از امور زیر فضیلت بسیاری است:
پوشیدن جامه‌های نیکو، زینت کردن، استعمال بوی خوش، شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، گذشت از تقصیرات شیعیان، برآوردن حاجات آنان، صله ارحام، توسعه دادن بر اهل و عیال، اطعام اهل ایمان، افطار دادن به روزه‌داران، مصافحه با مؤمنان، رفتن به زیارت آنان، تبسّم نمودن بر چهره ایشان و فرستادن هدایا برای اهل ایمان و بجا آوردن شکر و سپاس، به خاطر نعمت بزرگ ولایت، بسیار صلوات فرستادن، انجام عبادات و طاعات بسیار.

کسی‌که در این روز یک درهم به برادر مؤمن خود بدهد، برابر با صد هزار درهم در غیر این روز است. طعام دادن در این روز به یک مؤمن مانند طعام دادن به همه پیامبران و صدّیقان است.

در خطبه حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در روز غدیر چنین آمده است:
هرکه مؤمن و روزه‌دار را به وقت افطارش افطار دهد، مانند آن است که ده «فئام» را افطار داده باشد، شخصی از جای برخاست و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین «فئام» چیست؟ ایشان فرمود: صد هزار پیغمبر و صدیق و شهید، پس چگونه خواهد بود کثرت فضیلت حال کسی که جمعی از مردان و زنان مؤمن را کفالت کند، من امان او را از کفر و فقر بر خدای تعالی ضامن هستم... تا پایان روایت.

صیغه عقد اخوت در روز غدیر

در هر صورت مزیت و برتری این روز شریف [غدیر]، بیش از آن است که ذکر شود و این روز، روز قبولی اعمال شیعیان و روز برطرف شدن غم‌های ایشان است و روزی است که حضرت موسی بر ساحران پیروز شد و خدا آتش را بر ابراهیم سرد و سلامت نمود و حضرت موسی، یوشع بن نون را جانشین خود کرد و حضرت عیسی شمعون الصّفا را خلیفه خود نمود و حضرت سلیمان ملّت خود را بر جانشینی آصف بن برخیا گواه گرفت و جناب رسول خدا بین اصحاب خود عقد برادری برقرار کرد.
به این خاطر عقد برادری در این روز با برادران مؤمن سزاوار است و کیفیت آن به صورتی که شیخ ما در کتاب «مستدرک الوسائل» از کتاب «زاد الفردوس» نقل فرموده است چنین است:

دست راست خود را بر دست راست برادر مؤمن خود بگذار و بگو:

واخَيْتُكَ فِي اللّٰهِ، وَصافَيْتُكَ فِي اللّٰهِ، وَصافَحْتُكَ فِي اللّٰهِ، وَعاهَدْتُ اللّٰهَ وَمَلائِكَتَهُ وَكُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَأَنْبِياءَهُ وَالْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومِينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عَلَىٰ أَنَّي إِنْ كُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفاعَةِ وَأُذِنَ لِي بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ لَاأَدْخُلُها إِلّا وَأَنْتَ مَعِي.

در راه خدا برادرت شدم و در راه خدا دوست با صفایت گشتم و در راه خدا با تو دست دادم و با خدا و فرشتگان و کتاب‌هایش و رسولان و پیامبرانش و امامان معصوم (درود بر آنان) عهد کردم، بر اینکه اگر از اهل بهشت و شفاعت بودم و به من اجازه داده شد که وارد بهشت شوم، به بهشت وارد نشوم مگر اینکه تو هم با من باشی.

آنگاه برادر مؤمن بگوید: قَبِلْتُ (پذیرفتم)

سپس بگوید:

أَسْقَطْتُ عَنْكَ جَمِيعَ حُقُوقِ الْأُخُوَّةِ مَا خَلَا الشَّفاعَةَ وَالدُّعاءَ وَالزِّيارَةَ.

همه حقوق برادری را از تو ساقط کردم، به جز شفاعت و دعا و زیارت.

فیض کاشانی در کتاب «خلاصه الاذکار» صیغه اُخُوَّت را قریب به همین صورت ذکر کرده، آنگاه فرموده: طرف مقابل قبول کند برای خود یا موکل خود به لفظی که دلالت بر قبول نماید، سپس از یکدیگر جمیع حقوق برادری را جز دعا و زیارت ساقط کنند.

فضیلت و اعمال روز عرفه

روز نهم ماه ذی الحجه، روز عرفه و از اعیاد بزرگ است، گرچه به اسم عید نامیده نشده و روزی است که خدا بندگانش را به عبادت و طاعت خویش دعوت کرده و سفره‌های جود و احسانش را برای آنان گسترده و شیطان در این روز خوارتر و حقیرتر و رانده‌تر و خشمناک‌تر از روزهای دیگر است؛
روایت شده: که حضرت زین العابدین (علیه‌السلام) در روز عرفه صدای گدایی را شنید که از مردم درخواست کمک می‌کرد، به او فرمود: وای بر تو، آیا در این روز از غیر خدا درخواست می‌کنی؟! و حال آنکه برای بچه‌های در رحم، در این روز امید می‌رود که احسان خدا شامل حالشان گردد و سعادتمند شوند.
و برای این روز چند عمل وارد است:
اوّل: غسل.
دوم: زیارت حضرت سید الشّهداء که برابر هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد و بلکه برتر از اینها است و روایات در فراوانیِ برتری و مزیت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است [یعنی از افراد بسیاری نقل‌شده است] و اگر کسی در این روز توفیق یابد که زیر قبّه‌ی مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسی‌که در عرفات باشد نیست، بلکه بیشتر و بیشتر است و کیفیت زیارت آن حضرت پس از این در باب زیارات ان‌شاء‌الله تعالی می‌آید.
سوم: پس از نماز عصر، پیش از آنکه مشغول خواندن دعاهای عرفه شوی، در زیر آسمان دو رکعت نماز بخوان و به گناهانت نزد خداوند اعتراف و اقرار کن تا به ثواب عرفات دست یابی و گناهانت آمرزیده شود، آنگاه به اعمال و دعاهای عرفه که از ائمه طاهرین روایت شده است مشغول شو و آن اعمال و دعاها بیشتر از آن است که به طور کامل در این مختصر بگنجد ولی به اندازه‌ای که این کتاب ظرفیت آن را داشته باشد نقل می‌کنم.
شیخ کفعمی در کتاب مصباح فرموده: برای کسی‌که از دعا خواندن بی‌حال نشود روزه‌ی روز عرفه مستحب است؛
و پیش از رسیدن آفتاب به وقت شرعی ظهر، غسل مستحب است و نیز زیارت امام حسین(علیه‌السلام) در روزوشب عرفه بر دیگر اوقات ترجیح دارد؛
و چون وقت رسیدن خورشید به ظهر شرعی رسید، زیر آسمان برو و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو بخوان و چون از نماز ظهر و عصر فارغ شوی، دو رکعت نماز بخوان، در رکعت اول پس از سوره حمد سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره کافرون، پس از آن چهار رکعت نماز، در هر رکعت پس از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره توحید بخوان.
فقیر می‌گوید: این نماز همان نماز حضرت امیرالمؤمنین است که در ضمن اعمال روز جمعه گذشت
سپس شیخ کفعمی فرموده است: این تسبیحات را که از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت شده است و سید ابن طاووس در اقبال ذکر فرموده بخوان:
سُبْحانَ الَّذِى فِى السَّماءِ عَرْشُهُ ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْأَرْضِ حُكْمُهُ ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْقُبُورِ قَضاؤُهُ ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْبَحْرِ سَبِيلُهُ ! سُبْحانَ الَّذِى فِى النَّارِ سُلْطانُهُ ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْقِيامَةِ عَدْلُهُ ! سُبْحانَ الَّذِى رَفَعَ السَّماءَ ! سُبْحانَ الَّذِى بَسَطَ الْأَرْضَ ! سُبْحانَ الَّذِى لَامَلْجَأَ وَلَا مَنْجٰا مِنْهُ إِلّا إِلَيْهِ.
منزّه است خدایی که عرشش در عالم بالاست، منزّه است خدایی که حکمش در زمین است، منزّه است خدایی که فرمانش در گورهاست، منزّه است خدایی که راهش در دریاست، منزّه است خدایی که سلطنتش در آتش است، منزّه است خدایی که رحمتش در بهشت است، منزّه است خدایی که عدالتش در قیامت است، منزّه است خدایی که آسمان را برافراشت، منزّه است خدایی که زمین را بگستراند، منزّه است خدایی که پناهگاه و نجاتی از او جز به او نیست.
سپس صد مرتبه بگو:
سُبْحانَ اللّٰهِ وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَكْبَرُ.
منزّه است خدا و سپاس ویژۀ خداست و معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگ‌تر از آن است که وصف شود.
و سوره توحید را صد مرتبه و آیت‌الکرسی را صد مرتبه بخوان و صد مرتبه بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست و ده مرتبه بگو:
لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِى وَيُمِيتُ، وَيُمِيتُ وَيُحْيِى، وَهُوَ حَيٌّ لَايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.
معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است، فرمانروایی و سپاس ویژۀ اوست، زنده می‌کند و می‌میراند و می‌میراند و زنده می‌سازد و او زنده پاینده است، خیر فقط به دست اوست و او بر هر کاری تواناست.
و ده مرتبه:
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ الَّذِى لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَأَ تُوبُ إِلَيْهِ.
آمرزش می‌جویم از خدایی که معبودی جز او نیست، زنده و به خود پاینده است و به سوی او بازمی‌گردم.
و ده مرتبه:
يَا اللَّهُ
اى خدا
و ده مرتبه:
يَا رَحْمَنُ
ای مهربان
و ده مرتبه:
يَا رَحِيمُ
اى بخشنده
و ده مرتبه:
يَا بَدِيعَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ.
‌ای پدیدآورنده‌ی آسمان‌ها و زمین، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت.
و ده مرتبه:
يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ
اى زنده، اى پاینده
ده مرتبه:
يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ
اى مشفق و با محبت، اى بسیار احسان‌کننده.
و ده مرتبه:
يَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ
ای که معبودی جز تو نیست.
و ده مرتبه:
آمِينَ
اجابت فرما.
آنگاه بگو:
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ يَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ، يَا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ، يَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلىٰ وَبِالْأُفُقِ الْمُبِينِ، يَا مَنْ هُوَ الرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوىٰ، يَا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
خدایا از تو می‌خواهم، ای کسی که از رگ گردن به من نزدیکتر است، ای کسی که میان انسان و دلش پرده می‌شود، ای کسی که در چشم‌انداز برتر و افق آشکار است، ای کسی که بخشنده و بر فراز حکومت هستی قرار دارد، ای کسی که چیزی مانندش نیست و او شنوا و بیناست، از تو درخواست می‌کنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.
حاجت خود را بخواه که به خواست خدا برآورده خواهد شد؛
آنگاه این صلوات را که از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده بخوان که هرکه بخواهد محمّد و آل محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در فرستادن صلوات بر ایشان مسرور نماید، بگوید:
اللّٰهُمَّ يَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطىٰ، وَيَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَيَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْأَوَّلِينَ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْآخِرِينَ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمَلَاَ الْأَعْلىٰ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلِينَ . اللّٰهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ وَالدَّرَجَةَ الْكَبِيرَةَ . اللّٰهُمَّ إِنِّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَلَمْ أَرَهُ فَلا تَحْرِمْنِى فِى الْقِيامَةِ رُؤْيَتَهُ، وَارْزُقْنِى صُحْبَتَهُ، وَتَوَفَّنِى عَلَىٰ مِلَّتِهِ، وَاسْقِنِى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِيّاً سائِغاً هَنِيئاً لَاأَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَداً، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ . اللّٰهُمَّ إِنِّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَلَمْ أَرَهُ فَعَرِّفْنِى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ . اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مِنِّى تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَسَلاماً.
خدایا ای بخشنده‌ترین کسی که عطا فرمود و ای بهترین کسی که درخواست شد و ای مهربان‌ترین کسی که از او مهربانی خواسته شد، خدا درود فرست بر محمّد و آلش در بین گذشتگان و بر محمّد و خاندانش در آیندگان و بر محمّد و خاندانش در میان فرشتگان و بر محمّد و خاندانش در میان رسولان. خدایا عطا فرما به محمّد و خاندانش وسیله و فضیلت و شرف و بلندی مقام و درجه والا. خدایا ایمان آوردم به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) درحالی‌که او را ندیدم، پس مرا در قیامت از دیدارش محروم مساز و هم‌نشینی با او را نصیبم کن و مرا بر دین او بمیران و از حوضش سیرابم کن، نوشیدنی بدون تشنگی، دلنشین و گوارا که پس از آن هرگز تشنه نشوم، همانا تو بر هر کاری توانایی. خدایا ایمان آوردم به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) درحالی‌که او را ندیدم، پس در بهشت چهره‌اش را به من بشناسان. خدایا به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) از سوی من تحیت و سلام بسیار برسان.
پس دعای امّ داود را که بیانش در ضمن اعمال ماه رجب گذشت بخوان.
آنگاه این تسبیح را که ثوابش در زیاد بودن شماره نمی‌شود و من میزان ثواب آن را به خاطر رعایت اختصار بیان نکردم، بگو:
سُبْحانَ اللّٰهِ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ بَعْدَ كُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ مَعَ كُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ يَبْقىٰ رَبُّنا وَيَفْنىٰ كُلُّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِيحاً يَفْضُلُ تَسْبِيحَ الْمُسَبِّحِينَ فَضْلاً كَثِيراً قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِيحاً يَفْضُلُ تَسْبِيحَ الْمُسَبِّحِينَ فَضْلاً كَثِيراً بَعْدَ كُلِّ أَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِيحاً يَفْضُلُ تَسْبِيحَ الْمُسَبِّحِينَ فَضْلاً كَثِيراً مَعَ كُلِّ أَحَدٍ؛
منزّه است خدا، پیش از هرکس و منزّه است خدا پس از هرکس و منزّه است خدا با هرکس و منزّه است خدا، پاینده است پروردگار ما و فنا می‌پذیرد هرکس و منزّه است خدا، تنزیهی که فزونی می‌گیرد بر تنزیه تنزیه‌کنندگان فزونی بسیار پیش از هرکس و منزّه است خدا، تنزیهی که فزونی می‌گیرد بر تنزیه تنزیه‌کنندگان فزونی بسیار پس از هرکس و منزّه است خدا تنزیهی که فزونی می‌گیرد بر تنزیه تنزیه‌کنندگان فزونی بسیار به همراه هرکس؛
وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِيحاً يَفْضُلُ تَسْبِيحَ الْمُسَبِّحِينَ فَضْلاً كَثِيراً لِرَبِّنَا الْباقِى وَيَفْنىٰ كُلُّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِيحاً لَايُحْصىٰ وَلَا يُدْرىٰ وَلَا يُنْسىٰ وَلَا يَبْلىٰ وَلَا يَفْنىٰ وَلَيْسَ لَهُ مُنْتَهى ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسبِيحاً يَدُومُ بِدَوامِهِ وَيَبْقىٰ بِبَقائِهِ فِى سِنِى الْعالَمِينَ وَشُهُورِ الدُّهُورِ وَأَيَّامِ الدُّنْيا وَساعاتِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ أَبَدَ الْأَبَدِ وَمَعَ الْأَبَدِ مِمّا لَايُحْصِيهِ الْعَدَدُ، وَلَا يُفْنِيهِ الْأَمَدُ، وَلَا يَقْطَعُهُ الْأَبَدُ، وَ تَبارَكَ اللّٰهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ.
و منزّه است خدا تنزیهی که فزونی می‌گیرد بر تنزیه تنزیه‌کنندگان فزونی بسیار، برای پروردگار ما که پاینده است و هر کس [هر که هست و هرچه هست] فنا می‌شود و منزّه است خدا تنزیهی که شمرده نشود و دانسته نگردد و فراموش نشود و کهنه نگردد و فانی نشود و برایش نهایتی نباشد و منزّه است خدا تنزیهی که دوام یابد به دوامش و باقی ماند به بقایش در امتداد سالهای جهانیان و ماههای روزگاران و روزهای دنیا و ساعات شب‌وروز و منزّه است خدا به ابدیت ابد و همپای ابد، آن تنزیهی که آن را عددی شماره نکند و مدّتی فنایش ننماید و سرانجامی قطعش نکند و بزرگ است خدا نیکوترین پدیدآورندگان.
سپس بگو:
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ بَعْدَ كُلِّ أَحَدٍ...
[دعای بالا تا آخر دعا]
و خدا را ستایش پیش از هرکس و خدا را ستایش پس از هرکس...
ولى به جاى هر سُبْحانَ اللّٰهِ، بگو: الْحَمْدُ لِلّٰهِ
و چون به
أَحْسَنُ الْخالِقِینَ
رسیدى بگو:
لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ...
[دعای بالا تا آخر دعا]
معبودی جز خدا نیست، پیش از هرکس...
که بجاى سُبْحانَ اللّٰهِ، لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ بگویى
و پس از آن بگو:
وَاللّٰهُ أَكْبَرُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ...
[دعای بالا تا پایان دعا]
خدا از هر وصفى برتر است، پیش از هرکس...
که بجاى سُبْحانَ اللّٰهِ، اللّٰهُ أَکْبَرُ بگویی.
سپس بخوان دعای اللّٰهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَتَهَیَّأَ را که در اعمال شب عرفه گذشت،
پس بخوان دعای علی بن الحسین (علیه‌السلام) را که شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجّد ذکر فرموده.
و در این روز دعای چهل‌ و هفتم صحیفه کامله آن حضرت را با خشوع و دلشکستگی بخوان که دعایی است مشتمل بر تمام مطالب دنیا و آخرت که درود خدا بر پدیدآورنده‌اش باد.
چهارم: از جمله دعاهای مشهور این روز دعای حضرت سید الشّهدا [در روز عرفه] است. متن و ترجمه این دعای عظیم الشأن در زیر آورده شده است.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَيْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلَا كَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِكْمَتِهِ الصَّنائِعَ، لَا تَخْفىٰ عَلَيْهِ الطَّلائِعُ، وَلَا تَضِيعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازِى كُلِّ صانِعٍ، وَرايِشُ كُلِّ قانِعٍ، وَراحِمُ كُلِّ ضارِعٍ، وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْكِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ، وَ لِلْكُرُباتِ دافِعٌ، وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ، وَ لِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ؛ فَلا إِلٰهَ غَيْرُهُ، وَلَا شَىْءَ يَعْدِلُهُ، وَلَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
ستایش ویژۀ خداست که برای تقدیر و سرنوشتش برگرداننده‌ای و برای بخششش بازدارنده‌ای و همانند ساخته‌اش ساخته هیچ سازنده‌ای نیست و او سخاوتمند وسعت‌بخش است، انواع مخلوقات را پدید آورد و ساخته‌ها را با دانایی و فراستش استوار ساخت، پیش‌تازی‌ها بر او پوشیده نمی‌ماند و امانت‌ها نزد او ضایع نمی‌شود، پاداش‌دهنده هر سازنده و بی‌نیازکننده هر قناعت‌گر و رحم‌کننده بر هر نالان و فرستندۀ سودها و نازل‌کننده کتاب جامع با نور درخشان است، او شنونده دعاها و دورکننده نگرانی‌ها و بالابرنده درجات و کوبنده گردنکشان است؛ پس معبودی جز او نیست و چیزی با او برابری نمی‌کند و چیزی همانندش نیست و اوست شنوا و بینا و مهربان و آگاه و بر هر کاری تواناست.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَرْغَبُ إِلَيْكَ وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ مُقِرّاً بِأَنَّكَ رَبِّى، وَأَنَّ إِلَيْكَ مَرَدِّى، ابْتَدَأْتَنِى بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ أَنْ أَكُونَ شَيْئاً مَذْكُوراً، وَخَلَقْتَنِى مِنَ التُّرابِ، ثُمَّ أَسْكَنْتَنِى الْأَصْلابَ آمِناً لِرَيْبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنِينَ؛
خدایا، به‌سوی تو اشتیاق دارم و به پروردگاری تو گواهی می‌دهم، اقرار کننده‌ام که تو پروردگار منی و بازگشت من به‌سوی تو است، وجودم را با نعمتت آغاز کردی پیش از آنکه موجودی قابل ذکر باشم و مرا از خاک پدید آوردی، سپس در میان صلب‌ها جایم دادی، درحالی‌که از حوادث زمانه و رفت‌وآمد روزگار و سال‌ها ایمنی بخشیدی؛
فَلَمْ أَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلىٰ رَحِمٍ فِى تَقادُمٍ مِنَ الْأَيَّامِ الْماضِيَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِيَةِ لَمْ تُخْرِجْنِى لِرَأْفَتِكَ بِى وَلُطْفِكَ لِى وَ إِحْسانِكَ إِلَىَّ فِى دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْكُفْرِ الَّذِينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ، لَكِنَّكَ أَخْرَجْتَنِى رَأْفَةً مِنْكَ وَتَحَنُّناً عَلَىَّ لِلَّذِى سَبَقَ لِى مِنَ الْهُدَى الَّذِى لَهُ يَسَّرْتَنِى وَفِيهِ أَنْشَأْتَنِى، وَمِنْ قَبْلِ ذٰلِكَ رَؤُفْتَ بِى بِجَمِيلِ صُنْعِكَ وَسَوابِغِ نِعَمِكَ فَابْتَدَعْتَ خَلْقِى مِنْ مَنِيٍّ يُمْنىٰ، وَأَسْكَنْتَنِي فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ؛
همواره کوچ‌کننده بودم از صلبی به رحمی، در ایام گذشته و قرن‌های پیشین، از باب رأفت و مهربانی و احسانی که به من داشتی، مرا در حکومت پیشوایان کفر، آنان‌که پیمانت را شکستند و پیامبرانت را تکذیب کردند، به دنیا نیاوردی، ولی زمانی به دنیام آوردی به خاطر آنچه در دانش و آگاهی‌ات برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتی که مرا برای پذیرفتن آن آماده ساختی و در عرصه گاهش نشو و نمایم دادی و پیش از آن هم با رفتار زیبایت و نعمت‌های کاملت بر من مهر ورزیدی، در نتیجه وجودم را پدید آوردی از نطفه ریخته شده و در تاریکی‌های سه‌گانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادی؛
لَمْ تُشْهِدْنِى خَلْقِى، وَلَمْ تَجْعَلْ إِلَىَّ شَيْئاً مِنْ أَمْرِى، ثُمَّ أَخْرَجْتَنِى لِلَّذِى سَبَقَ لِى مِنَ الْهُدىٰ إِلَى الدُّنْيا تامّاً سَوِيّاً، وَحَفِظْتَنِى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِيّاً، وَرَزَقْتَنِى مِنَ الْغِذاءِ لَبَناً مَرِيّاً، وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ، وَكَفَّلْتَنِى الْأُمَّهاتِ الرَّواحِمَ ، وَكَلَأْتَنِى مِنْ طَوارِقِ الْجانِّ، وَسَلَّمْتَنِى مِنَ الزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِ، فَتَعالَيْتَ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمٰنُ، حَتَّىٰ إِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِ؛
و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتی و چیزی از کار پدید آمدنم را به من واگذار نکردی، سپس برای آنچه در دانش و آگاهی‌ات از هدایتم گذشته بود مرا کامل و آراسته به دنیا آوردی و در حال کودکی و خردسالی در میان گهواره نگهداری‌ام نمودی و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردی و دل دایه‌ها را بر من مهربان نمودی و مادران پرمهر را به پرستاری‌ام گماشتی و از آسیب‌های پریان نگهداری فرمودی و از زیادی و کمی سالمم داشتی، پس تو برتری‌ ای مهربان، ای بخشنده تا آنگاه که آغاز به سخن کردم؛
أَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابِغَ الْإِنْعامِ، وَرَبَّيتَنِى زائِداً فِى كُلِّ عامٍ، حَتَّىٰ إِذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتِى وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِى أَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَّتَكَ بِأَنْ أَلْهَمْتَنِى مَعْرِفَتَكَ، وَرَوَّعْتَنِى بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ، وَأَيْقَظْتَنِى لِما ذَرَأْتَ فِى سَمائِكَ وَأَرْضِكَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِكَ، وَنَبَّهْتَنِى لِشُكْرِكَ وَذِكْرِكَ، وَأَوْجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَكَ وَعِبادَتَكَ، وَفَهَّمْتَنِى مَا جاءَتْ بِهِ رُسُلُكَ، وَيَسَّرْتَ لِى تَقَبُّلَ مَرْضاتِكَ، وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فِى جَمِيعِ ذٰلِكَ بِعَوْنِكَ وَلُطْفِكَ؛
نعمت‌های کاملت را بر من تمام کردی و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادی تا آفرینشم کامل شد و تاب و توانم معتدل گشت، حجّتت را بر من واجب کردی، به این‌که معرفتت را به من الهام فرمودی و با شگفتی‌های حکمتت به هراسم افکندی و به آنچه در آسمان و زمینت از پدیده‌های نو و شگفت پدید آوردی بیدارم کردی، به سپاسگزاری و یادت آگاهی‌ام دادی و طاعت و عبادتت را بر من واجب ساختی و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندی و پذیرفتن خشنودی‌ات را بر من آسان کردی و در تمام این امور به یاری و مهربانی‌ات بر من منّت نهادی؛
ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِى مِنْ خَيْرِ الثَّرىٰ، لَمْ تَرْضَ لِى يَا إِلٰهِى نِعْمَةً دُونَ أُخْرىٰ، وَرَزَقْتَنِى مِنْ أَنْواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّياشِ بِمَنِّكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ عَلَىَّ، وَ إِحْسانِكَ الْقَدِيمِ إِلَىَّ، حَتَّىٰ إِذا أَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَمِيعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنِّى كُلَّ النِّقَمِ لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلِى وَجُرْأَتِى عَلَيْكَ أَنْ دَلَلْتَنِى إِلَىٰ مَا يُقَرِّبُنِى إِلَيْكَ، وَوَفَّقْتَنِى لِما يُزْ لِفُنِى لَدَيْكَ، فَإِنْ دَعَوْتُكَ أَجَبْتَنِى، وَ إِنْ سَأَلْتُكَ أَعْطَيْتَنِى، وَ إِنْ أَطَعْتُكَ شَكَرْتَنِى، وَ إِنْ شَكَرْتُكَ زِدْتَنِى؛
سپس وقتی که مرا از بهترین خاک آفریدی برایم نپسندیدی ای معبودم نعمتی را بدون نعمتی دیگر بنابراین از انواع وسایل زندگی و اقسام بهره‌ها نصیب من فرمودی و این به خاطر نعمت‌بخشی بزرگ و بزرگ‌تر و احسان دیرینه‌ات بر من بود تا جایی که همه نعمت‌ها را بر من کامل کردی و تمام بلاها را از من بازگرداندی، نادانی و گستاخی‌ام بر تو، جلوگیرت نشد، از این که مرا به آنچه به تو نزدیک می‌کند راهنمایی کنی و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب می‌نماید توفیق دهی، پس اگر بخوانمت، اجابتم کنی و اگر از تو درخواست نمایم، عطایم کنی و اگر اطاعتت کنم قدردانی‌ام فرمایی و اگر به سپاس‌گزاری‌ات برخیزم بر نعمتم بیفزایی؛
كُلُّ ذٰلِكَ إِكْمالٌ لِأَنْعُمِكَ عَلَىَّ وَ إِحْسانِكَ إِلَىَّ، فَسُبْحانَكَ سُبْحانَكَ مِنْ مُبْدِىً مُعِيدٍ حَمِيدٍ مَجِيدٍ ! وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ، وَعَظُمَتْ آلاؤُكَ، فَأَىُّ نِعَمِكَ يَا إِلٰهِى أُحْصِى عَدَداً وَذِكْراً ؟ أَمْ أَىُّ عَطاياكَ أَقُومُ بِها شُكْراً وَهِىَ يَا رَبِّ أَكْثَ‍رُ مِنْ أَنْ يُحْصِيهَا الْعادُّونَ، أَوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ؟ ثُمَّ مَا صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنِّى اللّٰهُمَّ مِنَ الضُّرِّ وَالضَّرَّاءِ أَكْثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لِى مِنَ الْعافِيَةِ وَالسَّرَّاءِ، وَأَنَا أَشْهَدُ يَا إِلٰهِى بِحَقِيقَةِ إِيمانِى؛
همه این‌ها کامل کردن نعمت‌هایت بر من و احسانت به‌سوی من است، پس منزّهی تو، منزّهی تو که آفریننده‌ای و بازگرداننده‌ای و ستوده‌ای و بزرگواری، نام‌هایت پاک و نعمت‌هایت بزرگ است، خدایا کدام‌یک از نعمت‌هایت را به شماره آورم و یاد کنم، یا برای کدام‌یک از عطاهایت به سپاسگزاری برخیزم درحالی‌که پروردگارا، بیش از آن است که شماره‌گران برشمارند، یا اینکه یاد دارندگان در دانش به آن‌ها برسند، آنگاه ای خدا، آنچه از بدحالی و پریشانی از من بازگرداندی و دور کردی، از آنچه از سلامتی کامل و خوشحالی برایم نمایان شد، بیشتر است، معبودا، من گواهی می‌دهم به حقیقت ایمانم؛
وَعَقْدِ عَزَماتِ يَقِينِى، وَخالِصِ صَرِيحِ تَوْحِيدِى، وَباطِنِ مَكْنُونِ ضَمِيرِى، وَعَلائِقِ مَجارِى نُورِ بَصَرِى، وَأَسارِيرِ صَفْحَةِ جَبِينِى، وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسِى ، وَخَذارِيفِ مارِنِ عِرْنِينِى، وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعِى، وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتاىَ، وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانِى، وَمَغْرَزِ حَنَكِ فَمِى وَفَكِّى وَمَنابِتِ أَضْراسِى؛
و باور تصمیمات یقینم و یکتاپرستی بی‌شائبه روشن و صادقانه‌ام و اندیشه‌ها و خیالات پنهان درونم و آویزه‌های راه‌های نور چشمم و چین‌های صفحه پیشانی‌ام و روزنه‌های راه‌های نَفَسم و پرّه‌های نرمه تیغه بینی‌ام و حفره‌های پرده شنوایی‌ام و آنچه ضمیمه شده و بر آن دو لبم بر هم نهاده و حرکت‌های سخن زبانم و جای فرو رفتگی سقف دهان و آرواره‌ام و محل روییدن دندان‌هایم؛
وَمَساغِ مَطْعَمِى وَمَشْرَبِى، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِى، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِى، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَيْهِ تامُورُ صَدْرِى، وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِينِى، وَ نِياطِ حِجابِ قَلْبِى، وَأَفْلاذِ حَواشِى كَبِدِى، وَمَا حَوَتْهُ شَراسِيفُ أَضْلاعِى، وَحِقاقُ مَفاصِلِى، وَقَبْضُ عَوامِلِى، وَأَطْرافُ أَنامِلِى، وَلَحْمِى وَدَمِى وَشَعْرِى وَبَشَرِى وَعَصَبِى وَقَصَبِى وَعِظامِى وَمُخِّى وَعُرُوقِى وَجَمِيعُ جَوارِحِى وَمَا انْتَسَجَ عَلَىٰ ذٰلِكَ أَيَّامَ رِضاعِى، وَمَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّى وَنَوْمِى وَيَقْظَتِى وَسُكُونِى، وَحَرَكاتِ رُكُوعِى وَسُجُودِى؛
و جای گوارایی خوراک و آشامیدنی‌ام و بار بر مغز سرم و رسایی رگ‌های طولانی گردنم و آنچه را قفسه سینه‌ام در برگرفته و پی‌های شاهرگم و آویخته‌های پرده دلم و قطعات کناره‌های کبدم و آنچه را در برگرفته غضروف‌های دنده‌هایم و جایگاه‌های مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگ‌هایم و تمام اعضایم و آنچه در ایام شیرخوارگی بر آن‌ها بافته شد و آنچه زمین از سنگینی من برداشته و خوابم و بیداری‌ام و سکونم و حرکات رکوع و سجودم؛
أَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصارِ وَالْأَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّىَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذٰلِكَ إِلّا بِمَنِّكَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُكْرُكَ أَبَداً جَدِيداً، وَثَناءً طارِفاً عَتِيداً، أَجَلْ وَلَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعادُّونَ مِنْ أَنامِكَ أَنْ نُحْصِىَ مَدىٰ إِنْعامِكَ سالِفِهِ وَآنِفِهِ مَا حَصَرْناهُ عَدَداً، وَلَا أَحْصَيْناهُ أَمَداً، هَيْهاتَ أَنَّىٰ ذٰلِكَ وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِى كِتابِكَ النَّاطِقِ وَالنَّبَاَ الصَّادِقِ ﴿وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا﴾؛
خلاصه با تمام این امور گواهی می‌دهم بر اینکه اگر به حرکت می‌آمدم و طول روزگاران و زمان‌های بس دراز می‌کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر می‌کردم که شکر یکی از نعمت‌هایت را بجا آورم توانایی‌اش را نداشتم، جز با مهرورزی‌ات که به سبب آن شکرت بر من واجب می‌شود، شکری دائم و نو و ثنایی تازه و فراهم. آری اگر من و همه شمارش‌گران از آفریدگانت، حرص ورزیم که نهایت نعمت‌هایت، از نعمت‌های سابقه‌دار و بی‌سابقه‌ات را برشماریم، هرگز نمی‌توانیم به شماره آوریم و نه اندازه آن را به دست آوریم، چه دور است چنین چیزی چگونه ممکن است؟ و حال آنکه تو در کتاب گویایت و خبر صادقانه‌ات اعلام کرده‌ای: اگر در مقام شمردن نعمت‌های خدا برآیید نمی‌توانید آن‌ها را بشمارید.
صَدَقَ كِتابُكَ اللّٰهُمَّ وَ إِنْباؤُكَ، وَبَلَّغَتْ أَنْبِياؤُكَ وَرُسُلُكَ مَا أَنْزَلْتَ عَلَيْهِمْ مِنْ وَحْيِكَ، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِينِكَ، غَيْرَ أَنِّى يَا إِلٰهِى أَشْهَدُ بِجَُهْدِى وَجِدِّى وَمَبْلَغِ طاعَتِى وَوُسْعِى، وَأَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً الْحَمْدُلِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً فَيَكُونُ‌َ مَوْرُوثاً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى مُلْكِهِ فَيُضادَّهُ فِيَما ابْتَدَعَ؛
خدایا کتابت راست گفته و اخبارت صادقانه است و پیامبرانت و رسولانت به مردم رساندند، آنچه را از وحی‌ات بر آنان نازل کردی و برای آنان و به وسیله آنان از دینت قانون و شریعت ساختی، معبودم من گواهی می‌دهم به تلاش و کوششم و به قدر رسایی طاعت و ظرفیتم و از باب ایمان و یقین می‌گویم: ستایش ویژۀ خداست که فرزندی نگرفته تا از او ارث برند و برای او در فرمانروایی‌اش شریکی نبوده تا با او در آنچه پدید آورده مخالفت کند؛
وَلَا وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ فَيُرْفِدَهُ فِيما صَنَعَ، فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ ﴿لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلّا اللّٰهُ لَفَسَدَتا﴾ وَتَفَطَّرَتا ! سُبْحانَ اللّٰهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِى لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ! الْحَمْدُلِلّٰهِ حَمْداً يُعادِلُ حَمْدَ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِيِّينَ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمُخْلَصِينَ وَسَلَّمَ.
و سرپرستی از خواری و کوچکی برایش نبوده تا او را در آنچه ساخته یاری دهد، پس منزّه است او، منزّه است او، اگر در آسمان و زمین جز خداوند، معبودانی وجود داشت بی‌شک هر دو تباه می‌شدند و متلاشی می‌گشتند، منزّه است خدای یگانه یکتا و بی‌نیاز که نزاده و زاده نشده و احدی همتایش نبوده است. ستایش ویژۀ خداست، ستایشی که برابری کند با ستایش فرشتگان مقرّب و انبیای مرسلش و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیده از خلقش محمّد خاتم پیامبران و اهل‌بیت پاک و پاکیزه و ناب گشته او باد.
آنگاه آن حضرت، شروع به درخواست از خدا کرد و در دعا کوشش و تلاش نشان داد و درحالی‌که اشک از دیده‌های مبارکش جاری بود، دعا را به این صورت ادامه داد:
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِى أَخْشاكَ كَأَنِّى أَراكَ، وَأَسْعِدْنِى بِتَقْواكَ، وَلَا تُشْقِنِى بِمَعْصِيَتِكَ، وَخِرْ لِى فِى قَضائِكَ، وَبارِكْ لِى فِى قَدَرِكَ، حَتَّىٰ لَاأُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَلَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ.
خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را می‌بینم و با پرهیزگاری مرا خوشبخت گردان و به نافرمانی‌ات بدبختم مکن و خیر در آنچه مقرر کردی را برایم اختیار کن و به من در تقدیرت برکت ده تا شتاب آنچه را تو به تأخیر انداختی نخواهم و تأخیر آنچه را تو پیش انداختی آرزو نکنم.
اللّٰهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فِى نَفْسِى، وَالْيَقِينَ فِى قَلْبِى، وَالْإِخْلاصَ فِى عَمَلِى، وَالنُّوْرَ فِى بَصَرِى، وَالْبَصِيرَةَ فِى دِينِى، وَمَتِّعْنِى بِجَوارِحِى، وَاجْعَلْ سَمْعِى وَبَصَرِى الْوارِثَيْنِ مِنِّى، وَانْصُرْنِى عَلَىٰ مَنْ ظَلَمَنِى، وَأَرِنِى فِيهِ ثارِى وَمَآرِبِى، وَأَقِرَّ بِذٰلِكَ عَيْنِى.
خدایا قرار ده، بی‌نیازی را در روح و روانم و یقین را در دلم و اخلاص را در عملم و نور را در دیده‌ام و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهره‌مند کن و گوش و چشمم را دو وارث من گردان و مرا بر آن‌که به من ستم روا داشته پیروز کن و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده و چشمم را بدین سبب روشن گردان.
اللّٰهُمَّ اكْشِفْ كُرْبَتِى، وَاسْتُرْ عَوْرَتِى، وَاغْفِرْ لِى خَطِيئَتِى، وَاخْسَأْ شَيْطانِى، وَفُكَّ رِهانِى، وَاجْعَلْ لِى يَا إِلٰهِى الدَّرَجَةَ الْعُلْيا فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولىٰ؛
خدایا گرفتاری‌ام را برطرف کن و زشتی‌ام را بپوشان و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران و بدهکاری‌ام را ادا کن و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجه‌ای برتر قرار ده؛
اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنِى فَجَعَلْتَنِى سَمِيعاً بَصِيراً، وَلَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنِى فَجَعَلْتَنِى خَلْقاً سَوِيّاً رَحْمَةً بِى وَقَدْ كُنْتَ عَنْ خَلْقِى غَنِيّاً، رَبِّ بِما بَرَأْتَنِى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِى، رَبِّ بِما أَنْشَأْتَنِى فَأَحْسَنْتَ صُورَتِى، رَبِّ بِما أَحْسَنْتَ إِلَىَّ وَفِى نَفْسِى عافَيْتَنِى، رَبِّ بِما كَلَأْتَنِى وَوَفَّقْتَنِى، رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَهَدَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَوْلَيْتَنِى وَمِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَعْطَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَطْعَمْتَنِى وَسَقَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَغْنَيْتَنِى وَأَقْنَيْتَنِى، رَبِّ بِما أَعَنْتَنِى وَأَعْزَزْتَنِى، رَبِّ بِما أَلْبَسْتَنِى مِنْ سِتْرِكَ الصَّافِى، وَيَسَّرْتَ لِى مِنْ صُنْعِكَ الْكافِى؛ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِنِّى عَلَىٰ بَوائِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّيالِى وَالْأَيَّامِ، وَنَجِّنِى مِنْ أَهْوالِ الدُّنْيا وَكُرُباتِ الْآخِرَةِ، وَاكْفِنِى شَرَّ مَا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِى الْأَرْضِ .
خدایا تو را ستایش که مرا آفریدی و شنوا و بینا قرار دادی و تو را ستایش که مرا پدید آوردی و از روی رحمت، آفریده‌ای متناسب قرار دادی، درحالی‌که از آفرینش من بی‌نیاز بودی، پروردگارا به اینکه مرا پدید آوردی، پس در خلقتم تناسب نهادی، پروردگارا به اینکه آفرینشم را آغاز کردی و صورتم را نیکو نمودی، پروردگارا به اینکه به من احسان کردی و در خویشتنم سلامت و تندرستی نهادی، پروردگارا به اینکه محافظتم نمودی و موفّقم داشتی، پروردگارا به اینکه بر من نعمت بخشیدی و راهنمایی‌ام کردی، پروردگارا به اینکه سزاوار احسانم کردی و از هر خیری عطایم فرمودی، پروردگارا به اینکه مرا خوراندی و نوشاندی، پروردگارا به اینکه بی‌نیازم ساختی و اندوخته‌ام بخشیدی، پروردگارا به اینکه یاری‌ام نمودی و توانمندی‌ام دادی، پروردگارا به اینکه به من پوشاندی، از پوشش خالص و نابت و بر من آسان نمودی، از رفتار کفایت‌کننده‌ات؛ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر بلاهای روزگار و حوادث شب‌ها و روزها یاری ده و از هراس‌های دنیا و گرفتاری‌های آخرت رهایم کن و مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام می‌دهند بازدار.
اللّٰهُمَّ مَا أَخافُ فَاكْفِنِى، وَمَا أَحْذَرُ فَقِنِى، وَفِى نَفْسِى وَدِينِى فَاحْرُسْنِى، وَفِى سَفَرِى فَاحْفَظْنِى، وَفِى أَهْلِى وَمالِى فَاخْلُفْنِى، وَفِيما رَزَقْتَنِى فَبارِكْ لِى، وَفِى نَفْسِى فَذَلِّلْنِى، وَفِى أَعْيُنِ النَّاسِ فَعَظِّمْنِى، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فَسَلِّمْنِى، وَبِذُنُوبِى فَلا تَفْضَحْنِى، وَبِسَرِيرَتِى فَلا تُخْزِنِى، وَبِعَمَلِى فَلا تَبْتَلِنِى، وَ نِعَمَكَ فَلا تَسْلُبْنِى، وَ إِلىٰ غَيْرِكَ فَلا تَكِلْنِى؛
خدایا از آنچه می‌ترسم مرا بس باش و از آنچه پرهیز می‌کنم نگهداری کن و در روح و روانم و دینم از من نگهبانی فرما و مرا در سفرم نگهدار و در خاندان و مالم جانشینم باش و مرا در آنچه نصیبم فرمودی برکت ده و در نزد خویش خوارم ساز و در دیدگان مردم بزرگم کن و از شرّ جن و انس سالمم بدار و به گناهانم رسوایم مساز و به پنهانم خوار و بی‌مقدارم مکن و به عملم دچارم مساز و مرا از نعمت‌هایت محروم مفرما و به غیر خود واگذارم مکن؛
إِلٰهِى إِلىٰ مَنْ تَكِلُنِى، إِلىٰ قَرِيبٍ فَيَقْطَعُنِى، أَمْ إِلىٰ بَعِيدٍ فَيَتَجَهَّمُنِى، أَمْ إِلَى الْمُسْتَضْعِفِينَ لِى وَأَنْتَ رَبِّى وَ مَلِيكُ أَمْرِى ؟ أَشْكُو إِلَيْكَ غُرْبَتِى، وَبُعْدَ دارِى، وَهَوانِى عَلَىٰ مَنْ مَلَّكْتَهُ أَمْرِى، إِلٰهِى فَلاٰ تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَكَ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا أُبالِى سِواكَ، سُبْحانَكَ غَيْرَ أَنَّ عافِيَتَكَ أَوْسَعُ لِى، فَأَسْأَلُكَ يَا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِى أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَالسَّماواتُ، وَكُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ؛
خدایا، مرا به که واگذار می‌کنی؟ به نزدیک تا با من به دشمنی برخیزد یا به بیگانه تا با من با ترش‌رویی برخورد کند یا به آنان‌که خوارم می‌شمرند؟ و حال اینکه تو خدای من و زمامدار کار منی. من به تو شکایت می‌کنم، از غربتم و دوری خانه آخرتم و سبکی‌ام نزد کسی که اختیار کارم را به او دادی. معبودم خشمت را بر من فرود نیاور، اگر در مقام خشم کردن بر من نباشی، از غیر تو باک ندارم، منزّهی تو، جز اینکه عافیتت بر من گسترده‌تر است، از تو درخواست می‌کنم پروردگارا به نور ذاتت که زمین و آسمان‌ها به آن روشن گشت و تاریکی‌ها به آن برطرف شد؛
وَصَلَُحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ أَنْ لَاتُمِيتَنِى عَلَىٰ غَضَبِكَ وَلَا تُنْزِلْ بِى سَخَطَكَ، لَكَ الْعُتْبىٰ، لَكَ الْعُتْبىٰ حَتَّىٰ تَرْضىٰ قَبْلَ ذٰلِكَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَيْتِ الْعَتِيقِ الَّذِى أَحْلَلْتَهُ الْبَرَكَةَ وَجَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً، يَا مَنْ عَفا عَنْ عَظِيمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، يَا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْماءَ بِفَضْلِهِ، يَا مَنْ أَعْطَى الْجَزِيلَ بِكَرَمِهِ، يَا عُدَّتِى فِى شِدَّتِى، يَا صاحِبِى فِى وَحْدَتِى، يَا غِياثِى فِى كُرْبَتِى، يَا وَلِيِّى فِى نِعْمَتِى، يَا إِلٰهِى وَ إِلٰهَ آبائِى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَيَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئِيلَ وَمِيكائِيلَ وَ إِسْرافِيلَ وَرَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ النَّبِيِّينَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِينَ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ كهيعص وَطٰهٰ وَيٰس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ؛
و کار گذشتگان و آیندگان به وسیله آن به سر و سامان رسید که مرا بر خشمت نمیرانی و غضبت را بر من فرود نیاوری، خشنودی حق توست، خشنودی حق توست تا پیش از آن راضی شوی، معبودی جز تو نیست، پروردگار خانه محترم و مشعرالحرام و خانه کعبه که برکت را در آن نازل فرمودی و آن را برای مردم ایمن ساختی، ای آن‌که با بردباری‌اش از گناهان بزرگ گذشت، ای آن‌که با احسانش نعمت‌ها را کامل ساخت، ای آن‌که با کرمش گسترده و فراوان عطا کرد، ای توشه‌ام در سختی‌ها، ای همراهم در تنهایی، ای فریادرسم در گرفتاری‌ها، ای سرپرستم در نعمت‌ها، ای خدای من و خدای پدرانم ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پروردگار جبرائیل و میکاییل و اسرافیل و پروردگار محمّد خاتم پیامبران و اهل‌بیت برگزیده‌اش و نازل‌کننده تورات و انجیل و زبور و قرآن و نازل‌کننده کهیعص و طه و یس و قرآن حکیم؛
أَنْتَ كَهْفِى حِينَ تُعْيِينِى الْمَذاهِبُ فِى سَعَتِها، وَتَضِيقُ بِىَ الْأَرْضُ بِرُحْبِها ، وَلَوْلَا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكِينَ، وَأَنْتَ مُقِيلُ عَثْرَتِى، وَلَوْلا سَتْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ، وَأَنْتَ مُؤَيِّدِى بِالنَّصْرِ عَلَىٰ أَعْدائِى، وَلَوْلا نَصْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ، يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ فَأَوْلِياؤُهُ بِعِزِّهِ يَعْتَزُّونَ، يَا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَىٰ أَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ؛
تو پناهگاه منی زمانی که راه‌ها با همه وسعتشان درمانده‌ام کنند و زمین با همه پهناوری‌اش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم و نادیده گیرنده لغزشم تویی و اگر پرده‌پوشی‌ات بر من نبود، هرآینه من از رسواشدگان بودم و تویی که مرا با پیروزی بر دشمنانم حمایت می‌کنی و اگر یاری تو نبود هر آینه من از شکست‌خوردگان بودم، ای که وجودش را به بلندی و برتری اختصاص داده، در نتیجه اولیایش به عزّت او عزیز می‌شوند، ای آن‌که پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت بر گردن‌هایشان گذاشته‌اند، در نتیجه از حملاتش ترسانند؛
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى الصُّدُورُ، وَغَيْبَ مَا تَأْتِى بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُهُ إِلّا هُوَ ، يَا مَنْ كَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى الْماءِ وَسَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، يَا مَنْ لَهُ أَكْرَمُ الْأَسْماءِ، يَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِى لَايَنْقَطِعُ أَبَداً، يَا مُقَيِّضَ الرَّكْبِ لِيُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِيَّةِ مَلِكاً، يَا رادَّهُ عَلَىٰ يَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ، يَا كاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوىٰ عَنْ أَيُّوبَ، وَمُمْسِكَ يَدَيْ إِبْراهِيمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ كِبَرِ سِنِّهِ وَفَناءِ عُمُرِهِ؛
خیانت چشم‌ها را و آنچه سینه‌ها پنهان می‌کنند می‌داند و به پنهانی‌هایی که زمان‌ها و روزگاران می‌آورد آگاهی دارد، ای آن‌که جز او نمی‌داند او چگونه است، ای آن‌که جز او نمی‌داند او چیست، ای آن‌که جز او، او را نمی‌شناسد، ای آن‌که زمین را بر آب انباشت و هوا را به آسمان بست، ای آن‌که برای او گرامی‌ترین نام‌هاست، ای صاحب احسانی که هرگز قطع نگردد، ای آماده‌کننده کاروان برای نجات یوسف در سرزمین بی‌آب و گیاه و خارج‌کننده‌اش از چاه و قراردهنده‌اش بر تخت پادشاهی پس از دوره بندگی‌، ای برگرداننده یوسف به نزد یعقوب پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد و دلش آکنده از غم بود، ای برطرف‌کننده بدحالی و گرفتاری از ایوب، ای گیرنده دست‌های ابراهیم از بریدن سر فرزندش، پس از سنّ پیری و به پایان آمدن عمرش؛
يَا مَنِ اسْتَجابَ لِزَكَرِيَّا فَوَهَبَ لَهُ يَحْيىٰ وَلَمْ يَدَعْهُ فَرْداً وَحِيداً، يَا مَنْ أَخْرَجَ يُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، يَا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِى إِسْرائِيلَ فَأَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِينَ، يَا مَنْ أَرْسَلَ الرِّياحَ مُبَشِّراتٍ بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ، يَا مَنْ لَمْ يَعْجَلْ عَلَىٰ مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، يَا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فِى نِعْمَتِهِ يَأْكُلُونَ رِزْقَهُ، وَيَعْبُدُونَ غَيْرَهُ وَقَدْ حادُّوهُ وَنادُّوهُ وَكَذَّبُوا رُسُلَهُ؛
ای که دعای زکرّیا را اجابت کرد و یحیی را به او بخشید و او را بی‌کس و تنها وا نگذاشت، ای که یونس را از دل ماهی در آورد، ای که دریا را برای بنی اسراییل شکافت و آنان را نجات داد و فرعون و لشگریانش را از غرق شدگان قرار داد، ای که بادها را مژده دهندگانی پیشاپیش باران رحمتش فرستاد، ای که بر عذاب نافرمانان از بندگانش شتاب نورزد، ای آن‌که ساحران روزگار موسی را از ورطه هلاکت رهانید، پس از سالیان طولانی که در انکار حق بودند و در عین حال متنعّم به نعمت او رزقش را می‌خوردند و برای غیر او بندگی می‌کردند، با او مخالفت داشتند و برای او شبیه قرار داده بودند و پیامبرانش را تکذیب کردند؛
يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ يَا بَدِىءُ، يَا بَدِيعُ لَانِدَّ لَكَ ، يَا دائِماً لَانَفادَ لَكَ، يَا حَيّاً حِينَ لَاحَىَّ، يَا مُحْيِىَ الْمَوْتىٰ، يَا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ، يَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُكْرِى فَلَمْ يَحْرِمْنِى، وَعَظُمَتْ خَطِيئَتِى فَلَمْ يَفْضَحْنِى، وَرَآنِى عَلَى الْمَعاصِى فَلَمْ يَشْهَرْنِى ، يَا مَنْ حَفِظَنِى فِى صِغَرِى، يَا مَنْ رَزَقَنِى فِى كِبَرِى، يَا مَنْ أَيَادِيهِ عِنْدِى لَاتُحْصىٰ، وَ نِعَمُهُ لَاتُجازىٰ، يَا مَنْ عارَضَنِى بِالْخَيْرِ وَالْإِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالْإِساءَةِ وَالْعِصْيانِ، يَا مَنْ هَدانِى لِلْإِيمانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُكْرَ الامْتِنانِ، يَا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِيضاً فَشَفانِى؛
ای خدا، ای خدا، ای آغازگر، ای نوآور، برای تو همتایی نیست، ای جاودانی که پایانی برایت نمی‌باشد، ای زنده وقتی که زنده‌ای نبود، ای زنده‌کننده مردگان، ای مراقب بر هرکس به آنچه انجام داده، ای که شکرم برای او اندک است ولی محرومم نساخت و خطایم بزرگ شد، پس رسوایم نکرد و مرا بر نافرمانی‌ها دید، ولی در بین مردم مشهور و سرشناسم ننمود، ای که در خردسالی حفظم نمود و در بزرگ‌سالی رزقم داد، ای که عطاهایش نزد من شماره نشود و نعمت‌هایش تلافی نگردد، ای که با من به خیر و احسان روبرو شد و من با بدی و نافرمانی با او روبرو گشتم، ای که به ایمان هدایتم نمود، پیش از آنکه سپاس نعمت‌هایش را بشناسم، ای که در بیماری خواندمش، پس شفایم داد؛
وَعُرْياناً فَكَسانِى، وَجائِعاً فَأَشْبَعَنِى، وَعَطْشاناً فَأَرْوانِى، وَذَلِيلاً فَأَعَزَّنِى، وَجاهِلاً فَعَرَّفَنِى، وَوَحِيداً فَكَثَّرَنِى، وَغائِباً فَرَدَّنِى، وَمُقِلّاً فَأَغْنانِى، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِى، وَغَنِيّاً فَلَمْ يَسْلُبْنِى، وَأَمْسَكْتُ عَنْ جَمِيعِ ذٰلِكَ فَابْتَدَأَنِى، فَلَكَ الْحَمْدُ وَالشُّكْرُ يَا مَنْ أَقالَ عَثْرَتِى، وَنَفَّسَ كُرْبَتِى، وَأَجابَ دَعْوَتِى، وَسَتَرَ عَوْرَتِى، وَغَفَرَ ذُنُوبِى، وَبَلَّغَنِى طَلِبَتِى، وَنَصَرَنِى عَلَىٰ عَدُوِّى، وَ إِنْ أَعُدَّ نِعَمَكَ وَمِنَنَكَ وَكَرائِمَ مِنَحِكَ لَاأُحْصِيها؛
و در حال برهنگی، پوشاند مرا و در حال گرسنگی سیرم کرد و در حال تشنگی سیرابم نمود و در حال خواری، عزّتم بخشید و در حال نادانی، معرفتم داد و در حال تنهایی افزونم نمود و در حال غربت، بازم گرداند و در حال نداری، دارایم کرد و در یاری‌خواهی، یاری‌ام فرمود و در ثروتمندی محرومم نکرد و از درخواست همه این‌ها باز ایستادم، پس او شروع به عنایت بر من نمود، ستایش و سپاس توراست، ای که لغزشم را نادیده گرفت و اندوهم را زدود و دعایم را اجابت کرد و عیبم را پوشاند و گناهم را آمرزید و مرا به خواسته‌ام رساند و بر دشمنم پیروز گرداند، اگر نعمت‌ها و عطاها و بخشش‌های باارزشت را برشمارم هرگز نمی‌توانم به شماره آرم؛
يَا مَوْلاىَ أَنْتَ الَّذِى مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَكْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِى وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعْطَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَغْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَقْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى آوَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى كَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى هَدَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى مَكَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَيَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِى نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِى شَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى عافَيْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَكْرَمْتَ؛
ای سرور من، تویی که عطا کردی، تویی که نعمت دادی، تویی که نیکی کردی، تویی که زیبا نمودی، تویی که افزون نمودی، تویی که کامل کردی، تویی که روزی دادی، تویی که موّفق نمودی، تویی که عطا کردی، تویی که بی‌نیاز نمودی، تویی که ثروت بخشیدی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت نمودی، تویی که راهنمایی فرمودی، تویی که حفظ کردی، تویی که پرده‌پوشی نمودی، تویی که آمرزیدی، تویی که نادیده گرفتی، تویی که قدرت دادی، تویی که توانمندی بخشیدی، تویی که کمک کردی، تویی که حمایت فرمودی، تویی که نیرو بخشیدی، تویی که نصرت دادی، تویی که شفا بخشیدی، تویی که سلامت کامل دادی، تویی که گرامی داشتی؛
تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ، فَلَكَ الْحَمْدُ دائِماً، وَلَكَ الشُّكْرُ واصِباً أَبَداً، ثُمَّ أَنَا يَا إِلٰهِىَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِى فَاغْفِرْها لِى، أَنَا الَّذِى أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِى أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِى هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِى جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِى غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِى سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِى تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِى وَعَدْتُ، وَأَنَا الَّذِى أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِى نَكَثْتُ، أَنَا الَّذِى أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِكَ عَلَىَّ وَعِنْدِى وَأَبُوءُ بِذُنُوبِى فَاغْفِرْها لِى، يَا مَنْ لَاتَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَنِىُّ عَنْ طاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلٰهِى وَسَيِّدِى؛
بزرگ و برتری، حمد و شکر همیشگی توراست، سپس من معبودا اعتراف‌کننده به گناهانم هستم، پس مرا بیامرز، منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که قصد گناه کردم، منم که نادانی نمودم، منم که غفلت ورزیدم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تو اعتماد کردم، منم که در گناه تعمّد داشتم، منم که وعده کردم، منم که وعده شکستم، منم که پیمان‌شکنی نمودم، منم که اقرار کردم، منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم و به گناهانم اقرار می‌کنم، پس مرا بیامرز، ای آن‌که گناهان بندگانش به او زیانی نرساند و او بی‌نیاز از طاعت آنان است و توفیق‌دهنده کسی که از آنان به کمک و رحمتش عمل شایسته بجا آورد، تو را سپاس ای معبود من و آقای من و خدای من؛
إِلٰهِى أَمَرْتَنِى فَعَصَيْتُكَ، وَنَهَيْتَنِى فَارْتَكَبْتُ نَهْيَكَ، فَأَصْبَحْتُ لَاذا بَراءَةٍ لِى فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، فَبِأَيِّ شَىْءٍ أَسْتَقْبِلُكَ يَا مَوْلاىَ ؟ أَبِسَمْعِى ؟ أَمْ بِبَصَرِى ؟ أَمْ بِلِسانِى ؟ أَمْ بِيَدِى ؟ أَمْ بِرِجْلِى ؟ أَلَيْسَ كُلُّها نِعَمَكَ عِنْدِى وَبِكُلِّها عَصَيْتُكَ يَا مَوْلاىَ؟ فَلَكَ الْحُجَّةُ وَالسَّبِيلُ عَلَىَّ، يَا مَنْ سَتَرَنِى مِنَ الْآباءِ وَالْأُمَّهاتِ أَنْ يَزْجُرُونِى، وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالْإِخْوانِ أَنْ يُعَيِّرُونِى، وَمِنَ السَّلاطِينِ أَنْ يُعاقِبُونِى، وَلَوِ اطَّلَعُوا يَا مَوْلاىَ عَلَىٰ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّى إِذاً مَا أَنْظَرُونِى، وَلَرَفَضُونِى وَقَطَعُونِى، فَها أَنَا ذا يَا إِلٰهِى، بَيْنَ يَدَيْكَ يَا سَيِّدِى؛
فرمان دادی فرمانت را نخواندم، نهیم نمودی، مرتکب نهیت شدم، اکنون چنانم که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه دارای قدرتم تا یاری ستانم، ای مولای من با چه وسیله‌ای با تو روبرو شوم؟ آیا با گوشم، یا با دیده‌ام، یا با زبانم، یا با دستم، یا با پایم، آیا این همه نعمت‌های تو نزد من نیست؟ و من با همه این‌ها تو را معصیت کردم، ای مولای من، تو را بر من حجّت و راه است، ای آن‌که مرا از پدران و مادران پوشاند، از اینکه مرا از خود برانند و از خویشان و برادران، از اینکه مرا سرزنش کنند و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند، مولای من اگر اینان آگاه می‌شدند، بر آنچه تو بر آن از من می‌دانی، در این صورت مهلتم نمی‌دانند و مرا تنها می‌گذاردند و از من می‌بریدند، هم اینک ای خدای من در برابرت هستم، ای آقای من؛
خاضِعٌ ذَلِيلٌ حَصِيرٌ حَقِيرٌ، لَاذُو بَراءَةٍ فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، وَلَا حُجَّةٍ فَأَحْتَجَ‌ُّ بِها، وَلَا قائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءاً، وَمَا عَسَى الْجُحُودُ وَلَوْ جَحَدْتُ يَا مَوْلاىَ يَنْفَعُنِى، كَيْفَ وَأَنَّىٰ ذٰلِكَ وَجَوارِحِى كُلُّها شاهِدَةٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ ، وَعَلِمْتُ يَقِيناً غَيْرَ ذِى شَكٍّ أَنَّكَ سائِلِى مِنْ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّكَ الْحَكَمُ الْعَدْلُ الَّذِى لَاتَجُورُ، وَعَدْلُكَ مُهْلِكِى وَمِنْ كُلِّ عَدْلِكَ مَهْرَبِى، فَإِنْ تُعَذِّبْنِى يَا إِلٰهِى فَبِذُنُوبِى بَعْدَ حُجَّتِكَ عَلَىَّ، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّى فَبِحِلْمِكَ وَجُودِكَ وَكَرَمِكَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛
فروتن و خوار، درمانده و کوچک، نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه نیرویی که یاری بطلبم و نه دلیلی که با آن بهانه و عذر بیاورم و نه گوینده‌ای هستم که گناه و کار بد نکرده باشم، انکار گناه کجا؟ بر فرض اگر انکار می‌کردم، چه سود می‌داد، چگونه؟ و چه‌سان این معنا ممکن شود و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواه‌اند به یقین دانستم بدون تردید که تو از کارهای بزرگ من پرسنده‌ای و تو حاکم عدالت‌پیشه‌ای هستی که در حکم و داوری ستم نمی‌کنی و عدالت تو هلاک‌کننده من است و من از همه عدالت تو گریزانم، معبودا اگر مرا عذاب کنی، به خاطر گناهان من است پس از حجّتی که بر من داری و اگر از من درگذری، به سبب بردباری و جود و بزرگواری توست، معبودی جز تو نیست من از ستمکارانم؛
لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْخائِفِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْوَجِلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الرَّاجِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ السَّائِلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الْمُكَبِّرِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ رَبِّى وَرَبُّ آبائِىَ الْأَوَّلِينَ؛
معبودی جز تو نیست من از آمرزش‌خواهانم، معبودی جز تو نیست من از یکتاپرستانم، معبودی جز تو نیست من از هراسندگانم معبودی جز تو نیست، من از بیمناکانم، معبودی جز تو نیست من از امیدوارانم، معبودی جز تو نیست من از مشتاقانم، معبودی جز تو نیست من از لا اله الّا الله گویانم، معبودی جز تو نیست من از درخواست‌کنندگانم، معبودی جز تو نیست من از تسبیح کنندگانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو، من از تکبیرگویانم، معبودی جز تو نیست منزّهی تو پروردگار من و پروردگار پدران نخستین من؛
اللّٰهُمَّ هٰذَا ثَنائِى عَلَيْكَ مُمَجِّداً، وَ إِخْلاصِى لِذِكْرِكَ مُوَحِّداً، وَ إِقْرارِى بِآلائِكَ مُعَدِّداً، وَ إِنْ كُنْتُ مُقِرّاً أَنِّى لَمْ أُحْصِها لِكَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها إِلىٰ حادِثٍ مَا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِى بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنِى وَبَرَأْتَنِى مِنْ أَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الْإِغْناءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَكَشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِيبِ الْيُسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفْرِيجِ الْكَرْبِ، وَالْعافِيَةِ فِى الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةِ فِى الدِّينِ، وَلَوْ رَفَدَنِى عَلَىٰ قَدْرِ ذِكْرِ نِعْمَتِكَ جَمِيعُ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ مَا قَدَرْتُ وَلَا هُمْ عَلَىٰ ذٰلِكَ، تَقَدَّسْتَ وَتَعالَيْتَ مِنْ رَبٍّ كَرِيمٍ عَظِيمٍ رَحِيمٍ لَاتُحْصىٰ آلاؤُكَ، وَلَا يُبْلَغُ ثَناؤُكَ؛ وَلَا تُكافىٰ نَعْماؤُكَ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَتْمِمْ عَلَيْنا نِعَمَكَ، وَأَسْعِدْنا بِطاعَتِكَ، سُبْحانَكَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ .
خدایا این است ثنای من بر تو و برای تعظیم تو و اخلاصم برای یاد تو و به خاطر یکتاپرستی و اقرارم به نعمت‌هایت، در شمارش آنان، اگرچه اعتراف دارم نتوانستم آن‌ها را شماره کنم به خاطر کثرت و کمالش و نمایانی و پیشی جستنش تاکنون، آنچه همواره مرا با آن همراه آن‌ها سرپرستی می‌کردی، از هنگامی که مرا آفریدی و پدید آوردی، از آغاز عمر و همه آنچه بر من بخشیدی از بی‌نیاز گرداندنم از تهیدستی و برطرف کردن بدحالی و فراهم کردن اسباب راحتی و دفع دشواری و گشودن گره اندوه و تندرستی در بدن و سلامت در دین، اگر همه جهانیان از گذشتگان و آیندگان به اندازه‌ای که نعمتت را ذکر کنم یاری‌ام دهند، نه من قدرت ذکر آن را دارم نه آن‌ها، پاکی و برتری، از اینکه پروردگار کریم، بزرگ، مهربانی، عطاهایت به عدد نیاید، به ثنایت نتوان رسید؛ نعمت‌هایت تلافی نگردد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نعمت‌هایت را بر ما تمام کن و به طاعتت خوشبختمان فرما، منزّهی تو، معبودی جز تو نیست.
اللّٰهُمَّ إِنَّكَ تُجِيبُ الْمُضْطَرَّ، وَتَكْشِفُ السُّوءَ، وَتُغِيثُ الْمَكْرُوبَ، وَتَشْفِى السَّقِيمَ، وَتُغْنِى الْفَقِيرَ، وَتَجْبُرُ الْكَسِيرَ، وَتَرْحَمُ الصَّغِيرَ، وَتُعِينُ الْكَبِيرَ، وَلَيْسَ دُونَكَ ظَهِيرٌ، وَلَا فَوْقَكَ قَدِيرٌ، وَأَنْتَ الْعَلِىُّ الْكَبِيرُ، يَا مُطْلِقَ الْمُكَبَّلِ الْأَسِيرِ، يَا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ، يَا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِيرِ، يَا مَنْ لَاشَرِيكَ لَهُ وَلَا وَزِيرَ؛
خدایا بیچارگان را پاسخ می‌دهی و بدی را برطرف می‌کنی و به فریاد گرفتاران می‌رسی و بیماران را درمان می‌کنی و تهیدست را بی‌نیاز می‌گردانی و شکست را جبران می‌نمایی و به خردسالان رحم می‌کنی و به بزرگ‌سالان کمک می‌دهی، جز تو پشتیبانی نیست و فوق تو قدرتمندی وجود ندارد و تو برتر و بزرگی‌، ای رهاکننده اسیر در بند، ای روزی‌دهنده کودک خردسال، ای پناه هراسنده پناه‌خواه، ای که برایت شریک و وزیری نیست؛
صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعْطِنِى فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ أَفْضَلَ مَا أَعْطَيْتَ وَأَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبادِكَ مِنْ نِعْمَةٍ تُولِيها، وَآلاءٍ تُجَدِّدُها، وَبَلِيَّةٍ تَصْرِفُها، وَكُرْبَةٍ تَكْشِفُها، وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها، وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَيِّئَةٍ تَتَغَمَّدُها، إِنَّكَ لَطِيفٌ بِما تَشاءُ خَبِيرٌ وَعَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و در این شب به من عطا کن برترین چیزی که عطا کردی و نائل نمودی یکی از بندگانت را، از نعمتی که می‌بخشی و عطاهایی که تجدید می‌نمایی و بلایی که برمی‌گردانی و رنجی که برطرف می‌کنی و دعایی که می‌شنوی و عمل نیکی که می‌پذیری و بدی و زشتی که می‌پوشانی، همانا به هرچه خواهی مهربان و آگاهی و بر هر کاری توانایی.
اللّٰهُمَّ إِنَّكَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ، وَأَسْرَعُ مَنْ أَجابَ، وَأَكْرَمُ مَنْ عَفا، وَأَوْسَعُ مَنْ أَعْطىٰ، وَأَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، يَا رَحْمٰنَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَرَحِيمَهُما، لَيْسَ كَمِثْلِكَ مَسْؤُولٌ، وَلَا سِواكَ مَأْمُولٌ، دَعَوْتُكَ فَأَجَبْتَنِى، وَسَأَلْتُكَ فَأَعْطَيْتَنِى، وَرَغِبْتُ إِلَيْكَ فَرَحِمْتَنِى، وَوَثِقْتُ بِكَ فَنَجَّيْتَنِى، وَفَزِعْتُ إِلَيْكَ فَكَفَيْتَنِى؛
خدایا تو نزدیک‌ترین کسی هستی که خوانده شود و سریع‌ترین کسی که جواب دهد و بزرگوارترین کسی که گذشت کند و وسیع‌ترین کسی که عطا کند و شنواترین کسی که سؤال شود، ای مهربان دنیا و آخرت و بخشنده در هر دو، همانند تو سؤال شده‌ای نیست و غیر تو آرزو شده‌ای وجود ندارد، خواندمت، پاسخم دادی، از تو درخواست کردم عطایم نمودی و به‌سویت مشتاق، به من رحم فرمودی، به تو اطمینان کردم، نجاتم دادی و به تو پناهنده شدم، کفایتم نمودی؛
اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَعَلَىٰ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعِينَ، وَتَمِّمْ لَنا نَعْماءَكَ، وَهَنِّئْنا عَطاءَكَ، وَاكْتُبْنا لَكَ شاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ ذاكِرِينَ، آمِينَ آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ .
خدایا درود فرست بر محمّد بنده و فرستاده‌ات و پیامبرت و بر همگی اهل‌بیت پاک و پاکیزه‌اش و نعمت‌هایت را بر ما تمام کن و عطاهایت را بر ما گوارا گردان و ما را نسبت به خودت از سپاسگزاران و در نعمت‌هایت از یادکنندگان ثبت فرما، آمین آمین ای پروردگار جهانیان.
اللّٰهُمَّ يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ، وَعُصِىَ فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، يَا غايَةَ الطَّالِبِينَ الرَّاغِبِينَ وَمُنْتَهىٰ أَمَلِ الرَّاجِينَ، يَا مَنْ أَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً، وَوَسِعَ الْمُسْتَقِيلِينَ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً؛
خدایا ای که مالک شد و توانست و توانست و چیره شد، نافرمانی شد و پوشاند، از او آمرزش خواسته شد، آمرزید، ای هدف خواستاران مشتاق و نهایت آرزوی امیدواران، ای آن‌که در دانایی بر هر چیز احاطه دارد و در مهربانی و رحمت و بردباری، خواهندگان گذشت از گناه را فرا می‌گیرد؛
اللّٰهُمَّ إِنَّا نَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ الَّتِى شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَرَسُولِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ، الْبَشِيرِ النَّذِيرِ، السِّراجِ الْمُنِيرِ، الَّذِى أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ .
خدایا در این شب به تو رو می‌آوریم، شبی که آن را برجستگی و برتری و عظمت دادی به محمّد پیامبرت و فرستاده‌ات و برگزیده از خلقت و امین وحی‌ات، آن مژده‌دهنده و هشداردهنده و چراغ نوربخش، آن‌که به سبب او بر مسلمانان نعمت بخشیدی و او را رحمت برای جهانیان قرار دادی.
اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَما مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذٰلِكَ مِنْكَ يَا عَظِيمُ فَصَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آلِهِ الْمُنْتَجَبِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعِينَ، وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِكَ عَنَّا، فَإِلَيْكَ عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اللّٰهُمَّ فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ نَصِيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تَقْسِمُهُ بَيْنَ عِبادِكَ، وَنُورٍ تَهْدِى بِهِ، وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَبَرَكَةٍ تُنْزِلُها، وَعافِيَةٍ تُجَلِّلُها، وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، آن‌چنان‌که محمّد از جانب تو شایسته آن است، ای بزرگ، بر او و بر همه خاندان نجیب و پاک و پاکیزه‌اش درود فرست و ما را به گذشتت از ما (به رحمتت) بپوشان‌که صداها با انواع لغات به جانب تو بلند است، خدایا در این شب برای ما این امور را قرار ده: از هر خیری نصیبی که میان بندگانت تقسیم می‌کنی و نوری که با آن هدایت می‌نمایی و رحمتی که می‌گسترانی و برکتی که فرو می‌فرستی و تندرستی و عافیتی که بر اندام حیات بندگان می‌پوشانی و رزقی که می‌گسترانی، ای مهربان‌ترین مهربانان؛
اللّٰهُمَّ أَقْلِبْنا فِى هٰذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِينَ مُفْلِحِينَ مَبْرُورِينَ غانِمِينَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطِينَ، وَلَا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِكَ، وَلَا تَحْرِمْنا مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِكَ، وَلَا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِكَ مَحْرُومِينَ، وَلَا لِفَضْلِ مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطائِكَ قانِطِينَ، وَلَا تَرُدَّنا خائِبِينَ، وَلَا مِنْ بابِكَ مَطْرُودِينَ، يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ، وَأَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ، إِلَيْكَ أَقْبَلْنا مُوقِنِينَ، وَ لِبَيْتِكَ الْحَرامِ آمِّينَ قاصِدِينَ، فَأَعِنَّا عَلَىٰ مَناسِكِنا، وَأَكْمِلْ لَنا حَجَّنا، وَاعْفُ عَنَّا وَعافِنا، فَقَدْ مَدَدْنا إِلَيْكَ أَيْدِيَنا فَهِىَ بِذِلَّةِ الاعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ؛
خدایا ما را در این وقت از پیشگاه رحمتت پیروز و رستگار و پذیرفته و بهره‌مند بازگردان و ما را از ناامیدان قرار مده و از رحمتت با دست تهی و خالی مگذار و از آنچه از احسانت امیدواریم مبتلای به حرمان مکن و از رحمتت محروممان منما و از افزونی آنچه از عطایت آرزو داریم ناامید مساز و ناکام باز مگردان و از درگاهت مران، ای بخشنده‌ترین بخشندگان و کریم‌ترین کریمان، یقین‌کنان به درگاهت رو نمودیم و آهنگ‌کنان و روی‌کنان به زیارت خانه‌ات آمده‌ایم، بر ادای مناسک حج یاری‌مان ده و حجّمان را کامل کن و از ما درگذر و به ما سلامت کامل بده، چراکه دست‌های خود را به جانب تو دراز کرده‌ایم و آن دست‌ها به خواری اعتراف علامت‌دار است؛
اللّٰهُمَّ فَأَعْطِنا فِى هٰذِهِ الْعَشِيَّةِ مَا سَأَلْناكَ، وَاكْفِنا مَا اسْتَكْفَيْناكَ، فَلا كافِىَ لَنا سِواكَ، وَلَا رَبَّ لَنا غَيْرُكَ، نافِذٌ فِينا حُكْمُكَ، مُحِيطٌ بِنا عِلْمُكَ، عَدْلٌ فِينا قَضاؤُكَ، اقْضِ لَنَا الْخَيْرَ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَهْلِ الْخَيْرِ .
خدایا آنچه را در این شب از تو خواستیم به ما عطا کن و کفایت آنچه را از تو خواستیم عهده‌دار باش که ما را کفایت‌کننده‌ای جز تو نیست و برای ما پروردگاری جز تو نمی‌باشد، قانونت بر ما نافذ است، دانشت ما را فراگیر است، داوری‌ات درباره ما عادلانه است، خیر را برای ما حکم کن و ما را اهل خیر قرار بده.
اللّٰهُمَّ أَوْجِبْ لَنا بِجُودِكَ عَظِيمَ الْأَجْرِ، وَكَرِيمَ الذُّخْرِ، وَدَوامَ الْيُسْرِ، وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا أَجْمَعِينَ، وَلَا تُهْلِكْنا مَعَ الْهالِكِينَ، وَلَا تَصْرِفْ عَنَّا رَأْفَتَكَ وَرَحْمَتَكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدایا پاداش بزرگ و ذخیره کریمانه و دوام آسایش را به حق جودت بر ما لازم گردان و گناهان همه ما را بیامرز و با هلاک‌شدگان هلاکمان مکن و مهربانی و رحمتت را از ما باز مگردان، ای مهربان‌ترین مهربانان؛
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا فِى هٰذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَكَ فَأَعْطَيْتَهُ، وَشَكَرَكَ فَزِدْتَهُ، وَثابَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِهِ كُلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ .
خدایا در این وقت ما را از کسانی قرار ده که از تو درخواست کردند و تو به آنان عطا فرمودی و تو را شکر نمودند پس بر آنان افزودی و به‌سویت بازگشتند و آنان را پذیرفتی و به‌سوی تو از همه گناهانشان بیزاری جستند پس همه گناهانشان را آمرزیدی، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت.
اللّٰهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنا، يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَيَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، يَا مَنْ لَا يَخْفىٰ عَلَيْهِ إِغْماضُ الْجُفُونِ، وَلَا لَحْظُ الْعُيُونِ، وَلَا مَا اسْتَقَرَّ فِى الْمَكْنُونِ، وَلَا مَا انْطَوَتْ عَلَيْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ، أَلَا كُلُّ ذٰلِكَ قَدْ أَحْصاهُ عِلْمُكَ، وَوَسِعَهُ حِلْمُكَ، سُبْحانَكَ وَتَعالَيْتَ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً كَبِيراً، تُسَبِّحُ لَكَ السَّماواتُ السَّبْعُ وَالْأَرَضُونَ وَمَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَىْءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ؛
خدایا ما را پاک کن و به جانب راستی و درستی توجّه ده و زاری ما را بپذیر، ای بهترین کسی که درخواست شد و رحم‌کننده‌ترین کسی که از او رحمت خواسته شد، ای آن‌که بر هم نهادن پلک‌ها و دقّت نظر چشم‌ها بر او پوشیده نیست و آنچه در نهان مستقر شده و آنچه را پنهانی‌های قلوب در برگرفته از او پنهان نیست، آری همه این‌ها را دانشت شماره کرده و بردباری‌ات فرا گرفته، تو منزّهی و برتری، از آنچه ستمگران درباره‌ات می‌گویند، آسمان‌های هفتگانه و زمین‌ها و هرکه در آن‌هاست تو را تسبیح می‌گویند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه همراه ستایشت تسبیح می‌گوید؛
فَلَكَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ، وَالْأَيادِى الْجِسامِ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الْكَرِيمُ، الرَّؤُوفُ الرَّحِيمُ . اللّٰهُمَّ أَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ، وَعافِنِى فِى بَدَنِى وَدِينِى، وَآمِنْ خَوْفِى، وَأَعْتِقْ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ . اللّٰهُمَّ لَاتَمْكُرْ بِى وَلَا تَسْتَدْرِجْنِى وَلَا تَخْدَعْنِى، وَادْرَأْ عَنِّى شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ.
پس تو را سپاس و بزرگواری و بلندی مقام، ای دارنده بزرگی و رأفت و محبت و احسان و مهربانی و لطف و عطاهای بزرگ و تویی بخشنده کریم رئوف و مهربان، خدایا از روزی حلالت بر من وسعت ده و در تن و دینم سلامت کامل بخش و ترسم را امان ده و وجودم را از آتش آزاد کن، خدایا بلایت را به جریمه گناهانم بر من قرار مده و مرا به تدریج بر بدی‌هایم مؤاخذه مکن و مرا در خیالات باطلم رها مساز و شر بدکاران جن و انس را از من دور کن.
در این قسمت از دعا سر و دیده خود را به جانب آسمان برداشت و از دیده‌های مبارکش مانند ریزش آب از دو مَشک، اشک می‌ریخت و با صدای بلند به محضر حق عرضه داشت:
يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ، يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ، وَيَا أَسْرَعَ الْحاسِبِينَ، وَيَا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ السَّادَةِ الْمَيامِينِ، وَأَسْأَلُكَ اللّٰهُمَّ حاجَتِىَ الَّتِى إِنْ أَعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرَّنِى مَا مَنَعْتَنِى، وَ إِنْ مَنَعْتَنِيها لَمْ‌يَنْفَعْنِى مَا أَعْطَيْتَنِى، أَسْأَلُكَ فَكاكَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَكَ لاشَرِيكَ لَكَ، لَكَ الْمُلْكُ، وَلَكَ الْحَمْدُ، وَأَنْتَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ...
ای شنواترین شنوایان، ای بیناترین بینایان و ای سریعترین حسابرسان و ای مهربان‌ترین مهربانان، بر محمّد و خاندان محمّد آن سروران با میمنت درود فرست و از تو درخواست می‌کنم خدایا حاجتم را که اگر آن را به من عطا کنی، بی‌شک هرچه را از من دریغ ورزی به من ضرری نرساند و اگر برآوردن حاجتم را از من دریغ نمایی، آنچه را عطایم کنی سودی نبخشد، آزادی وجودم را از آتش از تو درخواست می‌کنم، معبودی جز تو نیست، یگانه‌ای، برایت شریک نیست، فرمانروایی و ستایش ویژۀ توست و تو بر هر کاری توانایی، پروردگارا پروردگارا.
پیوسته یَا رَبِّ می‌گفت و همه آنان‌که اطراف حضرت بودند به دعای حضرت گوش می‌دادند و به آمین گفتن اکتفا می‌کردند، در نتیجه صداهایشان با آن حضرت به گریستن بلند شد تا آفتاب غروب کرد، سپس زادوتوشه خود را بار کرده، به‌سوی مشعرالحرام حرکت کردند.
نویسنده گوید: کفعمی دعای عرفه حضرت سید الشهداء را در کتاب بلد الامین تا این قسمت ذکر کرده و علامه مجلسی در زاد العِماد این دعای شریف را موافق روایت کفعمی نقل فرموده ولی سید ابن طاووس در کتاب اقبال، پس از یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ این اضافه را آورده:
إِلٰهِى أَنَا الْفَقِيرُ فِى غِناىَ فَكَيْفَ لَاأَكُونُ فَقِيراً فِى فَقْرِى ؟ ! إِلٰهِى أَنَا الْجاهِلُ فِى عِلْمِى فَكَيْفَ لَاأَكُونُ جَهُولاً فِى جَهْلِى ؟ ! إِلٰهِى إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِيرِكَ وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقادِيرِكَ مَنَعا عِبادَكَ الْعارِفِينَ بِكَ عَنِ السُّكُونِ إِلىٰ عَطاءٍ، وَالْيَأْسِ مِنْكَ فِى بَلاءٍ . إِلٰهِى مِنِّى مَا يَلِيقُ بِلُؤْمِى وَمِنْكَ مَا يَلِيقُ بِكَرَمِكَ؛
معبودم، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستی تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایی نادانم، پس چگونه در عین نادانی نادان نباشم. معبودم همانا متفاوت بودن تدبیرت و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است. معبودم، از من است آنچه سزاوار پستی من است و از توست آنچه شایسته بزرگواری توست؛
إِلٰهِى وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَةِ لِى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِى أَفَتَمْنَعُنِى مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِى ؟ إِلٰهِى إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنِّى فَبِفَضْلِكَ وَلَكَ الْمِنَّةُ عَلَىَّ، وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوِئُ مِنِّى فَبِعَدْلِكَ وَلَكَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ .
معبودم، تو خود را با خوبی و مهربانی به من توصیف کرده‌ای پیش از پیدایش ناتوانی من، آیا آن دو را از من دریغ ورزی پس از پدید آمدن ناتوانی‌ام، معبودم، اگر زیبایی‌هایی از من نمایان شود، به احسان توست و تو را بر من مهرورزی بسیار است و اگر زشتی‌هایی از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت کامل است.
إِلٰهِى كَيْفَ تَكِلُنِى وَقَدْ تَكَفَّلْتَ لِى ؟ وَكَيْفَ أُضامُ وَأَنْتَ النَّاصِرُ لِى ؟ أَمْ كَيْفَ أَخِيبُ وَأَنْتَ الْحَفِىُّ بِى ؟ ها أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِفَقْرِى إِلَيْكَ، وَكَيْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِمَا هُوَ مَحالٌ أَنْ يَصِلَ إِلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ أَشْكُو إِلَيْكَ حالِى وَهُوَ لَايَخْفىٰ عَلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقالِى وَهُوَ مِنْكَ بَرَزٌ إِلَيْكَ؛ أَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ آمالِى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَيْكَ ؟ أَمْ كَيْفَ لَاتُحْسِنُ أَحْوالِى وَبِكَ قامَتْ؟
خدایا چگونه مرا وا می‌نهی در صورتی که عهده‌دار من شده‌ای؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو یار منی؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالی‌که نسبت به من سخت مهربانی، اینک به سبب نیازم به تو، متوسل به توأم و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه محال است به تو برسد، یا چگونه از حالم به تو شکایت کنم و حال آنکه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم توضیح حال دهم، درحالی‌که از تو برای تو واضح است؟ یا چگونه آرزوهایم را به عرصه نومیدی بری، در صورتی‌که به آستان تو وارد گشته؟ یا چگونه احوالم را نیکو نگردانی، درحالی‌که احوال من استوار به توست؟
إِلٰهِى مَا أَلْطَفَكَ بِى مَعَ عَظِيمِ جَهْلِى ! وَمَا أَرْحَمَكَ بِى مَعَ قَبِيحِ فِعْلِى ! إِلٰهِى مَا أَقْرَبَكَ مِنِّى وَأَبْعَدَنِى عَنْكَ ! وَمَا أَرْأَفَكَ بِى ! فَمَا الَّذِى يَحْجُبُنِى عَنْكَ ؟ إِلٰهِى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَكَ مِنِّى أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَىَّ فِى كُلِّ شَىْءٍ حَتَّىٰ لا أَجْهَلَكَ فِى شَىْءٍ . إِلٰهِى كُلَّما أَخْرَسَنِى لُؤْمِى أَنْطَقَنِى كَرَمُكَ، وَكُلَّما آيَسَتْنِى أَوْصافِى أَطْمَعَتْنِى مِنَنُكَ؛
معبودم چه اندازه به من لطف داری. با این نادانی فوق‌العاده من و چه‌قدر به من مهربانی، با این عمل زشت من؟ معبودم چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دورم و چه اندازه به من مهر می‌ورزی پس چیست آنچه مرا از تو در پرده می‌کند؟ معبودم از اختلاف آثار و تغییرات احوال دانستم که خواسته‌ات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچ‌چیز نسبت به تو جاهل نباشم، معبودم هر زمان فرومایگی‌ام از سخن مرا بازداشت، کرم تو گویایم نمود و هروقت اوصافم ناامیدم کرد، نعمت‌هایت به طمعم انداخت؛
إِلٰهِى مَنْ كانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِئَ فَكَيْفَ لَاتَكُونُ مَساويِهِ مَساوِئَ ؟! وَمَنْ كانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِىَ فَكَيْفَ لَاتَكُونُ دَعاويِهِ دَعاوِىَ ؟! إِلٰهِى حُكْمُكَ النَّافِذُ وَمَشِيئَتُكَ الْقاهِرَةُ لَمْ يَتْرُكا لِذِى مَقالٍ مَقالاً، وَلَا لِذِى حالٍ حالاً . إِلٰهِى كَمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَيْتُها، وَحالَةٍ شَيَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادِى عَلَيْها عَدْلُكَ، بَلْ أَقالَنِى مِنْها فَضْلُكَ . إِلٰهِى إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّى وَ إِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَةُ مِنِّى فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً . إِلٰهِى كَيْفَ أَعْزِمُ وَأَنْتَ الْقاهِرُ ؟ وَكَيْفَ لَاأَعْزِمُ وَأَنْتَ الْآمِرُ؛
معبودم کسی که زیبایی‌هایش زشتی بوده، پس چگونه زشتی‌هایش زشتی نباشد و کسی که حقیقت‌گویی‌هایش ادعای خالی بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟ معبودم دستور کاری و ثمربخشت و مشیت چیره‌ات، برای صاحب سخن سخنی و برای صاحب حال حالی نگذاشته، خدایا چه بسیار طاعتی که بنا کردم و چه بسیار حالتی که استوار نمودم. عدالتت اعتمادم را بر آن‌ها ویران کرد، ولی احسان تو عذر مرا از آن‌ها پذیرفت. معبودم همانا می‌دانی هرچند طاعت از جانب من، به صورت کار جدّی ادامه نداشته، ولی به صورت محبّت و اراده ادامه داشته. معبودم چگونه تصمیم بگیرم و حال آنکه تو چیره‌ای و چگونه تصمیم نگیرم درحالی‌که تو دستوردهنده‌ای؛
إِلٰهِى تَرَدُّدِى فِى الْآثارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنِى عَلَيْكَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِى إِلَيْكَ، كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فِى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْكَ ؟ أَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّىٰ يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ ؟ مَتىٰ غِبْتَ حَتَّىٰ تَحْتاجَ إِلىٰ دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ؟ وَمَتىٰ بَعُدْتَ حَتَّىٰ تَكُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتِى تُوصِلُ إِلَيْكَ ؟ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَاتَراكَ عَلَيْها رَقِيباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً؛
معبودم، دودل بودن من در آثار سبب دوری دیدار است، پس مرا با وجودت گرد آور، به وسیله عبادتی که مرا به تو رساند، چگونه بر وجود تو استدلال شود، به موجودی که در وجودش نیازمند به توست؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آن غیر وسیله ظهور تو باشد؟! کی پنهان بوده‌ای تا نیازمند به دلیلی باشی که بر تو دلالت کند و کی دور بوده‌ای تا آثار، واصل کننده به تو باشند؟ کور باد دیده‌ای که تو را بر آن دیده‌بان نبیند و زیانکار باد تجارت بنده‌ای که از محبّتت برای او سهمی قرار نداده‌ای؛
إِلٰهِى أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثارِ فَأَرْجِعْنِى إِلَيْكَ بِكِسْوَةِ الْأَنْوارِ وَهِدايَةِ الاسْتِبْصارِ حَتَّىٰ أَرْجِعَ إِلَيْكَ مِنْها كَما دَخَلْتُ إِلَيْكَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَيْها، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاعْتِمادِ عَلَيْها، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
معبودم مرا به رجوع به آثار فرمان دادی، پس مرا به پوششی از انوار و هدایتی بصیرت‌جو به‌سوی خود بازگردان تا از آن‌ها به‌سویت بازگردم همان‌طور که از آن‌ها به بارگاهت بار یافتم، با نگاهداری نهادم از نگاه به آن‌ها و برگرفتن همّتم از اعتماد بر آن‌ها، همانا تو بر هر کاری توانایی.
إِلٰهِى هٰذَا ذُلِّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهٰذَا حالِى لَايَخْفىٰ عَلَيْكَ، مِنْكَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَيْكَ، وَبِكَ أَسْتَدِلُّ عَلَيْكَ، فَاهْدِنِى بِنُورِكَ إِلَيْكَ، وَأَقِمْنِى بِصِدْقِ الْعُبُودِيَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ . إِلٰهِى عَلِّمْنِى مِنْ عِلْمِكَ الْمَخْزُونِ، وَصُنِّى بِسِتْرِكَ الْمَصُونِ؛
معبودم این خواری من است که در برابرت عیان است و این حال من است که بر تو پوشیده نیست، از تو رسیدن به تو را می‌خواهم و بر تو استدلال می‌کنم، پس به نورت مرا به وجودت راهنمایی کن و در برابرت به صدق بندگی بر پا دار. معبودا از علم انباشته‌ات به من بیاموز و به پرده نگاهداری‌ات حفظم کن؛
إِلٰهِى حَقِّقْنِى بِحَقائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُكْ بِى مَسْلَكَ أَهْلِ الْجَذْبِ . إِلٰهِى أَغْنِنِى بِتَدْبِيرِكَ لِى عَنْ تَدْبِيرِى، وَبِاخْتِيارِكَ عَن اخْتِيارِى، وَأَوْقِفْنِى عَلَىٰ مَراكِزِ اضْطِرارِى .
معبودم مرا به حقایق اهل قرب محقق کن و به راه و روش اهل جذب ببر، معبودم به تدبیرت نسبت به من مرا از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بی‌نیاز گردان و مرا به جایگاه‌های بیچارگی‌ام آگاه کن،
إِلٰهِى أَخْرِجْنِى مِنْ ذُلِّ نَفْسِى، وَطَهِّرْنِى مِنْ شَكِّى وَشِرْكِى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِى، بِكَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِى، وَعَلَيْكَ أَتَوَكَّلُ فَلا تَكِلْنِى، وَ إِيَّاكَ أَسْأَلُ فَلا تُخَيِّبْنِى، وَفِى فَضْلِكَ أَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنِى، وَبِجَنابِكَ أَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنِى، وَبِبابِكَ أَقِفُ فَلا تَطْرُدْنِى؛
معبودم مرا از خواری نفسم نجات ده و از شک و شرکم پاک کن و پیش از آنکه وارد قبر شوم، از تو یاری می‌جویم، پس مرا یاری ده و بر تو توّکل می‌کنم، پس مرا وامگذار و از تو درخواست می‌کنم، پس ناامیدم مکن و در احسان تو مشتاقم، پس محرومم مگردان و خود را به تو منسوب می‌کنم، پس دورم مکن و در آستانه تو می‌ایستم پس مرانم؛
إِلٰهِى تَقَدَّسَ رِضاكَ أَنْ يَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ فَكَيْفَ تَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّى ؟ إِلٰهِى أَنْتَ الْغَنِىُّ بِذاتِكَ أَنْ يَصِلَ إِلَيْكَ النَّفْعُ مِنْكَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ غَنِيّاً عَنِّى ؟ إِلٰهِى إِنَّ الْقَضاءَ وَالْقَدَرَ يُمَنِّينِى، وَ إِنَّ الْهَوىٰ بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِى، فَكُنْ أَنْتَ النَّصِيرَ لِى حَتَّىٰ تَنْصُرَنِى وَتُبَصِّرَنِى، وَأَغْنِنِى بِفَضْلِكَ حَتَّىٰ أَسْتَغْنِىَ بِكَ عَنْ طَلَبِى، أَنْتَ الَّذِى أَشْرَقْتَ الْأَنْوارَ فِى قُلُوبِ أَوْلِيائِكَ حَتَّىٰ عَرَفُوكَ وَوَحَّدُوكَ، وَأَنْتَ الَّذِى أَزَلْتَ الْأَغْيارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّىٰ لَمْ يُحِبُّوا سِواكَ وَلَمْ يَلْجَأُوا إِلىٰ غَيْرِكَ، أَنْتَ الْمُؤْنِسُ لَهُمْ حَيْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِى هَدَيْتَهُمْ حَيْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ، مَاذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَمَا الَّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ ؟
معبودم خشنودی تو منزّه است از اینکه سببی از جانب تو داشته باشد، پس چگونه ممکن است برای آن سببی از ناحیه من بوده باشد؟ معبودم تو بی‌نیازی از اینکه نفعی از سوی تو به حضرتت رسد، پس چگونه بی‌نیاز از من نباشی؟ معبودم قضا و قدر مرا به آرزو انداخت و هوای نفس مرا در بندهای شهوت اسیر کرد، پس تو یاور من باش تا پیروزم نمایی و بینایم کنی و به احسان خود بی‌نیازم فرما تا به وسیله تو از خواسته‌ام بی‌نیاز گردم، تویی که انوار را در قلوب دوستانت تاباندی تا تو را شناختند و یگانه‌ات دانستند و تویی که بیگانگان را از قلوب عاشقانت راندی تا این‌که غیر تو را دوست نداشتند و به غیر تو پناه نبردند، تو مونس آنانی آنجا که جهان‌ها آنان را به وحشت اندازد، تویی که آنان را هدایت کردی، هرجا که نشانه‌هایی برای آنان آشکار شد، کسی که تو را گم کرده چه یافته؟ و چه گم کرده، کسی که تو را یافته؟
لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَكَ بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغىٰ عَنْكَ مُتَحَوِّلاً، كَيْفَ يُرْجىٰ سِواكَ وَأَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسانَ ؟ وَكَيْفَ يُطْلَبُ مِنْ غَيْرِكَ وَأَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عادَةَ الامْتِنانِ ؟ يَا مَنْ أَذاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاوَةَ الْمُؤانَسَةِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَمَلِّقِينَ، وَيَا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِياءَهُ مَلابِسَ هَيْبَتِهِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُسْتَغْفِرِينَ، أَنْتَ الذَّاكِرُ قَبْلَ الذَّاكِرِينَ، وَأَنْتَ الْبادِئُ بِالإِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدِينَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِينَ، وَأَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِينَ؛
همانا محروم شد کسی که به جای تو به دیگری راضی گشت و زیانکار شد کسی که از تو به دیگری روی آورد، چگونه به غیر تو امید ببندند و حال آن‌که احسانت را بریده نساختی و چگونه از غیر تو خواسته شود در صورتی که تو شیوه نعمت‌بخشی‌ات را تغییر نداده‌ای، ای که به عاشقانش شیرینی همدمی خود را چشاند، در نتیجه تملّق گویانه در برابرش ایستادند، ای که اولیایش را جامه‌های حرمت و ارجمندی پوشاند، پس آمرزش‌جویانه در برابرش قرار گرفتند، تویی یاد کننده پیش از یادکنندگان و تویی شروع کننده به احسان، پیش از توجّه بندگان و تویی جودکننده به عطا، پیش از خواستن خواهندگان و تویی بخشنده و سپس برای آنچه که به ما بخشیدی از ما به قرض می‌خواهی؟!
إِلٰهِى اطْلُبْنِى بِرَحْمَتِكَ حَتَّىٰ أَصِلَ إِلَيْكَ، وَاجْذِبْنِى بِمَنِّكَ حَتَّىٰ أُقْبِلَ عَلَيْكَ . إِلٰهِى إِنَّ رَجائِى لَايَنْقَطِعُ عَنْكَ وَ إِنْ عَصَيْتُكَ، كَما أَنَّ خَوفِى لَايُزايِلُنِى وَ إِنْ أَطَعْتُكَ، فَقَدْ دَفَعَتْنِى الْعَوالِمُ إِلَيْكَ، وَقَدْ أَوْقَعَنِى عِلْمِى بِكَرَمِكَ عَلَيْكَ .
معبودم مرا به رحمتت بخواه تا آن‌که به تو برسم و مرا به مهرورزی‌ات جذب کن تا به سوی تو رو کنم. معبودم امیدم از تو قطع نشود، گرچه نافرمانی‌ات کردم، چنان‌که ترسم از حضرتت نابود نشود، گرچه اطاعتت نمودم، همانا جهانیان مرا به جانب تو رانده‌اند و آگاهی‌ام به بزرگواری‌ات مرا به آستانه تو انداخته.
إِلٰهِى كَيْفَ أَخِيبُ وَأَنْتَ أَمَلِى ؟ أَمْ كَيْفَ أُهانُ وَعَلَيْكَ مُتَّكَلِى ؟ إِلٰهِى كَيْفَ أَسْتَعِزُّ وَفِى الذِّلَّةِ أَرْكَزْتَنِى ؟ أَمْ كَيْفَ لَا أَسْتَعِزُّ وَ إِلَيْكَ نَسَبْتَنِى؛
خدایا من چگونه ناامید شوم و حال آنکه تو آرزوی منی، یا چگونه خوار گردم درصورتی‌که اعتمادم بر توست. معبودم چگونه عزّت خواهم، درحالی که در خواری ثابتم کرده‌ای و چگونه عزّت نخواهم با آن‌که به خود نسبتم داده‌ای؟
إِلٰهِى كَيْفَ لَاأَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى فِى الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِى ؟ أَمْ كَيْفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى بِجُودِكَ أَغْنَيْتَنِى ؟ وَأَنْتَ الَّذِى لَاإِلٰهَ غَيْرُكَ تَعَرَّفْتَ لِكُلِّ شَىْءٍ فَما جَهِلَكَ شَىْءٌ، وَأَنْتَ الَّذِى تَعَرَّفْتَ إِلَىَّ فِى كُلِّ شَىْءٍ فَرَأَيْتُكَ ظاهِراً فِى كُلِّ شَىْءٍ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِكُلِّ شَىْءٍ، يَا مَنِ اسْتَوىٰ بِرَحْمانِيَّتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَيْباً فِى ذاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثارَ بِالْآثارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْيارَ بِمُحِيطاتِ أَفْلاكِ الْأَنْوارِ، يَا مَنِ احْتَجَبَ فِى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ، يَا مَنْ تَجَلَّىٰ بِكَمالِ بَهائِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاسْتِواءَ، كَيْفَ تَخْفىٰ وَأَنْتَ الظَّاهِرُ ؟ أَمْ كَيْفَ تَغِيبُ وَأَنْتَ الرَّقِيبُ الْحاضِرُ ؟ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَحْدَهُ.
معبودم چگونه نیازمند نباشم و حال آن‌که مرا در نیازمندان نشاندی، یا چگونه نیازمند باشم در صورتی که تو به جودت بی‌نیازم کرده‌ای و تویی که معبودی جز تو نیست، خود را به هر چیز شناساندی، پس چیزی جاهل به تو نیست و تویی که خود را در هر چیز به من شناساندی، پس تو را در هر چیز نمایان دیدم و تویی نمایان برای هر چیز، ای که به رحمانیتش چیره شد، در نتیجه عرش در ذاتش پنهان گشته، آثار را با آثار نابود کردی و اغیار را به احاطه‌کنندگان افلاک انوار برانداختی، ای که در سراپرده‌های عرشش پرده‌نشین از این شد که دیده‌ها او را دریابد، ای آن‌که به کمال زیبایی‌اش تجلّی کرد، پس تحقق یافت عظمتش از روی استیلا و برتری، چگونه پنهان شوی و حال آن‌که نمایانی، یا چگونه غایب شوی و حال آن‌که دیده‌بانی و حاضری، همانا تو بر هر کاری توانایی و ستایش ویژۀ خدای یگانه است.
به هر صورت هرکه توفیق یابد و روز عرفه را در عرفات باشد، دعاها و اعمال بسیار دارد و بهترین اعمال در این روز دعاست و این روز برجسته و عالی‌رتبه، در همۀ روزهای سال به خاطر دعا امتیاز دارد و برای برادران مؤمن از آنان‌که زنده‌اند یا دار فانی را وداع گفته‌اند دعای بسیار باید کرد و روایت وارد در حال عبدالله بن جُندَب، در موقف عرفات و دعای او برای برادران خود مشهور است؛
و همچنین روایت زید نِرسی، دربارۀ حال ثقه جلیل‌القدر، معاویة بن وهب در صحرای عرفات و دعای او درباره فرد فرد از اشخاصی که در آفاق بودند و روایت او از امام صادق (علیه‌السلام) در برتری و مزیت این عمل، شایسته ملاحظه و توّجه است و امید واثق از برادران دینی، آنکه به این بزرگواران اقتدا نموده و اهل ایمان را در دعا بر خود مقدّم دارند و این گنه‌کار رو سیاه را یکی از آن اشخاص به حساب آرند و در حال حیات و مرگ از دعای خیر فراموشم نفرمایند؛
و نیز در این روز زیارت جامعه سوم را قرائت کن؛
و در پایان روز عرفه چنین بخوان:
يَا رَبِّ إِنَّ ذُنُوبِى لَاتَضُرُّكَ، وَ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِى لَاتَنْقُصُكَ، فَأَعْطِنِى مَا لَا يَنْقُصُكَ، وَاغْفِرْ لِى مَا لَايَضُرُّكَ.
پروردگارا، همانا گناهان من به تو زیانی نمی‌رساند و آمرزشت بر من از تو نمی‌کاهد، پس ببخش به من آنچه نمی‌کاهدت و بیامرز برایم آنچه زیانت نرساند.
و نیز بخوان:
اللّٰهُمَّ لَاتَحْرِمْنِى خَيْرَ مَا عِنْدَكَ لِشَرِّ مَا عِنْدِى، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنِى بِتَعَبِى وَنَصَبِى فَلا تَحْرِمْنِى أَجْرَ الْمُصابِ عَلَىٰ مُصِيبَتِهِ.
خدایا از خیر آنچه نزد توست محرومم نکن به خاطر شرّ آنچه پیش من است، پس اگر با خستگی و واماندگی‌ام به من رحم نمی‌کنی، از پاداش مصیبت‌دیده بر مصیبتش محرومم مکن.
نویسنده گوید: سید ابن طاووس، در ضمن دعاهای روز عرفه فرموده: چون غروب آفتاب نزدیک شود بگو:
بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ وَ سُبْحانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ ...
تا پایان و این همان دعای عشرات است که پیش از این گذشت. پس سزاوار است خواندن دعای عشرات که خواندن آن در هر صبح و شام مستحب است، در پایان روز عرفه ترک نشود و این اذکار عشراتی را که کفعمی نقل کرده، همان اذکار آخر دعای عشرات است که سید ابن طاووس روایت کرده.

فضیلت و اعمال دهه اول ماه ذی الحجه

دهه اول ماه ذی الحجه «ایام معلومات» است که در قرآن مجید ذکر شده و در نهایت برتری و مبارکی و رحمت است و از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت شده: که در هیچ ایامی کار نیک و عبادت نزد خدا، محبوب‌تر و پسندیده‌تر از این دهه نیست، و برای این دهه اعمال ویژه‌ای است از این نوع:

اوّل: روزه گرفتن نُه روز اول این دهه که ثواب روزه تمام عمر را دارد.

دوّم: خواندن دو رکعت نماز، بین مغرب و عشا در تمام شب‌های این دهه که در هر رکعت پس از سوره «حمد» «یک مرتبه» سوره «توحید» و آیه:

﴿وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قٰالَ مُوسىٰ لِأَخِيهِ هٰارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾

و ما با موسی [برای عبادتی ویژه] سی شب وعده گذاشتیم و آن را با افزودنِ ده شب کامل کردیم، در نتیجه میعادگاه پروردگارش در چهل شب پایان گرفت، موسی [زمانی که به میعادگاه می‌رفت] به برادرش هارون گفت: در میان قومِ من جانشینم باش و به اصلاح [امورشان] بپرداز و از روش [و آرای] تبهکارانِ فتنه‌انگیز پیروی مکن‌!

را بخواند تا با ثواب حاجیان شریک شود.

سوم: از روز اول تا عصر روز عرفه به دنبال نماز صبح و پیش از مغرب این دعا را که شیخ مفید و سید از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده‌اند بخوان:

اللّٰهُمَّ هٰذِهِ الْأَيَّامُ الَّتِى فَضَّلْتَها عَلَى الْأَيَّامِ وَشَرَّفْتَها وَ قَدْ بَلَّغْتَنِيها بِمَنِّكَ وَرَحْمَتِكَ فَأَنْزِلْ عَلَيْنا مِنْ بَرَكاتِكَ، وَأَوْسِعْ عَلَيْنا فِيها مِنْ نَعْمائِكَ.

خدایا، این روزها روزهایی است که بر سایر روزها برتری و برجستگی‌اش دادی و به مهرورزی و رحمتت مرا به آن‌ها رساندی، برکاتت را بر ما فرو فرست و از نعمت‌هایت در این روزها بر ما وسعت ده.

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَهْدِيَنا فِيها لِسَبِيلِ الْهُدىٰ وَالْعَفافِ وَالْغِنىٰ وَالْعَمَلِ فِيها بِما تُحِبُّ وَتَرْضىٰ .

خدایا از تو می‌خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و ما را در این روزها به راه هدایت و پاک‌دامنی و بی‌نیازی و عمل در آن‌ها به آنچه می‌پسندی و خشنود می‌شوی هدایت کنی،

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ يَا مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوىٰ، وَيَا سامِعَ كُلِّ نَجْوىٰ، وَيَا شاهِدَ كُلِّ مَلَاً، وَيَا عالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَكْشِفَ عَنَّا فِيهَا الْبَلاءَ، وَتَسْتَجِيبَ لَنا فِيهَا الدُّعاءَ، وَتُقَوِّيَنا فِيها وَتُعِينَنا وَتُوَفِّقَنا فِيها لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضىٰ وَعَلَىٰ مَا افْتَرَضْتَ عَلَيْنا مِنْ طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَأَهْلِ وِلايَتِكَ؛

خدایا از تو می‌خواهم، ای جایگاه هر شکایت و ای شنوای هر رازونیاز و ای حاضر در هر جمع و ای دانای هر نهان ‌که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و در این روزها بلا را از ما برگردانی و دعایمان را مستجاب کنی و نیرویمان دهی و یاری‌مان کنی و به آنچه‌ ای پروردگار ما دوست داری و خشنود می‌شوی موفّقمان بداری و بر اموری که از طاعتت و طاعت رسولت و اهل ولایتت بر ما واجب نمودی توفیقمان دهی؛

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَهَبَ لَنا فِيهَا الرِّضا إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ، وَلَا تَحْرِمْنا خَيْرَ مَا تُنْزِلُ فِيها مِنَ السَّماءِ، وَطَهِّرْنا مِنَ الذُّنُوبِ يَا عَلّامَ الْغُيُوبِ، وَأَوْجِبْ لَنا فِيها دارَ الْخُلُودِ .

خدایا، از تو می‌خواهم ای مهربان‌ترین مهربانان ‌که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و خشنودی خود را در این روزها به ما ارزانی داری که به یقین تو شنوای دعایی و از خیری که در این ایام از عالم بالا نازل می‌کنی ما را محروم مساز و از گناهان ما را پاک کن، ای دانای نهان‌ها و در این روزها خانه جاودان را بر ما واجب گردان.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَلَا تَتْرُكْ لَنا فِيها ذَنْباً إِلّا غَفَرْتَهُ، وَلَا هَمّاً إِلّا فَرَّجْتَهُ، وَلَا دَيْناً إِلّا قَضَيْتَهُ، وَلَا غائِباً إِلّا أَدَّيْتَهُ، وَلَا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ إِلّا سَهَّلْتَها وَيَسَّرْتَها، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهی را برای ما باقی مگذار جز آنکه ببخشی و نه اندوهی جز آنکه برطرف کنی و نه قرضی جز آنکه بپردازی و نه غایبی جز آنکه به ما برسانی و نه حاجتی از حاجات دنیا و آخرت جز آنکه هموار و آسان کنی، به یقین تو بر هر کاری توانایی.

اللّٰهُمَّ يَا عالِمَ الْخَفِيَّاتِ، يَا راحِمَ الْعَبَراتِ، يَا مُجِيبَ الدَّعَواتِ، يَا رَبَّ الْأَرَضِينَ وَالسَّماواتِ، يَا مَنْ لَاتَتَشابَهُ عَلَيْهِ الْأَصْواتُ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنا فِيها مِنْ عُتَقائِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النَّارِ، وَ الْفائِزِينَ بِجَنَّتِكَ وَ النَّاجِينَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ.

خدایا ای دانای نهان، ای رحم‌کننده به اشک‌های روان، ای اجابت‌کننده دعاها، ای پروردگار زمین‌ها و آسمان‌ها، ای آن‌که صداها بر او اشتباه نشود، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را در این روزها از آزادشدگان و رهاشده‌های از آتش و رسیدگان به بهشت و از نجات‌یافتگان قرار ده، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان و درود خدا بر آقایمان محمّد و همه اهل‌بیتش.

چهارم: در هر روز از این دهه بخوان پنج دعایی را که حضرت جبرییل برای حضرت عیسی از سوی خدا هدیه آورد تا در این ایام بخواند و آن پنج دعا این است:

﴿١﴾ أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.

گواهی می‌دهم که معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است، فرمانروایی و سپاس برای اوست، خیر فقط به دست اوست و او بر هر کاری تواناست.

﴿٢﴾ أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، أَحَداً صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلَا وَلَداً.

گواهی می‌دهم معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است، یکتا و بی‌نیاز است همسر و فرزندی نگرفته است.

﴿٣﴾ أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، أَحَداً صَمَداً لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ.

گواهی می‌دهم معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است، یکتا و بی‌نیاز است، نه زاده و نه زاییده شده است و برایش هیچ همتایی نیست.

﴿۴﴾ أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِى وَيُمِيتُ، وَهُوَ حَيٌّ لَايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.

گواهی می‌دهم معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است، فرمانروایی و سپاس برای اوست، زنده می‌کند و می‌میراند و اوست زنده‌ای که نمی‌میرد، خیر فقط به دست اوست و او بر هر کاری تواناست.

﴿۵﴾ حَسْبِىَ اللّٰهُ وَكَفىٰ، سَمِعَ اللّٰهُ لِمَنْ دَعا، لَيْسَ وَراءَ اللّٰهِ مُنْتَهى، أَشْهَدُ لِلّٰهِ بِما دَعا، وَأَنَّهُ بَرِىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّأَ، وَأَنَّ لِلّٰهِ الْآخِرَةَ وَالْأُولىٰ.

خدا مرا بس است و کفایت می‌کند، خدا گوش فرا دهد برای آن‌که او را بخواند، ورای خدا نهایتی نیست، گواهی می‌دهم برای خدا به آنچه دعوت کرد و خدا بیزار است از هرکه از او بیزاری جوید و آخرت و دنیا ویژۀ خداست.

حضرت عیسی برای «صد مرتبه» خواندن هر کدام از این دعاها، ثواب بسیاری بیان کرده است و این امر بعید به نظر نمی‌رسد، چنان‌که علامه مجلسی فرموده: اگر کسی هر روز هریک از این دعاها را «ده مرتبه» بخواند به روایت عمل کرده، ولی اگر هر روز هریک را «صد مرتبه» بخواند بهتر است.

پنجم: در هر روز این دهه این تهلیلات را که از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با ثواب بسیار روایت شده بخوان؛ و اگر روزی «ده مرتبه» بخوانی بهتر است:

لَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ عَدَدَ اللَّيالِى وَالدُّهُورِ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ عَدَدَ أَمْواجِ الْبُحُورِ، لَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَ رَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَالشَّجَرِ، لَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَرِ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ فِى اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ، لَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ عَدَدَ الرِّياحِ فِى الْبَرارِى وَالصُّخُورِ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ مِنَ الْيَوْمِ إِلىٰ يَوْمِ يُنْفَخُ فِى الصُّورِ.

معبودی جز خدا نیست به شمار شب‌ها و روزگاران، معبودی جز خدا نیست به شمار امواج دریاها، معبودی جز خدا نیست و رحمت او از آنچه گرد می‌آورند بهتر است، معبودی جز خدا نیست، به شمار خارها و درختان، معبودی جز خدا نیست به شمار موها و کرک‌ها، معبودی جز خدا نیست به شمار سنگ‌ها و کلوخ‌ها، معبودی جز خدا نیست به شمار بهم‌خوردن پلک‌ها، معبودی جز خدا نیست در شب، چون با سیاهی‌اش پشت کند و صبح هنگامی که می‌دمد، معبودی جز خدا نیست به شمار بادها در صحراها و کوه‌ها، معبودی جز خدا نیست از امروز تا روز دمیده شدن در صور.

فضیلت و اعمال شب دحوالارض

«دحوالارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، است و این نعمت بزرگی است که خداوند بر بشر ارزانی داشت که آگاهی از این نعمت خود اولین عبادت این روز است، زیرا آگاهى از نعمت و کم و کیف آن اولین مرتبه شکر است. در روایات زیادى آمده که در بیست و پنجم ذى القعده کعبه نصب و زمین گسترده شده، آدم پایین آمده، خلیل و عیسى (علیهما‌السلام) متولد شدند و رحمت گسترش یافته است.

اصطلاح «دحو الارض» از دو کلمه «دحو» به معنای گسترش دادن و «الارض» ترکیب شده که این مرکّب «‌دحوالارض‌» به معنای گستراندن زمین است. مراد از دحوالارض بیرون آمدن خشکی‌های گسترده زمین از زیر آب است. بنابر برخی روایات و منابع کهن اسلامی، زمین در ابتدا زیر آب بوده است و سپس خشکی‌ها از آب سر برآورده‌اند. روز بیرون آمدن خشکی‌ها یا روز آغاز آن روز دحوالارض نامیده شده است. بنابر برخی روایات تاریخی، نخستین جایی که از زمین سر برآورد، مکه و کعبه بوده است.

شب بیست‌وپنجم ماه ذی القعده، شب دَحوُالاَرض است؛ یعنی پهن شدن زمین از زیر کعبه به روی آب و از شب‌های بسیار برجسته و برتر است که رحمت خدا در آن نازل می‌شود و برخاستن برای عبادت در آن پاداش بسیار دارد.

از حسن بن علی وَشّاء روایت شده که گفته: من کودک بودم که با پدرم در شب بیست‌وپنجم ماه ذوالقعده، در خدمت حضرت رضا(علیه‌السلام) شام خوردیم، حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم و حضرت عیسی متولّد شده‌اند و زمین از زیر کعبه پهن شده، پس هرکه روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه روزه داشته باشد.

در روایت دیگر است که فرمود: در این روز حضرت قائم (عج) قیام خواهد کرد.

خداشناسی

از آن جا كه عنوان پنجاه و چهار تابلوى ارزنده «صحيفه سجاديّه» دعا است، در بخش گذشته به نحو اختصار در توضيح دعا مسائلى ذكر شد كه يادآورى آن مسائل لازم مى‌نمود. و از طرفى چون اوّلين دعاى «صحيفه» در ارتباط با حمد و ثناى حضرت حقّ است و گروهى در طول تاريخ به عللى از جناب او كه وجودش از هر چيزى روشن‌تر و عيان‌تر است غفلت داشتند و هم اكنون در گوشه و كنار جهان پرسه مى‌زنند و در آينده نيز ممكن است چنين عناصرى يافت شوند، لازم است بحثى در زمينه خدا شناسى به ميان آيد و تذكّر داده شود كه تمام معلّمان توحيد و خدا شناسى اعمّ از انبيا و ائمّه و اوليا و عرفا و حكما عمده‌ترين زحمت و رنج خود را متمركز در اصلاح عقيده انسان نسبت به عالم آفرين نمودند، نه در اثبات و ايجاد عقيده كه در تمام تاريخ چهره‌اى به عنوان منكر مبدأ نمى‌توان يافت، بلكه آنان كه به عنوان منكر خوانده شده‌اند در حقيقت منكر اصل حقيقت و مبدأ و تكيه گاه هستى نبوده و نيستند، بلكه در مصداق اشتباه داشتند و دارند، به اين معنى كه مى‌گفتند و مى‌گويند: تكيه گاه عالم و مبدأ آن طبيعت، يا دهر يا تصادف است؛ كه اگر از اينان بپرسى آيا اين طبيعت و دهر و تصادف كه كارهاى حساب شده منظّمى انجام مى‌دهد داراى شعور و اراده و اختيار و آگاهى همه جانبه است؟ اگر جواب مثبت دادند كه به حضرت حقّ اقرار كرده‌اند، چيزى كه هست او را به نامى خوانده‌اند كه نام او نيست. و اگر گفتند فاقد شعور و علم و اراده و حكمت است، در حالى كه تمام عناصر و آثار، نشانگر علم و شعور و حكمت و نظم و عدل و حقيقت است، جوابشان ناشى از غفلت و بى توجّهى است؛ زيرا اوصافى كه در آثار است و مورد تأييد آنهاست نشان دهنده حقّ است و آنچه در موجودات است سنن و قوانين اوست.

در هر دو صورت چنانكه در حديث بسيار عالى مفضّل كوفى به نقل از امام صادق (عليه السلام) آمده است:

صاحبان غفلت مجبور به اقرار به وجود مقدّس او هستند. «1»

دانشمندان و بزرگانى كه در اين زمينه مطالب بسيار مهم و مقالات فوق العاده پر ارزش و كتابهاى ناب دارند، همه و همه مى‌گويند:

يافتن و شناختن و درك آن وجود مقدّس از سه راه ميسّر است:

1- فطرت‌

2- مطالعه و دقت در موجودات آفرينش

3- استدلال و حکمت عقلی

به هر یک از راه های فوق در مطلبی دیگر می پردازیم.

پانوشت

(1)- بحار الأنوار: 3/ 67، باب 4، حديث 1، (توحيد مفضل).

فضیلت شب نیمه ماه ذی القعده

سید ابن طاووس قدس سره در «اقبال الاعمال» از «احمد بن جعفر بن شاذان» روایت کرده است که گفت: از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده است که: «شب پانزدهم ذى القعده شب مبارکى است. خداوند در آن با رحمت به بندگان مؤمنش مى نگرد. پاداش کسى که در آن با عمل از خداوند فرمانبردارى کند، مانند پاداش صد روزه دار ملازم مسجد که به اندازه یک چشم برهم زدن نیز نافرمانى خدا را ننموده اند، مى باشد». بنابراین انسان باید در نیمه شب مشغول به طاعت خداوند شده و به دعا و نماز بپردازد. زیرا روایت شده است: «کسی در این شب چیزى از خدا نمى خواهد مگر این که به او عنایت مى فرماید».

عمل در این شب از جهت آنکه مشهور نیست و عمل‌کننده به آن کم است آن را خصوصیتی است که در غیر آن از اعمال شب‌های مشهور نیست و این امر نزد مراقبان امور با اهمیت است، زیرا ذکر در موقع غفلت عموم از مهمات مراقبات است و اجابت آن سریع‌تر و نزدیک‌تر به قبول است و اجر آن افزون‌تر و عظیم‌تر در نزد خداست، بنابراین، به پاسخ دادن به منادی کرامت خدای ـ جل جلاله ـ با کمال جد و شوق مبادرت کن و فرصت را غنیمت شمار و از خواب خود بیدار شو.

اعمال شب آخر ماه رمضان

شب آخر ماه؛ شب بسیار مبارکی است و برای این شب چند عمل وارد است:

اوّل: غسل.

دوم: زیارت امام حسین(علیه‌السلام).

سوم: خواندن سوره‌های «انعام» و «کهف» و «یس»

و گفتن «صد مرتبه»: أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ.

از خدا آمرزش مى‌جویم و به‌سوی او می‌پویم.

چهارم: این دعا را که شیخ کلینی از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده خوانده شود:

اللّٰهُمَّ هٰذا شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ وَقَدْ تَصَرَّمَ، وَأَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ يَا رَبِّ أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِى هٰذِهِ أَوْ يَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضانَ وَلَكَ قِبَلِى تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُرِيدُ أَنْ تُعَذِّبَنِى بِهِ يَوْمَ أَلْقاكَ.

خدایا؛ این است ماه رمضان که قرآن را در آن نازل کردی، اینک در حال گذشتن است و من به ذات بزرگوار و مهمان‌نوازت پناه می‌آورم از اینکه سپیده این شب طلوع کند یا ماه رمضان بگذرد و نزد تو برایم نتیجه کار ناشایست یا گناهی باشد که بخواهی مرا به سبب آن روزی که ملاقاتت کنم عذاب کنی.

پنجم: بخواند «دعای مُدَبِّرَ الْأُمُورِ» را که بیان آن در «اعمال شب بیست‌وسوم» گذشت.

ششم: ماه رمضان را با دعاهایی که مضمونش وداع با ماه مبارک است، وداع کند؛ دعاهایی که شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید ابن طاووس (رضوان الله علیهم) نقل کرده‌اند و شاید بهترین آن‌ها دعای چهل‌وپنجم صحیفه کامله باشد.

سید ابن طاووس از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده: که هرکه در شب آخر ماه رمضان، آن ماه شریف را وداع گفته و بگوید:

اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ من صِيامِي لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَأَعُوذُ بِكَ أَنْ يَطْلُعَ فَجْرُ هٰذِهِ اللَّيْلَةِ إِلّا وَقَدْ غَفَرْتَ لِي.

خدایا، این ماه را آخرین بار روزه‌ام در ماه رمضان قرار مده و به تو پناه می‌آورم از اینکه سپیده این شب سر زند، مگر اینکه مرا آمرزیده باشی.

پیش از آنکه سپیده برآید، حق‌تعالی او را بیامرزد و توبه و بازگشت نصیب وی کند.

هفتم: سید و شیخ صدوق از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده‌اند که گفته: در جمعه آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: ای جابر، این آخرین جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع کن و بگو:

اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ صِيامِنا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَلَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً.

خدایا، این ماه را آخرین بار روزه‌ی ما در ماه رمضان قرار مده، اگر قرار داده‌ای پس مرا رحمت شده بدار، نه محروم از رحمت.

به‌راستی هرکه این دعا را در این روز بخواند به یکی از دو خصلت نیکو پیروزی یابد: یا رسیدن به ماه رمضان آینده یا آمرزش خداوند و رحمت بی‌انتهای او.

هشتم: سید ابن طاووس و کفعمی از حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت کرده‌اند که فرمود: هرکه در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز به صورت دو رکعتی بخواند، در هر رکعت سوره «حمد» را «یک بار» و «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ» را «ده بار» و در هر یک از رکوع و سجود «ده مرتبه» بگوید:

سُبْحانَ اللّٰهِ وَالحَمْدُ للّٰهِ وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَكْبَرُ.

پاک است خدا و ستایش شایسته اوست و معبودی جز او نیست و خدا بزرگ‌تر از آن است که وصف شود.

و هنگامی‌که از ده رکعت فراغت یافت «هزار مرتبه» استغفار کند؛ و پس از استغفار سر به سجده گذارد و در حال سجده بگوید:

يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، يَا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ، يَا رَحْمانَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ وَرَحِيمَهُما، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، يَا إِلٰهَ الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ، اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا، وَتَقَبَّلْ مِنَّا صَلاتَنا وَصِيامَنا وَقِيامَنا.

ای زنده به خود،ای پاینده! ای دارای بزرگی و رأفت و محبت، ای بخشنده دنیا و آخرت و ای مهربان در هر دو زمان، ای مهربان‌ترین مهربانان، ای معبود گذشتگان و آیندگان، گناهانمان را بیامرز و نماز و روزه و شب‌بیداری‌مان را بپذیر.

سوگند به کسی که مرا به‌راستی به پیامبری مبعوث کرد که جبرئیل مرا از اسرافیل خبر داد و اسرافیل از پروردگار خود که سر از سجده برنداشته، خداوند او را بیامرزد و ماه رمضان را از او قبول کند و از گناهان او درگذرد... تا پایان روایت؛

این نماز در شب عید فطر هم روایت شده است، ولی در آن روایت آمده که تسبیحات اربعه را در رکوع و سجود به جای ذکر رکوع و سجود بخواند و به جای «اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» تا آخر بگوید:

اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَتَقَبَّلْ صَوْمِي وَصَلوٰتِي وَقِيامِي.

گناهم را بیامرز و روزه و نماز و شب‌زنده‌داری‌ام را بپذیر.

اعمال شب بیست و هفتم ماه رمضان

در بسیاری از روایات تاریخی درخصوص این شب اعمالی همانند شب های احیاء و شب زنده داری داریم، که این شب را هم راستای شب قدر می دانند. به همین منظور شما می توانید در زیر درباره این شب بیشتر بخوانید.

اعمال شب بیست و هفتم ماه رمضان

1) غسل

2) از امام علی علیه‌السلام روایت شده است:

«أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ فَضْلِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ عَنْ فَضْلِ الصَّلَاةِ فِیهِ فَقَالَ مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ سَبْعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ-أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ مَرَّةً وَ تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ - فَإِنْ لَمْ یَحْفَظْ تَبَارَکَ فَخَمْسٌ وَ عِشْرُونَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ - غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِوَالِدَیْه‌؛» از فضایل ماه رمضان فضایل نماز در آن از ایشان سوال شد. ایشان فرمودند: هر کس در شب بیست و هفتم ماه رمضان چهار رکعت نماز بخواند به این صورت؛ سوره حمد و ملک هر کدام یکبار، و اگر سوره تبارک را حفظ نیست و نمی‌تواند، سوره توحید را 25 مرتبه بخواند، خداوند او و والدینش را می‌آمرزد.

3)از امام زین العابدین علیه‌‌السلام نقل شده که این دعا را در این شب مکرر مى‌‌خواندند:

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ»

خدایا! جدا شدن از این دنیا را روزیم کن و رسیدن به مکان جاودانى را نصیبم فرما و آمادگى براى موت را قبل از رسیدن فوت برایم فراهم کن».

اعمال شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان/ چرا امشب احتمال شب قدر است؟

4)دعایی منقول از پیامبر اکرم (ص) در این شب:

رَبَّنَا آمَنَّا (فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ

پروردگارا، ایمان آوردیم، پس گناهان ما را بیامرز و بدى‌هایمان را بپوشان و همراه با نیکان بمیران.

رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ)

پروردگارا، آنچه را که به فرستادگانت وعده داده‌اى به ما عطا کن و در روز قیامت رسوایمان مکن، به راستى که تو هرگز خلف وعده نمى‌کنى.

(رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ)

پروردگارا، دو بار ما را میرانده و دو بار زنده گردانیده‌اى، به گناهان خود اعتراف مى‌کنیم، آیا راهى براى بیرون آمدن [از عذاب تو]وجود دارد؟

(رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً)

پروردگارا، عذاب جهنم را از ما منصرف گردان، زیرا به راستى عذاب آن زیان‌بار است.

(رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً)

پروردگارا، همسران و نسل ما را نور چشم ما قرار ده و ما را پیشواى تقواپیشگان بگردان.

(رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ) (رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا)

پروردگارا، بر تو توکّل نمودیم و به‌سوى تو بازگشتیم و بازگشت [همگان] به‌ سوى تو است. پروردگارا، ما را گرفتار در دست کافران قرار مده.

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنَا (وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ)

پروردگارا، ما و برادران ما را که پیش از ما ایمان آورده‌اند، بیامرز و کینه به مؤمنان را در دل ما قرار مده. پروردگارا، به راستى که تو بسیار مهرورز و مهربان هستى

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتُرْ عَلَیَّ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی وَ اغْفِرْ لِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ إِنَّکَ الرَّءُوفُ الرَّحِیم‌

[بر محمّد و خاندان او درود فرست و عیب‌هاى مرا بپوشان و به حق محمد و آل محمد مرا بیامرز، به راستى که تو بسیار مهرورز و مهربان هستى].

اعمال شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان/ چرا امشب احتمال شب قدر است؟

5)دعای شب بیست و هفتم ماه رمضان:

یَا مَادَّ الظِّلِّ وَ لَوْ شِئْتَ لَجَعَلْتَهُ سَاکِناً وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلاً ثُمَّ قَبَضْتَهُ (إِلَیْکَ) قَبْضاً یَسِیراً

اى آنکه سایه خورشید را منبسط نمودى تا همه را فرا گرفت و اگر خواستى ساکن ساختى و خورشید را رهبر آن گردانیدى و پس از انبساط و فرا گرفتن عالم باز اندک اندک قبض کردى

یَا ذَا الْجُودِ وَ الطَّوْلِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْآلاَءِ

اى صاحب جود و کرم و بزرگوارى و نعمت‌هاى ظاهر و باطن تویى

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ‌

که جز تو خدایى نیست داناى عالم غیب و شهودى و بخشنده و مهربانى

لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ یَا قُدُّوسُ یَا سَلاَمُ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا عَزِیزُ یَا جَبَّارُ یَا مُتَکَبِّرُ

خدایى جز تو نیست اى ذات پاک از هر آلایش اى منزه از هر عیب اى برتر از هر چه هست، اى مقتدر و قاهر و غالب اى متکبر

یَا اللَّهُ یَا خَالِقُ یَا بَارِئُ یَا مُصَوِّرُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ‌

اى خدا اى آفریننده اى پدید آرنده اى نگارنده صورتهاى خلق اى خدا اى خدا اى خدا

لَکَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْیَا وَ الْکِبْرِیَاءُ وَ الْآلاَءُ

نام هاى نیکو مخصوص توست و نشان هاى مقام بلند و بزرگى و هر انعام و احسان به تو اختصاص دارد

أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ

از تو درخواست مى‌ کنم که بر محمد و آلش درود فرستى و نام مرا در این شب در صف اهل سعادت ثبت فرمایى

وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ إِحْسَانِی فِی عِلِّیِّینَ وَ إِسَاءَتِی مَغْفُورَةً

و روح مرا با شهیدان محشور سازى و طاعتم را در مقام علیین رسانى و از اعمال زشتم درگذرى

وَ أَنْ تَهَبَ لِی یَقِیناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ إِیمَاناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنِّی وَ تُرْضِیَنِی بِمَا قَسَمْتَ لِی‌

و مقام یقینى که هرگزاز قلبم جدا نشود و ایمانى که هر شک و ریب را از من دور کند به من عطا کنى و به هر چه قسمت و نصیبم فرموده‌ اى راضى و خشنودم سازى

وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ الْحَرِیقِ‌

و ما را در دنیا هر چه نیکوست و در آخرت هر چه نیکوست عطا فرمایى و از آتش سوزان دوزخ نگاه دارى

وَ ارْزُقْنِی فِیهَا ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَیْکَ‌

و در این ماه مرا شکر و ذکر و شوق لقاى خود

وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ وَ التَّوْفِیقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ‌

و توبه و انابه به درگاهت نصیب فرمایى و بر آنچه محمد و آل محمد علیهم‌السلام را توفیق عطا فرمودى موفق کنی.

اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان

این شب از دو شب قدر گذشته برتر است و از روایات بسیار استفاده می‌شود که شب قدر همین شب است و این شب، شبِ «جهنی» است یعنی شبی است که دعاها در آن اجابت می‌شود و در این شب تمام کارها بر پایه حکمت الهی مقدّر می‌گردد.

در روایتی نیز از امام باقر (ع) نقل شده است که مردی در ماه رمضان خدمت رسول خدا (ص) آمد و به آن حضرت عرض کرد: من در بیرون مدینه به سر می‌برم و شتر و گوسفند دارم که نمی‌توانم همه شب در مدینه حاضر شوم، دوست دارم شبی را به من معرفی کنی تا آن شب را به مدینه بیایم و در نماز و عبادت حاضر باشم. حضرت او را به نزد خود فراخواند و به طور در گوشی این شب را معرفی کرد. آن مرد نیز وقتی شب‌های بیست و سوم ماه رمضان فرا می‌رسید، با همه خانواده و فرزندان و غلامان به مدینه می‌آمد و آن شب را می‌ماند و صبحگاهان به منزل خویش بر می‌گشت.

برای این شب غیر از اعمالی که با «دو شب قدر گذشته» مشترک است، چند عمل دیگر است:

اوّل: خواندن سوره «عنکبوت» و «روم» که امام صادق (علیه‌السلام) سوگند یاد کرد که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت خواهد بود.

دوم: خواندن سوره «حم دخان».

سوم: «هزار مرتبه» خواندن سوره «قدر».

چهارم: محمّد بن عیسی به سند خود از امامان صالح روایت کرده که فرمودند: در شب بیست‌وسوم از ماه رمضان این دعا را چندبار بخوان، در حال سجود و قیام و قعود؛ و بر هر حالی که هستی در تمام ماه و در طول زندگی‌ات البته تا جایی که ممکن باشد و نیز هر زمانی که به یادت آید.

پس از ستایش پروردگار به بزرگواری و فرستادن صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گویی (دعای سلامتی امام زمان (عج):

اللّٰهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَّةِ بْنِ الحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَىٰ آبائِهِ فِي هٰذِهِ السَّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلِيلاً وَ عَيْناً حَتَّىٰ تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيها طَوِيلاً.

خدایا برای ولی‌ات حجت بن الحسن که درودهایت بر او و پدرانش باد، در این ساعت و در هر ساعت سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و دیده‌بان باش تا او را با رغبت در زمینت سکونت دهی و زمانی طولانی بهره‌مندش سازی.

پنجم: همچنین بخوانید دعای زیر را:

يَا مُدَبِّرَ الأُمُورِ، يَا باعِثَ مَنْ فِي القُبُورِ، يَا مُجْرِيَ البُحُورِ، يَا مُلَيِّنَ الحَدِيدِ لِداوُدَ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي كَذا وَ كَذا.

‌ای تدبیرگر امور، ای برانگیزنده مرده‌های در گور، ای روان کننده دریاها، ای نرم کننده آهن برای داود، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با من چنین و چنان کن.

(و به جاى «کذا و کذا» حاجات خود را بخواه و بگو):

اللَّيْلَة اللَّيْلَةَ

امشب، امشب

و دست‌های خود را در وقت خواندن «مُدَبِّر الاُمُور» تا آخر به سوی آسمان بردار و این دعا را در حال رکوع و سجود و ایستاده و نشسته بخوان و آن را تکرار کن و در شب آخر ماه رمضان هم بخوان.

ششم: دعای زیر را بخوانید:

اللَّهُمَّ امْدُدْ لِي فِي عُمُرِي، وَ أَوْسِعْ لِي فِي رِزْقِي، وَ أَصِحَّ لِي جِسْمِي، وَ بَلِّغْنِي أَمَلِي، وَ إِنْ كُنْتُ مِنَ الْأَشْقِيَاءِ، فَامْحُنِي مِنَ الْأَشْقِيَاءِ، وَ اكْتُبْنِي مِنَ السُّعَدَاءِ، فَإِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ، عَلَى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾.

خدایا عمرم را طولانی کن و روزی‌ام را وسعت بخش و بدنم را تندرست بدار و به آرزویم برسان و اگر در زمره بد فرجامان هستم، مرا از آن گروه محو کن و در گروه سعادتمندان ثبت فرما که تو در کتاب فرو فرستاده به پیامبر مرسلت (درود تو بر او و خاندانش) فرمودی: «خداوند هرچه را بخواهد محو می کند و [هرچه را بخواهد] پابرجا می سازد و «اُمُّ الکتاب» نزد اوست».

هفتم: این دعا را که از امام صادق (ع) نقل شده است، بخوانید:

اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ فِيمَا تُقَدِّرُ، مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِيمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَكِيمِ، فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِي لا يُرَدُّ وَ لا يُبَدَّلُ، أَنْ تَكْتُبَنِي مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرَامِ، فِي عَامِي هَذَا، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئَاتُهُمْ، وَ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ، أَنْ تُطِيلَ عُمْرِي وَ تُوَسِّعَ لِي فِي رِزْقِي.

خدایا؛ قرار ده در آنچه حکم می‌کنی و مقدّر می‌نمایی، از فرمان حتمی، در آنچه از کار حکیمانه جدا می‌سازی در شب قدر، از حکمی که بازگشت نپذیرد و تغییر نیابد، اینکه مرا در این سال از حاجیان خانه محترمت بنویسی، حاجیانی که حجّشان پذیرفته و سعی‌شان قبول افتاده و گناهانشان آمرزیده گشته و بدی‌هایشان محو شده است و قرار ده در آنچه فرمان می‌دهی و مقدّر می‌نمایی که عمرم را طولانی گردانی و روزی‌ام را وسعت بخشی.

هشتم: دعای زیر را که از امام حسین نقل شده است بخوانید:

يَا باطِناً فِى ظُهُورِهِ، ويَا ظاهِراً فِى بُطُونِهِ، وَ يَا باطِناً لَيْسَ يَخْفَىٰ، وَ يَا ظاهِراً لَيْسَ يُرىٰ، يَا مَوْصُوفاً لَايَبْلُغُ بِكَيْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ وَلَا حَدٌّ مَحْدُودٌ، وَ يَا غائِباً غَيْرَ مَفْقُودٍ، وَيَا شاهِداً غَيْرَ مَشْهُودٍ، يُطْلَبُ فَيُصابُ، وَلَمْ يَخْلُ مِنْهُ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ وَمَا بَيْنَهُما طَرْفَةَ عَيْنٍ، لَايُدْرَكُ بِكَيْفٍ، وَلَا يُؤَيَّنُ بِأَيْنٍ وَلَا بِحَيْثٍ، أَنْتَ نُورُ النُّورِ وَرَبُّ الأَرْبابِ، أَحَطْتَ بِجَمِيعِ الأُمورِ، سُبحانَ مَنْ لَيْسَ كَمِثِلهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّميعُ البَصيرُ ! سبحانَ مَنْ هُوَ هكَذَا وَلَا هَكَذا غَيْرُه.

ای پنهان در حال آشکار بودنش و ای آشکار در حال پنهان بودنش و ای پنهانی که مخفی نمی‌شود، ای آشکاری که دیده نمی‌شود، ای به وصف آمده‌ای که هیچ ممکنی به حقیقتش نمی‌رسد و هیچ حدّ بسته‌ای به او احاطه پیدا نمی‌کند و ای غایب گم نشده، ای حاضری که مشهود نیست تا آنکه جستجو شود و او را بیابند، آسمان‌ها و زمین و آنچه بین آن‌هاست، به اندازه چشم برهم‌زدن از او خالی نیست، به کیفیتی معین دانسته نمی‌شود و محدود به مکان و جهت نمی‌گردد، تویی روشنایی نور، پروردگار پرورندگان، به همه امور احاطه کرده‌ای، منزّه است آن‌که چیزی همانندش نیست و او شنوا و بیناست، منزّه است آن‌که دارای این صفات است و برای غیر او چنین صفاتی نیست.

سپس آنچه را می‌خواهی از خدا بخواه.

نهم: این دعا را بخوانید:

یَا رَبَّ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ جَاعِلَهَا خَیْرا مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، وَ رَبَّ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْجِبَالِ وَ الْبِحَارِ، وَ الظُّلَمِ وَ الْأَنْوَارِ وَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ، یَا بَارِئُ یَا مُصَوِّرُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ، یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا اللَّهُ یَا قَیُّومُ، یَا اللَّهُ یَا بَدِیعُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ، لَکَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْیَا وَ الْکِبْرِیَاءُ وَ الْآلاءُ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ، وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ، وَ إِحْسَانِی فِی عِلِّیِّینَ، وَ إِسَاءَتِی مَغْفُورَةً، و َ. أَنْ تَهَبَ لِی یَقِینا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی، وَ إِیمَانا یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنِّی، وَ تُرْضِیَنِی بِمَا قَسَمْتَ لِی، وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ الْحَرِیقِ، وَ ارْزُقْنِی فِیهَا ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَیْکَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ، وَ التَّوْفِیقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.

اى پروردگار شب قدر و قراردهنده آن بهتر از هزار ماه، و پروردگار شب‏ و روز، و کوه‌ها و دریا‌ها و تاریکی‌ها و روشنایی‌ها و زمین و آسمان اى پدیدآورنده، اى صورت ‏بخش، اى‏ عطا کننده، اى نعمت ده، اى خدا، اى بخشنده، اى خدا، اى به خود پاینده، اى خدا، اى نو آفرین، اى خدا، اى خدا، اى خدا، نام هاى نیکوتر و نمونه‏هاى والاتر و بزرگمنشى و نعمت‌ها از آن توست، از تو درخواست مى‏کنم که بر محمّد و خاندان‏ محمّد درود فرستى، و قرار دهى در این شب نامم را در زمره سعادتمندان و روحم را با شهیدان و نیکوکارى‏ام‏ را در بلند مرتبه ‏ترین درجه بهشت و گناهم را آمرزیده و ببخشى بر من یقینى که دلم با آن همراه باشد و ایمانى که شک را از من‏ زدوده گرداند و خشنودى به آنچه نصیبم نموده‏اى و ما را در دنیا و آخرت پاداش نیکو عنایت فرما و از عذاب آتش سوزان حفظ کن و در این شب ذکر و شکر خویش و رغبت به سوى خود و بازگشت و توبه روزى‏ام فرما و به آنچه محمّد و خاندان محمّد (درود خدا بر آنان باد) را به آن موفق کردى توفیقم ده.

دهم: غیر از غسل اوّل شب، غسلی هم در آخر شب انجام گیرد.

بدان که برای غسل و شب زنده‌داری این شب و «زیارت امام حسین» (علیه‌السلام) و صد رکعت نماز، برتری و مزیت بسیار روایت شده است و انجام این اعمال مورد تأکید است.

یازدهم: شیخ طوسی در کتاب «تهذیب» از ابو بصیر از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده که آن حضرت فرمود: در شبی که امید می‌رود شب قدر باشد، «صد رکعت» نماز بخوان در هر رکعت پس از سوره «حمد»، «ده مرتبه» «توحید» را قرائت کن؛ گفتم: فدایت شوم، اگر ایستاده قدرت نداشته باشم چه؟ فرمود نشسته بخوان؛ گفتم اگر نتوانم؛ فرمود: به همان حالی که در بسترت به پشت خوابیده‌ای این نماز را بخوان.

از کتاب «دعائم الاِسلام» روایت شده: که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در دهه آخر ماه رمضان بستر خود را جمع می‌کرد و برای عبادت کمر همّت را محکم می‌بست و در شب بیست‌ و سوم اهل خود را بیدار می‌کرد و آن‌هایی را که خواب در ربوده بود، به رویشان آب می‌پاشید و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در این شب اجازه نمی‌داد احدی از اهلش بخوابد و خواب آن‌ها را به کمی طعام علاج می‌فرمود و آن‌ها را با خواباندن در روز برای بیداری و احیای شب آماده می‌کرد و می‌فرمود: محروم کسی است که از خیر این شب محروم بماند.

روایت شده: که امام صادق (علیه‌السلام) به بیماری سختی دچار شده بود، وقتی شب بیست‌وسوم ماه رمضان رسید، به خدمتکارانش دستور داد او را به مسجد بردند و تا صبح در مسجد بود.

دوازدهم: علاّمه مجلسی (رحمة‌الله‌علیه) فرموده است: هر قدر که خواندن قرآن ممکن باشد، در این شب خوانده شود و دعاهای صحیفه کامله (سجادیه) به ویژه دعای «مکارم الأخلاق» و دعای «توبه» قرائت گردد و روزهای این شب‌ها را نیز باید حرمت نهاد و به عبادت و تلاوت قرآن به سر آورد، زیرا در احادیث معتبر آمده است که روز قدر در برتری و مزیت همانند شب قدر است.

اعمال دهه آخر ماه رمضان

شهادت جانگداز حضرت علی (ع) را خدمت امام زمان (عج) و همه شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت و تعزیت عرض می نمایم.

اعمال دهه آخر ماه رمضان

از شب بیست و یکم، دهه آخر ماه رمضان شروع می شود که از ارزش فراوانی برخوردار است و برای هریک از شب های این دهه اعمال و مناسک عبادی زیادی بیان شده است. در دهه پایانی ماه رمضان از این فرصت بسیار پرارزش و مغتنم استفاده کنید و برای بهره گرفتن از فضائل ماه رمضان اعمال و مناسک عبادی مستحب روزهای پایانی ماه رمضان را انجام دهید. در این بخش اعمال مشترک دهه پایانی ماه رمضان را آورده ایم.

اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان (اقبال الاعمال)

اعتکاف در دهه آخر ماه پرفضیلت و باشرافت رمضان بر زمان های دیگر مقدم است.در روایات متعدّد که شیخ محمّد بن یعقوب کلینی و ابو جعفر محمّد بن بابویه و جدّم ابو جعفر طوسی نقل کرده اند، آمده است:

قَدَّسَ اللَّهُ أَرْوَاحَهُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَعْتَکِفُ هَذَا الْعَشْرَ الْآخَرَ [الْأَخِیرِ] مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ‏

خداوند ارواحشان را پاکیزه گرداند! - رسول خدا-صلّی اللّه علیه و آله و سلّم-در دهه ی آخر ماه رمضان اعتکاف می نمود.

در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است:

عُمْرَةٌ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَعْدِلُ حَجَّةً وَ اعْتِکَافُ لَیْلَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ یَعْدِلُ حَجَّةً وَ اعْتِکَافُ لَیْلَةٍ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عِنْدَ قَبْرِهِ یَعْدِلُ حَجَّةً وَ عُمْرَةً وَ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع یَعْتَکِفُ عِنْدَهُ الْعَشْرَ الْأَوَاخِرَ [الْغَوَابِرَ] مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَکَأَنَّمَا اعْتَکَفَ عِنْدَ قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ النَّبِیِّ ص وَ مَنِ اعْتَکَفَ عِنْدَ قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص کَانَ ذَلِکَ أَفْضَلَ لَهُ مِنْ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ بَعْدَ حَجَّةِ الْإِسْلَامِ قَالَ الرِّضَا ع وَ لْیَحْرِصْ مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی شَهْرِ رَمَضَانَ أَنْ لَا یَفُوتَهُ لَیْلَةُ الْجُهَنِیِّ عِنْدَهُ وَ هِیَ لَیْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فَإِنَّهَا اللَّیْلَةُ الْمَرْجُوَّةُ قَالَ وَ أَدْنَی الِاعْتِکَافِ سَاعَةٌ بَیْنَ الْعِشَاءَیْنِ فَمَنِ اعْتَکَفَهَا فَقَدْ أَدْرَکَ حَظَّهُ أَوْ قَالَ نَصِیبَهُ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ ( إقبال الأعمال , جلد1 , صفحه195)

یک عمره در ماه رمضان با یک حجّ برابر است و اعتکاف یک شب در ماه رمضان با یک حجّ برابر است و اعتکاف در مسجد رسول خدا-صلّی اللّه علیه و آله و سلّم-و نزد قبر او با یک حجّ و عمره معادل است و هرکس امام حسین-علیه السّلام-را زیارت کند و دهه ی آخر ماه رمضان را در کنار قبر او اعتکاف کند، گویی نزد قبر پیامبر-صلّی اللّه علیه و آله و سلّم-اعتکاف نموده است و هرکس نزد قبر رسول خدا-صلّی اللّه علیه و آله و سلّم-اعتکاف کند، برای او برتر از یک حجّ و عمره-به جز حجّة الاسلام-خواهد بود. امام رضا-علیه السّلام-در ادامه فرمود: هرکس در ماه رمضان، امام حسین (ع) را زیارت کند، بسیار مواظب باشد که شب جهنّی  در کنار قبر آن حضرت اقامت کند و آن، شب بیست و سوّم و شبی است که امید می رود شب قدر باشد. سپس فرمود:کمترین مدت اعتکاف  یک ساعت بین دو نماز مغرب و عشا است. بنابراین، هرکس این مدت را اعتکاف کند، بهره ی خود از شب قدر را درک کرده است.

غسل

در هر شب از شب های دهه آخر غسل مستحب است.

علیّ بن عبد الواحد نهدی در کتاب خود آورده است که امام صادق-علیه السّلام-فرمود:

کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَغْتَسِلُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ

رسول خدا-صلّی اللّه علیه و آله و سلّم-در دهه ی آخر ماه رمضان در هر شب غسل می نمود.

دعای بعد از فرایض و نوافل

کفعمی در حاشیه بلد الامین نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر بعد از فرایض و نوافل می خواند:

اللَّهُمَّ أَدِّ عَنَّا حَقَّ مَا مَضَی مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ اغْفِرْ لَنَا تَقْصِیرَنَا فِیهِ وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا مَقْبُولاً

بار خدایا ادا کن از بهر ما حق آنچه گذشته از ماه ‏رمضان و بیامرز تقصیر ما را در آن و بگیر آن را از ما پذیرفته و مقبول

وَ لاَ تُؤَاخِذْنَا بِإِسْرَافِنَا عَلَی أَنْفُسِنَا وَ اجْعَلْنَا مِنَ الْمَرْحُومِینَ وَ لاَ تَجْعَلْنَا مِنَ الْمَحْرُومِینَ‏

و مؤاخذه مکن ما را به اسراف ما بر نفس هامان و ما را از رحمت شدگان مقرر فرما و ما را از محرومان مگردان.

و فرمود هر که بگوید این را بیامرزد حق تعالی تقصیری که از او سر زده در ایام گذشته از ماه رمضان و نگه دارد او را از معاصی در بقیه ماه‏

استعاذه (مفاتیح الجنان)

شیخ کلینی در کافی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود می گویی در دهه آخر ماه رمضان در هر شب:‏

أَعُوذُ بِجَلاَلِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ‏

پناه می برم به جلال وجه کریمت که بگذرد از من ماه رمضان

أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَهٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ‏

یا برآید سپیده دم از این شب بر من و من در پیشگاه تو بر خود گناه یا پیگردی داشته باشم که مرا بر آن عذاب فرمایی.

دعای هر شب دهه آخر ماه رمضان از اقبال

سید ابن طاووس در کتاب اقبال از ابن ابی عمیر از مرازم نقل کرده:امام صادق (علیه السلام) در هر شب از دهه آخر این ماه می خواند:

اللّٰهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ:﴿شَهْرُ رَمَضٰانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنّٰاسِ وَ بَیِّنٰاتٍ مِنَ الْهُدیٰ وَ الْفُرْقٰانِ﴾ فَعَظَّمْتَ حُرْمَهَ شَهْرِ رَمَضانَ بِما أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَخَصَصْتَهُ بِلَیْلَهِ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ.

خدایا؛ تو در کتاب نازل شده ات فرمودی: ماه رمضان، ماهی که قرآن برای هدایت مردم در آن نازل شده و دلایلی روشن از هدایت و تمیز دادن حق از باطل است؛ با نازل کردن قرآن در آن حرمتش را بزرگ شمردی و آن را به شب قدر اختصاص دادی، شبی که آن را از هزار ماه بهتر قرار دادی.

اللّٰهُمَّ وَهٰذِهِ أَیَّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ، وَلَیالِیهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ، وَقَدْ صِرْتُ یَا إِلٰهِی مِنْهُ إِلیٰ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی وَأَحْصیٰ لِعَدَدِهِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ، فَأَسْأَلُکَ بِما سَأَلَکَ بِهِ مَلائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ، وَأَنْبِیاؤُکَ الْمُرْسَلُونَ وَعِبادُکَ الصَّالِحُونَ؛

خدایا این روزهای ماه رمضان است که گذشت و شب های آن است که از دست رفت، من از این ماه چنان شده ام که تو از من به آن داناتری و شماره ی آن را از تمام آفریدگانت شمارنده تری، در نتیجه از تو درخواست می کنم به آنچه از تو درخواست کردند فرشتگان مقرّبت و پیامبران مرسلت و بندگان شایسته ات؛

أَنْ تُصَلِّیَ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَفُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَتُدْخِلَنِی الْجَنَّهَ برَحْمَتِکَ، وَأَنْ تَتَفَضَّلَ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ وَکَرَمِکَ، وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبِی، وَتَسْتَجِیبَ دُعائِی، وَتَمُنَّ عَلَیَّ بِالْأَمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ کُلِّ هَوْلٍ أَعْدَدْتَهُ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ.

اینکه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و وجودم را از آتش آزاد کنی و به رحمتت به بهشتم وارد نمایی و به عفو و کرمت بر من تفضّل آری و نزدیک جویی ام را بپذیری و دعایم را به اجابت رسانی و به امان دادنم در روز وحشت، از هر هراسی که برای قیامتم آماده ساخته ای بر من منت نهی،

إِلٰهِی وَأَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ، وَبِجَلالِکَ الْعَظِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ أَیَّامُ شَهْرِ رَمَضانَ وَلَیالِیهِ وَلَکَ قِبَلِی تَبِعَهٌ أَوْ ذَنْبٌ تُؤاخِذُنِی بِهِ، أَوْ خَطِیئَهٌ تُرِیدُ أَنْ تَقْتَصَّها مِنِّی لَمْ تَغْفِرْها لِی، سَیِّدِی سَیِّدِی سَیِّدِی، أَسْأَلُکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ إِذْ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛

خدایا به ذات کریم و به جلال بزرگت پناه می آورم، از اینکه روزها و شب های ماه رمضان سپری گردد و برای من نزد تو نتیجه کاری یا گناهی باشد که مرا به سبب آن مؤاخذه کنی یا خطایی که بخواهی انتقامش را از من بگیری و مرا در آن ها نیامرزیده باشی، ای آقای من، ای آقای من، ای آقای من از تو می خواهم ای که معبودی جز تو نیست، آنگاه که معبودی جز تو نبود؛

إِنْ کُنْتَ رَضِیتَ عَنِّی فِی هٰذَا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنِّی رِضیً، وَ إِنْ لَمْ تَکُنْ رَضِیتَ عَنِّی فَمِنَ الْآنَ فَارْضَ عَنِّی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یَا اللّٰهُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.

اگر در این ماه از من خشنود بوده ای، بر خشنودی ات از من بیفزا و اگر خشنود نبوده ای از هم اکنون از من خشنود شو ای مهربان ترین مهربانان، ای خدا، ای یکتا، ای بی نیاز، ای که نزاییده و زاده نشد و احدی برایش همتا نبود.

و بسیار بگو:

یَا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِداوُدَ عَلَیْهِ السَّلامُ، یَا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْکُرَبِ الْعِظامِ عَنْ أَیُّوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ، أَیْ مُفَرِّجَ هَمِّ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ، أَیْ مُنَفِّسَ غَمِّ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلامُ، صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما أَنْتَ أَهْلُهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ، وَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَلَا تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ.

ای نرم کننده آهن برای داود (درود بر او)، ای بردارنده بدحالی و بلاهای بزرگ از ایوب (درود بر او)، ای از بین برنده اندوه شدید یعقوب (درود بر او)، ای زایل کننده غم یوسف (درود بر او)، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، چنان که تو سزاواری که درود فرستی بر جمله آنان و با من چنان کن که تو شایسته آنی نه چنان که من سزاوار آنم.

اعمال شب و روز بیست و یکم ماه رمضان

فضیلت این شب نورانی از شب نوزدهم بیشتر است و باید «اعمال این شب» را از غسل و احیا و زیارت و نماز «هفت توحید» و قرآن بر سر گرفتن و صد رکعت نماز و «دعای جوشن کبیر» و غیر آن‌ها را انجام داد و در غسل و احیا و سعی در عبادت، در این شب و شب بیست‌وسوم اصرار ورزید؛ در روایات به این معنی که شب قدر یکی از این دو شب می‌باشد، تاکید شده.

در چند روایت آمده که از معصوم خواسته شد: مشخص کنید که شب قدر کدام یک از این دو شب است؟ ایشان تعیین نکرد، بلکه فرمود: «ما أَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فِیما تَطْلُبُ؛ چه آسان است دو شب در آنچه می‌جویی» یا آنکه فرمود: «ما عَلَیْکَ أَنْ تَفْعَلَ خَیْراً فِی لَیْلَتَیْنِ؛ باکی بر تو نیست که در هر دو شب کار خیر انجام دهی» و مانند آن [روایات باز هم هست.]

وَقالَ شَیْخُنَا الصَّدُوقُ فِیما أَمْلىٰ عَلَى الْمَشایِخِ فِی مَجْلِسٍ واحِدٍ مِنْ مَذْهَبِ الإِمامیّةِ:

«وَ مَنْ أَحْیَا هاتَیْنِ اللَّیْلَتَیْنِ بِمذاکِرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ أَفْضَلُ.»؛

و شیخ ما صدوق در آنچه بر بزرگان در یک مجلس راجع به مذهب امامیه دیکته کرده چنین فرمود:

«هر که این دو شب را با بحث‌های علمی احیا بدارد بهتر است.»

به هر صورت از این شب شروع کند به خواندن «دعاهای شب‌های دهه آخر ماه». این دعاها در مطلب دیگری آورده خواهد شد.

و از جمله این دعاها دعایی است که در کتاب «کافی» به صورت روایت مستند و در کتاب «مقنعه» و «مصباح» بدون ذکر سند نقل‌شده که در شب اوّل از دهه سوم، یعنی در شب بیست‌ویکم بخوان:

يَا مُولِجَ اللَّيْلِ فِى النَّهارِ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّيْلِ، وَ مُخْرِجَ الْحَيِّ مِنَ الْمَيِّتِ، وَمُخْرِجَ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ، يَا رازِقَ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ، يَا اللّٰهُ يَا رَحْمانُ، يَا اللّٰهُ يَا رَحِيمُ، يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ لَكَ الْأَسْماءُ الْحُسْنىٰ، وَالْأَمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِياءُ وَالْآلاءُ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَجْعَلَ اسْمِى فِى هٰذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَداءِ، وَرُوحِى مَعَ الشُّهَداءِ، وَ إِحْسانِى فِى عِلِّيِّينَ، وَ إِساءَتِى مَغْفُورَةً، وَأَنْ تَهَبَ لِى يَقِيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَإِيماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنِّى، وَتُرْضِيَنِى بِما قَسَمْتَ لِى، وَآتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النَّارِ الْحَرِيقِ، وَارْزُقْنِى فِيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ وَالرَّغْبَةَ إِلَيْكَ، وَالْإِنابَةَ وَالتَّوْفِيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ.

ای وارد کننده شب در روز و وارد کننده روز در شب و بیرون آورنده زنده از مرده و بیرون آورنده مرده از زنده، ای روزی‌دهنده بی‌حساب به هرکه خواهی، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای بخشنده، ای خدا، ای خدا، ای خدا، برای تو نام‌های نیکوتر و نمونه‌های برتر و بزرگ‌منشی و نعمت‌هاست، از تو می‌خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و قرار دهی نامم را در این شب از گروه سعادتمندان و روحم را با شهیدان و نیکوکاری‌ام را در بلندترین مقام بهشت و بدکاری‌ام را آمرزیده و بر من یقینی ببخشی که دلم آن را لمس کند و ایمانی که دودلی را از من بردارد و خشنودم نمایی به آنچه نصیبم کردی و ما را در دنیا و آخرت پاداش نیکو عطا کن و از آتش سوزان حفظ فرما و در این شب ذکر و شکر و شوق به سویت و توبه و توفیق آنچه محمّد و خاندان محمّد (درود خدا بر او و ایشان) را به آن موفق داشتی نصیب من کن.

کفعمی از سید ابن باقی نقل کرده: که در شب بیست‌ویکم بخوان:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْسِمْ لِي حِلْما يَسُدُّ عَنِّي بَابَ الْجَهْلِ، وَ هُدًى تَمُنُّ بِهِ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ ضَلالَةٍ، وَ غِنًى تَسُدُّ بِهِ عَنِّي بَابَ كُلِّ فَقْرٍ، وَ قُوَّةً تَرُدُّ بِهَا عَنِّي كُلَّ ضَعْفٍ، وَ عِزّاً تُكْرِمُنِي بِهِ عَنْ كُلِّ ذُلٍّ، وَ رِفْعَةً تَرْفَعُنِي بِهَا عَنْ كُلِّ ضَعَةٍ، وَ أَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنِّي كُلَّ خَوْفٍ، وَ عَافِيَةً تَسْتُرُنِي بِهَا عَنْ كُلِّ بَلاءٍ، وَ عِلْما تَفْتَحُ لِي بِهِ كُلَّ يَقِينٍ، وَ يَقِينا تُذْهِبُ بِهِ عَنِّي كُلَّ شَكٍّ، وَ دُعَاءً تَبْسُطُ لِي بِهِ الْإِجَابَةَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ، وَ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ، السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ؛ يَا كَرِيمُ، وَ خَوْفا تَنْشُرُ لِي بِهِ كُلَّ رَحْمَةٍ، وَ عِصْمَةً تَحُولُ بِهَا بَيْنِي وَ بَيْنَ الذُّنُوبِ، حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا عِنْدَ الْمَعْصُومِينَ عِنْدَكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدایا؛ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آن‌چنان بردباری روزی من گردان ‌که در نادانی را به روی من ببندد و هدایتی که رهیدن از هر گمراهی را به وسیله آن بر من منت نهی و ثروتی که درب هر فقری را به سبب آن بر من ببندی و نیرویی که به آن هرگونه ناتوانی را از من برگیری و عزّتی که مرا به آن از هر خواری ارزشم دهی و مرتبه بلندی که مرا به آن از هر افتادنی بلند گردانی و امنیتی که به آن هر ترسی را از من دور سازی و سلامتی کاملی که مرا به آن از هر بلایی بپوشانی و دانشی که به آن درب هر یقینی را به رویم بگشایی و یقینی که به آن هر شکی را از من برطرف سازی و دعایی که به آن سفره اجابت را در امشب و در این ساعت بگسترانی همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت ای مهمان‌نواز و ترسی که به آن هرگونه رحمتی را برایم پخش کنی و بازدارنده‌ای که بین من و گناهانم پرده شود تا به سبب آن نزد معصومین در پیشگاهت رستگار شوم، به حق مهربانی‌ات، ای مهربان‌ترین مهربانان.

روایت شده: که حماد بن عثمان در شب بیست‌ویکم به زیارت امام صادق(علیه‌السلام) آمد، حضرت پرسید: غسل کرده‌ای؟ عرض کرد: آری، فدایت شوم؛ پس حضرت حصیری خواست و حمّاد را به نزدیک خود طلبید و مشغول نماز شد و پیوسته نماز خواند و حمّاد هم در کنار حضرت نماز می‌خواند تا از نمازهای خود فارغ شدند؛ آنگاه امام صادق(علیه‌السلام) دعا کرد و حمّاد آمین گفت تا سپیده دمید؛

سپس آن حضرت اذان و اقامه گفت و بعضی از خدمتکاران خود را خواست و جلو ایستاد و نماز صبح خواند؛ در رکعت اول پس از سوره «حمد»، سوره «قدر» و در رکعت دوم بعد از سوره «حمد»، سوره «توحید» را خواند و پس از نماز مشغول تسبیح و تحمید و تقدیس و ثنای حق و صلوات بر پیامبر و دعا برای مردان و زنان مؤمن و مسلمان شد؛

سپس سر به سجده گذاشت و به اندازه یک ساعت به جز صدای تنفس صدایی از آن حضرت شنیده نشد، پس از آن این دعا را خواند: «لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الأَبْصارِ» تا آخر دعا که در کتاب «اقبال» آمده است.

شیخ کلینی روایت کرده: که امام باقر(علیه‌السلام) در شب‌های بیست‌ویکم و بیست‌وسوم تا نیمه شب دعا می‌خواند و پس از آن شروع به خواندن نماز می‌کرد.

و آگاه باش که در چنین شبی در سال چهلم شهادت مولایمان حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) واقع شد و در این شب غصّه‌های آل محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و شیعیانشان تازه می‌شود و روایت شده: که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین(علیه‌السلام) سنگی از روی زمین برداشته نشد، مگر آنکه زیر آن خون تازه بود.

شیخ مفید فرموده: در این شب صلوات بسیار فرست و در نفرین بر ستم‌کنندگان به آل محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و لعن فرستادن بر قاتل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) سعی و کوشش کن.

روز بیست و یکم روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) است و زیارت آن حضرت و کلمات حضرت خضر (ع) که به منزله زیارت آن حضرت در این روز است مناسب است.

اعمال شب نوزدهم ماه رمضان

در روایتی از امام باقر علیه‌السلام آمده است: هرکس شب قدر را احیا دارد، گناهان‌ او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد. لذا به بیان مرحوم «علّامه مجلسی»، بهترین اعمال در این شب‌ها طلب آمرزش گناهان‌ و دعا برای امور دنیوی و اخروی است.

شب نوزدهم ماه رمضان، اوّل شب‌های قدر است.

اعمال شب نوزدهم ماه رمضان

اوّل: ۱۰۰ مرتبه «اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ»

دوّم: ۱۰۰ مرتبه «اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ»

سوّم: خواندن دعای زیر:

یا ذَاالَّذی کانَ قَبْلَ کُلِّشَیْءٍ ثُمَّ خَلَقَ کُلَّشَیْءٍ

ای که بوده‌ای پیش از هر چیز و آفرید هر چیز را و

ثُمَّ یَبْقی وَیَفْنی کُلُّشَیْءٍ یا ذَا الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ

سپس تنها او باقی ماند و هر چه هست فانی شود

وَیا ذَاالَّذی لَیْسَ فِی السَّماواتِ الْعُلی وَلا فِی الاْرَضینَ السُفْلی

ای که نیست مانندش چیزی، ای که معبودی جز او در آسمان‌های بالا و نه در زمین‌های پائین

وَلا فَوقَهُنَّ وَلا تَحْتَهُنَّ وَلا بَیْنَهُنَّ اِلهٌ یُعْبَدُ غَیْرُهُ

و نه فوق آنها و نه زیر آنها و نه در مابین آنها نیست

لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لا یَقْوی عَلی اِحْصاَّئِهِ اِلاّ اَنْتَ

خاص تو است ستایش آن ستایشی که توانایی ندارد بر شماره‌اش کسی جز تو

فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمِّدٍ صَلوةً لا یَقْوی عَلی اِحْصاَّئِها اِلاّ اَنْتَ

درود فرست بر محمد و آل محمد درودی که توانایی نداشته باشد بر شماره‌اش کسی جز تو.

چهارم: خواندن دعای زیر:

بخواند: اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده‌ای از سرنوشت حتمی

وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَکیمِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

و در آنچه جدا کنی از فرمان حکیمانه‌ات در شب قدر و

وَفِی الْقَضاَّءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ

در آن قضا و قدری که برگشت و تغییر و تبدیلی ندارد

اَنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ

که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسی

الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ

آنان که حج‌شان مقبول و سعی‌شان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است

وَاجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْری وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ فی رِزْقی

و قرار ده در آنچه مقدر فرموده‌ای که عمر مرا طولانی کرده و روزیم را وسیع گردانی

وَتَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا

و درباره‌ام چنین و چنان کنی

و به جای این کلمه حاجت خود را ذکر کند.

اعمال مشترک شب های قدر

شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه.
در آن شب تقدیر امور سال می‌شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان (ع) مشرف می‌شوند و آن‌چه برای هرکس مقدّر شده است بر امام زمان (ع) عرضه می‌کنند.
اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است: اعمالی که در هر سه شب انجام می‌‌شود و به اعمال مشترک معروف است و اعمالی که مخصوص هر یک از شب‌های مبارک نوزدهم، بیست و یکم و بیست ‌و سوم است.

اعمال مشترک:
1) غسل؛ علاّمه مجلسی فرموده که غسل این شب‌ها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را با غسل بخواند.
2) خواندن 2 رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره‌ی توحید را خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه گفته شود: استَغفِرُالله وَ اَتوبُ اِلَیهِ.

در روایت نبوی(ص) است که از جای خود برنخیزد تا حقّ تعالی او را و پدر و مادرش را بیامرزد.
3) باز کردن قرآن در مقابل خود و گفتن این جملات؛
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ
خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده‌ات
وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنی
و آن‌چه در آن است که در آن است نام بزرگت و نام‌های نیکویت
وَما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقاَّئِکَ مِنَ النّارِ
و آن‌چه بدان‌ها ترس و امید شود که قرارم دهی از زمره آزاد شدگانت از دوزخ
"پس هر حاجت که دارد بخواهد"
4) قرآن کریم را بر سر گذارده و می‌گوید؛
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ
خدایا به حق این قرآن
وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ
و بحق آنکس که او را بدان فرستادی
وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ
و بحق هر مؤمنی که در این قرآن مدحش کرده‌ای
وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
و بحقی که تو بر ایشان داری زیرا کسی نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد

پس 10 مرتبه بگوید؛ «بِکَ یا اَللّهُ» بحق خودت ای خدا
و 10 مرتبه«بِمُحَمَّدٍ» بحق محمدصلی الله علیه و آله
و 10 مرتبه «بِعَلی» بحق علی علیه السلام
و 10 مرتبه «بِفاطِمَةَ» بحق فاطمه سلام الله علیها
و 10 مرتبه «بِالْحَسَنِ» بحق حسن علیه السلام
و 10 مرتبه «بِالْحُسَیْنِ» بحق حسین علیه السلام
و 10 مرتبه «بِعَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ» بحق علی بن الحسین علیه السلام
و 10 مرتبه «بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِی» بحق محمد بن علی علیه السلام
و 10 مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ» بحق جعفر بن محمد علیه السلام
و 10 مرتبه «بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ» بحق موسی بن جعفرعلیه السلام
و 10 مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُوسی» بحق علی بن موسی علیه السلام
و 10 مرتبه «بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِی» بحق محمد بن علی علیه السلام
و 10 مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ» بحق علی بن محمدعلیه السلام
و 10 مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی» بحق حسن بن علی علیه السلام
و 10 مرتبه «بِالْحُجَّةِ» به حق حضرت حجت علیه السلام
"پس هر حاجت که داری طلب کن"
5) زیارت امام حسین علیه السلام؛ در خبر است که چون شب قدر می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند از بُطنان عرش که حقّ تعالی آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده است.
6) بر پا داشتن احیا؛ همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوه‌ها و وزن دریاها باشد.
7) 100 رکعت نماز بخواند که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که در هر رکعت بعد از حمد 10 مرتبه توحید بخواند.

8) خواندن دعای زیر و طلب بخشش و رحمت از خدا برای گشایش امور مسلمین و خلق خدا.

اَللّهُمَّ اِنّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لا اَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَلا ضَرّاً
خدایا من شام کردم در حالی که بنده خواری هستم که مالک سود و زیانی برای خویشتن نیستم
وَلا اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلی نَفْسی
و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگواری را بازگردانم و این مطلبی است که من آن را بر خویش گواهی دهم
وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتی وَقِلَّةِ حیلَتی فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
و به ناتوانی خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم، پس درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی وَ جَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ
و وفا کن برایم بدانچه بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودی از آمرزش در این شب
وَاَتْمِمْ عَلَیَّ ما اتَیْتَنی فَاِنّی عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ
و تمام کن بر من آنچه را به من دادی زیرا که من بنده بینوای مستمند ناتوان تهیدست خوار توام
اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنی ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنی
خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودی
وَلا غافِلاً لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنی وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّی
و نه غافل از احسانت در آنچه به من عطا کردی و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانی طول کشد
فی سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاَّءٍ اَوْ بُؤْسٍ اَوْ نَعْماَّءَ
چه در خوشی و چه در سختی در دشواری یا در آسایش در تندرستی یا گرفتاری در تنگدستی یا در نعمت
اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاَّءِ
براستی تو شنوای دعایی
و این دعا را کفعمی از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شب‌ها می‌خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود.
مرحوم علامه مجلسی (ره) فرموده‌اند "بهترین اعمال در این شب‌ها طلب آمرزش گناهان و دعا برای امور دنیوی و اخروی است هم برای خود و هم برای پدر و مادر خویشان و دیگر مومنان؛ چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهای مختلف و صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندانشان تا آنجا که مقدور است، انجام دهند و در بعضی از روایات نیز تاکید شده است که «دعای جوشن کبیر» را در این سه شب بخوانند.
در روایتی آمده است که شخصی خدمت رسول خدا (ص) رسیده و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، ‌چه چیزی را از خداوند طلب کنم؟ که ایشان فرمودند: "عافیت و سلامتی را از خداوند بخواه".

در این شب‌های مبارک، اعمال زیر نیز سفارش شده است:
1) خواندن 2 رکعت نماز برای سلامتی امام زمان (عج) و تعجیل در ظهور آن حضرت
2) خواندن 2 رکعت نماز تقدیم به اهل بیت پیامبر (ص) و خواندن دعای توسل
3) خواندن 2 رکعت نماز حضرت زهرا (س): در رکعت اول بعد از حمد 100 مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد 100 مرتبه سوره توحید
4) خواندن سوره‌های مبارک دخان و قدر.

اعمال شب های ماه رمضان

میلاد با سعادت امام حسن مجتبی (ع) را خدمت امام زمان (عج) و تمام مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

اعمال شب های ماه رمضان

و آن چند عمل است:

اوّل: افطار کردن و مستحب است پس از نماز شام افطار کند مگر آنکه ضعف بر او چیره شده باشد یا جمعى جهت افطار منتظر او باشند.

دوّم: با غذایى پاک و پاکیزه از حرام و شبهه افطار کند و بهتر است با خرماى حلال، روزه خود را بگشاید تا ثواب نمازش چهار صد برابر گردد و به خرما، آب، رطب، شیر، حلوا، نبات، آب گرم، به هر کدام که افطار کند خوب است.

سوّم: در وقت افطار دعاهاى ویژه آن را بخواند، از جمله بگوید:

اللّٰهُمَّ لَكَ صُمْتُ، وَعَلَىٰ رِزْقِكَ أَفْطَرْتُ، وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ.

خدایا برای تو روزه گرفتم و با روزی تو افطار کردم و بر تو تکیه نمودم.

تا خدا ثواب هرکسى را که در این روز روزه داشته به او عطا کند و اگر دعاى «اللَّهُمّ ربَّ النّور العظیمِ» را که سیّد و کفعمى روایت کرده‌اند بخواند فضیلت بسیار یابد؛

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیر مؤمنان(علیه‌السلام) فرمودند: ای اباالحسن! این، ماه رمضان است که فرا رسیده؛ پس دعایت را پیش از افطارت قرار ده. همانا جبرائیل علیه السلام نزد من آمد و گفت:

«ای محمد! هر کس در ماه رمضان قبل از افطار، این گونه دعا کند، خدای متعال دعای او را مستجاب و روزه و نمازش را قبول می کند، و برای او ده دعا [ی دیگر نیز] مستجاب می کند، و گناه او را می آمرزد، و نگرانی هایش را بر طرف می کند، و غمش را می زداید، و نیازهایش را برآورده می سازد، و او را به خواسته هایش می رساند، و عملش را همراه با اعمال پیامبران و صدّیقان، بالا می برد. و روز قیامت در حالی می آید که رویش از ماه شب چهارده، نورانی تر است». گفتم: «ای جبرائیل! آن دعا کدام است؟» گفت: بگو:

اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ، وَ رَبَّ الْكرْسِي الرَّفِيعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ رَبَ الشَّفْعِ الْكبِيرِ، وَ النُّورِ الْعَزِيزِ، وَ رَبَّ التَّوْراةِ وَ الْإنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ، وَ الْفُرْقانِ الْعَظِيمِ.

بارالها! ای پروردگار نور عظیم! و ای پروردگار کرسی رفیع! و ای پروردگار دریای سرشار و افروخته! و ای پروردگار شفع کبیر و نور عزتمند! و ای پروردگار تورات و انجیل و زبور و فرقان عظیم!

أنْتَ إِلهُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ إِلهُ مَنْ فِي الْأرْضِ لا إِلهَ فِيهِما غَيرُك، وَ أنْتَ جَبَّارُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ جَبَّارُ مَنْ فِي الْأرْضِ لا جَبَّارَ فِيهِما غَيرُك، أنْتَ مَلِك مَنْ فِي السَّمواتِ، وَ مَلِك مَنْ فِي الْأرْضِ، لا مَلِك فِيهِما غَيرُك، أسْألُك بِاسْمِك الْكبِيرِ، وَ نُورِ وَجْهِك الْمُنِيرِ، وَ بِمُلْكك الْقَدِيمِ.

تو معبود هر کس هستی که در آسمان ها است و معبود هر کس هستی که در زمین است و در آن دو [= آسمان ها و زمین] معبودی جز تو نیست. و تو جبار آن کس هستی که در آسمان ها است و جبار آن کس هستی که در زمین است و در آن دو، جباری جز تو نیست. تو پادشاه هر کسی هستی که درآسمان ها است و پادشاه هر کس هستی که در زمین است و پادشاهی جز تو در آن دو نیست. از تو می خواهم به اسم کبیرت و نور وجه نورانی ات و به پادشاهی ازلی ات.

يا حَي يا قَيومُ، يا حَي يا قَيومُ يا حَي يا قَيومُ، أَسْأَلُك بِاسْمِك الَّذِي أشْرَقَ بِهِ كلُّ شَي ءٍ،

ای زنده، ای پاینده! ای زنده، ای پاینده! ای زنده، ای پاینده! از تو می خواهم به آن اسمت که همه چیز را نورانی کرده،

وَ بِاسْمِك الَّذِي أشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَ الْأَرْضُ، وَ بِاسْمِك الَّذِي صَلُحَ بِهِ الْأَوَّلُونَ، وَ بِهِ يصْلُحُ الآخِرُونَ.

و به آن اسمت که آسمان و زمین را نورانی کرده و به آن اسمت که نخستین [آفریده] ها از آن صلاح یافتند و آخرین [آفریده] ها از او صلاح می یابند.

يا حَياً قَبْلَ كلِّ حَي، وَ يا حَياً بَعْدَ كلِّ حَي، وَ يا حَي لا إِلهَ إِلَّا أنْتَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أمْرِي يسْراً وَ فَرَجاً قَرِيباً، وَ ثَبِّتْنِي عَلي دِينِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلي هُدي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلي سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، عَلَيهِ وَ عَلَيهِمُ السَّلامُ.

ای زنده ای که پیش از هر زنده است! و ای زنده ای که بعد از هر زنده است! و ای زنده ای که معبودی جز تو نیست! بر محمد و آل محمد درود فرست و گناهان مرا بیامرز و برای من در کارهایم آسانی و گشایش نزدیک قرارده. و مرا بر دین محمد و آل محمد و بر هدایت محمد و آل محمد و بر سنت محمد و آل محمد- بر او و آلش سلام باد- پایدار بدار.

وَ اجْعَلْ عَمَلِي فِي الْمَرْفُوعِ الْمُتَقَبَّلِ، وَ هَبْ لِي كما وَهَبْتَ لأَوْلِيائِك وَ أهْلِ طاعَتِك، فَانِّي مُؤْمِنٌ بِك، وَ مُتَوَكلٌ عَلَيك، مُنِيبٌ إِلَيك، مَعَ مَصِيري إِلَيك، وَ تَجْمَعُ لِي وَ لِأهْلِي وَ لِوَلَدِي الْخَيرَ كلَّهُ، وَ تَصْرِفُ عَنِّي وَ عَنْ وَلَدِي وَ أهْلِي الشَّرَّ كلَّهُ.

و عملم را در [مقام] رفیع و مقبول قرار ده. و بر من ببخش؛ آنچان که بر اولیایت و اهل طاعتت بخشیدی؛ که من به تو مؤمنم و بر تو متوکلم و توبه کننده و روی آورنده به سوی توام، ضمن اینکه عاقبتم به سوی توست. و [از تو درخواست می کنم که] همه خیر را برای من و خانواده ام و فرزندانم جمع کنی، و همه شر را از من و فرزندانم و خانواده ام دور نمایی.

أنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمواتِ وَ الْأرْضِ، تُعْطِي الْخَيرَ مَنْ تَشاءُ، وَ تَصْرِفُهُ عَمَّنْ تَشاءُ، فَامْنُنْ عَلَي بِرَحْمَتِك يا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

تو بسیار مهربان و بخشایندة نعمت های بزرگ و پدید آورنده آسمان ها و زمینی؛ به هر کس که بخواهی، خیر عطا می کنی و از هرکس بخواهی، آن را باز می داری؛ پس بر من [با عطایت] منت گذار، ای رحم کننده ترین رحم کنندگان!

و روایت شده: که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هرگاه می‌خواست افطار کند، می‌گفت:

بِسْمِ اللّٰهِ، اللّٰهُمَّ لَكَ صُمْنا، وَعَلَىٰ رِزْقِكَ أَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.

به نام خدا، خدایا برای تو روزه گرفتیم و با روزی تو افطار کردیم، خدایا از ما بپذیر که تو شنوا و دانایی.

چهارم: در هنگام خوردن لقمه‌ی اول بگوید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ، اغْفِرْ لِي.

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، ای گسترده آمرزش، مرا بیامرز.

تا خدا او را بیامرزد.

در روایت آمده: که در پایان هر روز از روزهاى ماه رمضان، خدا هزار هزار نفر را از آتش دوزخ آزاد کند، پس از حضرتش بخواه که تو را یکى از آنان قرار دهد.

پنجم: در وقت افطار سوره «قدر» را بخواند.

ششم: به هنگام افطار صدقه داده و به روزه داران افطار دهد، هرچند به‌قدر چند دانه خرما یا جرعه‌ای آب باشد.

از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت شده: هرکه روزه‌داری را افطار دهد همچون پاداش آن روزه‌دار برایش خواهد بود، بی‌آنکه از پاداش آن روزه‌دار چیزی کاسته شود؛ و همچنین برای او خواهد بود همانند آن عمل خوبی که آن افطار کننده به نیروی آن طعام بجا آورد.

علاّمه حلی در رساله «سعدیه» از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده: هر مؤمنی در ماه رمضان مؤمن دیگری را به لقمه‌ای اطعام کند، حق‌تعالی برای او پاداش کسی را بنویسد که سی بنده مؤمن آزاد کرده و نزد خدا یک دعایش مستجاب شود.

هفتم: در هر شب خواندن «هزار مرتبه» «انّا انزلناه» وارد است.

هشتم: در هر شب اگر بتواند «صد مرتبه» سوره «حم دخان» را بخواند.

نهم: سیّد روایت کرده است: هرکه این دعا را در هر شب ماه رمضان بخواند، گناهان چهل سال او آمرزیده می‌شود:

اللّٰهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمْضانَ الَّذِى أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ عَلَىٰ عِبادِكَ فِيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنِى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فِى عامِى هٰذَا وَفِى كُلِّ عامٍ، وَاغْفِر لِى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَإِنَّهُ لَايَغْفِرُها غَيْرُكَ يَا رَحْمٰنُ يَا عَلَّامُ.

خدایا، ای مالک ماه رمضان‌ که قرآن را در آن فرستادی و روزه را در آن بر بندگانت واجب کردی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و زیارت خانه‌ات را در این سال و در هر سال نصیب من کن و برایم بیامرز گناهان بزرگی را که آن‌ها را جز تو نیامرزد، ای بخشاینده، ای دارای دانش بی‌پایان.

دهم: در هر شب پس از مغرب «دعاى حج» را بخواند. متن و ترجمه دعای حج را می توانید در ادامه مطلب مطالعه نمایید.

شیخ کلینى در کافى روایت کرده از ابو بصیر که حضرت صادق علیه السلام در ماه رمضان این دعا را می ‏خواند:

اللَّهُمَّ إِنِّی بِکَ وَ مِنْکَ أَطْلُبُ حَاجَتِی‏

خدایا من بوسیله تو و از لطف تو حاجتم را می طلبم

وَ مَنْ طَلَبَ حَاجَهً إِلَى النَّاسِ فَإِنِّی لاَ أَطْلُبُ حَاجَتِی إِلاَّ مِنْکَ وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ‏

و هر کس از خلقت حاجت می‏ طلبد بطلبد من از غیر تو حاجت نمی ‏طلبم تو یکتایى و شریک براى تو نیست

وَ أَسْأَلُکَ بِفَضْلِکَ وَ رِضْوَانِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ‏

و درخواست می ‏کنم به فضل تو و خشنودیت که درود فرستى بر محمد (ص) و اهل بیتش

وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی فِی عَامِی هَذَا إِلَى بَیْتِکَ الْحَرَامِ سَبِیلاً حِجَّهً مَبْرُورَهً مُتَقَبَّلَهً

و مرا امسال از حاجیان بیت الحرامت قرار دهى که حجشان نیکو و مقبول و پاکیزه

زَاکِیَهً خَالِصَهً لَکَ تَقَرُّ بِهَا عَیْنِی وَ تَرْفَعُ بِهَا دَرَجَتِی‏

و خالص براى توست که به آن حج در قیامت دیده ‏ام روشن و درجه ‏ام رفیع گردد

وَ تَرْزُقَنِی أَنْ أَغُضَّ بَصَرِی وَ أَنْ أَحْفَظَ فَرْجِی وَ أَنْ أَکُفَّ بِهَا عَنْ جَمِیعِ مَحَارِمِکَ‏

و نیز روزیم گردان که چشم از حرام بپوشم و عفت خود حفظ گردانم و از جمیع آنچه حرام کرده ‏اى خود را نگاه دارم

حَتَّى لاَ یَکُونَ شَیْ‏ءٌ آثَرَ عِنْدِی مِنْ طَاعَتِکَ وَ خَشْیَتِکَ وَ الْعَمَلِ بِمَا أَحْبَبْتَ وَ التَّرْکِ لِمَا کَرِهْتَ وَ نَهَیْتَ عَنْهُ‏

تا در عالم چیزى محبوب‏تر نزد من از طاعت و خشیت تو و عملى که محبوب توست و ترک آنچه ممنوع و ناپسند توست نباشد

وَ اجْعَلْ ذَلِکَ فِی یُسْرٍ وَ یَسَارٍ وَ عَافِیَهٍ وَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَ‏

و این کار را بر من سهل و آسان و راحت گردان و سهل عطا کن هر چه به من انعام فرمودى

وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِی قَتْلاً فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رَایَهِ نَبِیِّکَ مَعَ أَوْلِیَائِکَ‏

و از تو اى خدا درخواست می ‏کنم که وفات مرا کشته شدن در راه خود قرار دهى زیر پرچم دین پیغمبرت با اولیاء و دوستانت

وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَقْتُلَ بِی أَعْدَاءَکَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِکَ‏

و باز از تو می ‏طلبم که به دست من دشمنانت را و دشمنان رسولت را به قتل رسانى

وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُکْرِمَنِی بِهَوَانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ لاَ تُهِنِّی بِکَرَامَهِ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏

و از تو می ‏طلبم که مرا گرامی کنى ‏به خوار کردن هر که را از خلقت بخواهى و خوارم نگردانى به گرامی کردن احدى از اولیاء و دوستانت

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً حَسْبِیَ اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ‏

بارالها مرا با رسولت همراه ساز خدا مرا کفایت است هر چه خواست خداست نیکو است.

مؤلف گوید که این دعا موسوم به دعاى حج است سید در اقبال از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده خواندن آن را در شب هاى ماه رمضان بعد از مغرب و کفعمی در بلد الامین گفته که مستحب است خواندن آن در هر روز از ماه رمضان و در شب اول نیز و شیخ مفید در مقنعه براى خصوص شب اول بعد از نماز مغرب ‏نقل کرده است.

یازدهم: در هر شب از ماه رمضان «دعای افتتاح» را بخواند. برای مطالعه این دعا می توانید به بخش ادعیه مراجعه نمایید.

دوازدهم: در هر شب این دعا را بخواند:

اللّٰهُمَّ بِرَحْمَتِكَ فِى الصَّالِحِينَ فَأَدْخِلْنا، وَفِى عِلِّيِّينَ فَارْفَعْنا، وَبِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ مِنْ عَيْنٍ سَلْسَبِيلٍ فَاسْقِنا، وَمِنَ الْحُورِ الْعِينِ بِرَحْمَتِكَ فَزَوِّجْنا، وَمِنَ الْوِلْدانِ الْمُخَلَّدِينَ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ فَأَخْدِمْنا، وَمِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ وَلُحُومِ الطَّيْرِ فَأَطْعِمْنا، وَمِنْ ثِيابِ السُّنْدُسِ وَالْحَرِيرِ وَالْإِسْتَبْرَقِ فَأَلْبِسْنا، وَلَيْلَةَ الْقَدْرِ، وَحَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ، وَقَتْلاً فِى سَبِيلِكَ فَوَفِّقْ لَنا،

خدایا، ما را در زمره شایستگان وارد کن و در بهشت برین بالا بر و جامی از نوشیدنی خوشگوار از چشمه سلسبیل به ما بنوشان و به رحمتت از حورالعین به همسری ما درآور و از جاوید پسرانی که همچون مروارید در صدف‌اند، در خدمت ما بگمار و از میوه‌های بهشت و گوشت پرندگان به ما بخوران و از لباس‌های زربفت و حریر و دیبا به ما بپوشان و ما را برای رسیدن به شب قدر و زیارت خانه کعبه و کشته شدن در راهت توفیق ده؛

وَصالِحَ الدُّعاءِ وَالْمَسْأَلَةِ فَاسْتَجِبْ لَنا ، وَإِذا جَمَعْتَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَارْحَمْنا، وَبَراءَةً مِنَ النَّارِ فَاكْتُبْ لَنا، وَفِى جَهَنَّمَ فَلا تَغُلَّنا، وَفِى عَذابِكَ وَهَوانِكَ فَلا تَبْتَلِنا، وَمِنَ الزَّقُّومِ وَالضَّرِيعِ فَلا تُطْعِمْنا، وَمَعَ الشَّياطِينِ فَلا تَجْعَلْنا، وَفِى النَّارِ عَليٰ وُجُوهِنا فَلا تَكْبُبْنا ، وَمِنْ ثِيابِ النَّارِ وَسَرابِيلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا، وَمِنْ كُلِّ سُوءٍ يَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ بِحَقِّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ فَنَجِّنا.

و دعای شایسته و درخواست ما را اجابت کن و آنگاه که پیشینیان و پسینیان را در روز قیامت جمع کردی به ما رحم کن و رهایی از آتش را برای ما بنویس و در دوزخ ما را به زنجیر نبند و در عذاب و خواری‌ات ما را گرفتار مساز و از زقوم و ضریع دوزخ به ما مخوران و با شیاطین یکجا قرارمان مده و ما را به رو در آتش مینداز و از جامه‌های آتشین و پیراهن‌های فلزی آتش‌بار بر ما مپوشان و از هرگونه بدی، ای که معبودی جز تو نیست، به‌حق اینکه معبودی جز تو نیست ما را رهایی بخش.

سیزدهم: از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده است: در هر شب ماه رمضان می‌خوانی:

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِى الْأَمْرِ الْحَكِيمِ مِنَ الْقَضاءِ الَّذِى لَايُرَدُّ وَلَا يُبَدَّلُ أَنْ تَكْتُبَنِى مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ، الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ، الْمُكَفَّرِ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ، وَأَنْ تَجْعَلَ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِى فِى خَيْرٍ وَعافِيَةٍ، وَتُوَسِّعَ فى رِزْقِى، وَتَجْعَلَنِى مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَلَا تَسْتَبْدِلْ بِى غَيْرِى.

خدایا، از تو می‌خواهم، در آنچه حکم می‌کنی و مقدّر می‌فرمایی، از امر حتمی در کار حکیمانه، از فرمانی که برگشت نمی‌پذیرد و تغییر پیدا نمی‌کند چنین قرار دهی که مرا در شمار زائران خانه‌ات ثبت کنی، زائرانی که حجشان پذیرفته شده و تلاششان قبول گشته و گناهانشان به آمرزیده شده و بدی‌هایشان محو گشته و در آنچه حکم می‌کنی و مقدّر می‌فرمایی قرار دهی به این که عمر مرا در خیر و سلامت کامل طولانی کنی و در روزی‌ام وسعت بخشی و مرا از آنانی قرار دهی که به‌وسیله‌ی آنان دینت را یاری می‌کنی و دیگری را به‌جای من قرار ندهی.

چهاردهم: در کتاب «انیس الصّالحین» آمده است: که در هر شب از شب‌های ماه رمضان بخواند:

أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِىَ عَنِّى شَهْرُ رَمَضانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِى هٰذِهِ وَلَكَ قِبَلِى تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنِى عَلَيْهِ.

به عظمت ذات بزرگ‌منش و مهمان‌نوازت پناه می‌آورم، از اینکه ماه رمضان از من بگذرد، یا سپیده این شب بدمد و هنوز نزد من حقی برای تو یا گناهی مانده باشد که بر آن عذابم کنی.

پانزدهم: شیخ کفعمی در حاشیه «بلدالامین» از سید ابن باقی روایت کرده: که مستحب است در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود، در هر رکعت سوره «حمد» «یک مرتبه» و سوره «توحید» «سه مرتبه» و چون سلام داده شد بگوید:

سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفِيظٌ لَايَغْفُلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَحِيمٌ لَايَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لَايَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لَايَلْهُو.

منزّه است آن‌که نگهبان است و غفلت نمی‌کند، منزّه است آن‌که مهربان است و شتاب نمی‌ورزد، منزّه است آن‌که برپا است و از یاد نمی‌برد، منزّه است آن‌که همیشگی است و سرگرم نمی‌شود.

سپس تسبیحات اربعه (یعنى):

سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ

؛ پاک و منزّه است خداوند، و ستایش مختصّ خداست، و معبودی جز خدا نیست، و خداوند بزرگ‌تر است] را «هفت مرتبه» بگوید، آنگاه بخواند:

سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ ! يَا عَظِيمُ اغْفِرْ لِيَ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ.

منزّهی تو، منزّهی تو، منزّهی تو، ای بزرگ، گناه بزرگ مرا بیامرز.

سپس بر پیامبر و آل او(علیهم‌السلام) «ده مرتبه» صلوات فرستد.

کسی که این دو رکعت نماز را بخواند، حق‌تعالی برای او هفتاد هزار گناه را بیامرزد.

شانزدهم: روایت شده: که هرکه در هر شب از ماه رمضان سوره «إِنّٰا فَتَحْنٰا» را در نماز نافله بخواند، در آن سال از آسیب محفوظ می‌ماند.

آگاه باش از اعمالی که مستحب است در شب‌های ماه رمضان انجام شود، هزار رکعت نماز در مجموع این ماه است که استادان و بزرگان علما در کتاب‌های خود که در زمینه‌ی فقه یا عبادات نوشته‌اند به آن اشاره کرده‌اند. روایات در باب کیفیت انجام دادن آن متفاوت است، آنچه موافق روایت ابن ابی قرّه از امام جواد(علیه‌السلام) است و شیخ مفید در کتاب «غرّیه و اشراف» آن را اختیار کرده، بلکه مورد اختیار مشهور از علماست، آن است که:

در دهه اول و دوم ماه رمضان، در هر شب «بیست رکعت» خوانده شود، هر «دو رکعت» به یک سلام، به این صورت که «هشت رکعت» آن را پس از نماز مغرب و «دوازده رکعت» دیگر را بعد از نماز عشا انجام دهد و در دهه آخر ماه در هر شب «سی رکعت» بخواند، «هشت رکعت» آن را پس از نماز مغرب و «بیست‌ودو رکعت» دیگر را بعد از نماز عشا که مجموع این نمازها «هفتصد رکعت» می‌شود و باقی آن را که «سیصد رکعت» است در شب‌های قدر بخواند: شب نوزدهم صد رکعت و شب بیست‌ویکم صد رکعت و شب بیست‌وسوم نیز صد رکعت که در جمع هزار رکعت می‌شود.

این هزار رکعت به ترتیب دیگری هم وارد شده است که شرحش در جای دیگر آمده و این مقام گنجایش شرح آن را ندارد و امید است که اهل خیر در اجرای این هزار رکعت مسامحه و سهل‌انگاری نکنند و خود را از فیض آن بهره‌مند نمایند.

و نیز روایت شده که: پس از هر دو رکعت از نمازهای مستحبی ماه رمضان بخوان:

اللّٰهُمَّ اجْعَلْ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَفِيما تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَكِيمِ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ أَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ، الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، وَأَسْأَلُكَ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِى فِى طاعَتِكَ، وَتُوَسِّعَ لِى فِى رِزْقِى، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدایا، در آنچه حکم می‌کنی و مقدّر می‌نمایی از فرمان حتمی‌ات و در آنچه تفکیک می‌کنی از کار حکیمانه‌ات، در شب قدر مقرّر کن که مرا از حاجیان خانه کعبه‌ات قرار دهی، حاجیانی که حجّشان پذیرفته شده و تلاششان قبول گشته و گناهانشان آمرزیده شده است و از تو درخواست می‌کنم که عمرم را در طاعتت طولانی سازی و روزی‌ات را بر من گسترده کنی، ای مهربان‌ترین مهربانان.

اعمال شب و روز نیمه ماه رمضان

شب پانزدهم:

از شب‌های پربرکت است و در آن چند عمل مستحب است:

اول: غسل کردن.

دوم: زیارت امام حسین (علیه‌السلام).

سوم: 6 رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، سوره‌های «یس»، «تَبارَک المُلک» و «توحید» خوانده شود.

چهارم: «صد رکعت» نماز بخواند، در هر رکعت پس از سوره «حمد»، 10 مرتبه سوره «توحید» خوانده شود.

شیخ مفید در کتاب «مقنعه» از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت کرده: که هرکه این عمل را بجا آورد، حق‌تعالی 10 فرشته به سوی او می‌فرستد تا دشمنانش را از پری و آدمی از او دور کنند و هنگام مرگ او 30 فرشته می‌فرستد که او را از عذاب دوزخ ایمن کنند.

پنجم: روایت شده: که از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند: چه می‌فرمایی در حق کسی‌که در شب نیمه ماه رمضان کنار قبر امام حسین(علیه‌السلام) حاضر شود؟ حضرت فرمود: خوشا به حال کسی‌که در شب نیمه ماه رمضان پس از نماز عشا 10 رکعت نماز کنار قبر آن حضرت بجا آورد، البته این نماز غیر از نافله شب است و بخواند در هر رکعت پس از سوره «حمد»، 10 مرتبه «توحید» را و به خدای تعالی از آتش دوزخ پناه ببرد، خدا او را نجات یافته از آتش ثبت می‌کند و از دنیا نرود تا فرشتگانی را در خواب ببیند که او را به بهشت بشارت می‌دهند و نیز فرشتگانی که او را از آتش ایمن می‌کنند.

روز پانزدهم:

در چنین روزی در سال دوم هجری ولادت باسعادت حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام واقع شد و شیخ مفید فرموده: ولادت امام محمّد تقی در چنین روزی در سال صدونودوپنج هجری بوده، اما مشهور از علما برآنند که آن در غیر این روز بوده است، به هر صورت این روز، روز بسیار شریفی است و دادن صدقات و بخشش‌ها در این روز فضیلت بسیار دارد.

دعاهای روزهای ماه رمضان

از ابن عباس روایت کرده اند: که حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) برای روزه هر روز ماه مبارک رمضان فضیلت بسیار بیان فرمود و برای هر روز دعای مخصوصی با فضیلت و ثواب بسیار برای آن ذکر کرده که ما به بیان اصل دعا اکتفا می کنیم:

دعای روز اول ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامِی فِیهِ صِیامَ الصَّائِمِینَ، وَقِیامِی فِیهِ قِیامَ الْقائِمِینَ، وَنَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلِینَ، وَهَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یا إِلهَ الْعالَمِینَ، وَاعْفُ عَنِّی یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ.

خدایا، روزه ام را در این ماه، روزه ی روزه داران قرار ده و شب زنده داری ام را شب زنده داری شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بی خبران و ببخش گناهم را در آن، ای معبود جهانیان و از من درگذر، ای درگذرنده از گنه کاران.

دعای روز دوم ماه رمضان:

اللّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلی مَرْضاتِک، وَجَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِک وَنَقِماتِک، وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِقِراءَةِ آیاتِک، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

خدایا، مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن و از خشم و انتقامت برکنار دار و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.

دعای روز سوم ماه رمضان:

اللّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبِیهَ، وَباعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْوِیهِ، وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ، بِجُودِک یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ.

خدایا، در این ماه به من تیزهوشی و بیداری عنایت فرما و از بی خردی و اشتباه دورم ساز و از هر خیری که در این ماه نازل می کنی، برایم بهره ای قرار ده و به حق جودت، ای جودمندترین جودمندان.

دعای روز چهارم ماه رمضان:

اللّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقامَةِ أَمْرِک، وَأَذِقْنِی فِیهِ حَلاوَةَ ذِکرِک، وَأَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَداءِ شُکرِک بِکرَمِک، وَاحْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِک وَسَِتْرِک، یا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ.

خدایا، در این ماه برای برپاداشتن امرت نیرومندم ساز و شیرینی ذکرت را به من بچشان و ادای شکرت را به من الهام کن و به نگهداری و پوششت نگاهم دار، ای بیناترین بینندگان.

دعای روز پنجم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ، وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبادِک الصَّالِحِینَ الْقانِتِینَ، وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِک الْمُقَرَّبِینَ، بِرَأْفَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

خدایا، قرار ده مرا در این ماه از آمرزش جویان و از بندگان شایسته فرمان بردار و از اولیای مقرّبت، به رأفتت ای مهربان ترین مهربانان.

دعای روز ششم ماه رمضان:

اللّهُمَّ لَاتَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیتِک، وَلَا تَضْرِبْنِی بِسِیاطِ نَقِمَتِک، وَزَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِک، بِمَنِّک وَأَیادِیک یا مُنْتَهی رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ.

خدایا، مرا در این ماه در معرض نافرمانی ات وامگذار و با تازیانه های انتقامت عذابم مکن و از انگیزه های خشمت دورم بدار، به مهرورزی و عطاهایت، ای نهایت شوق مشتاقان.

دعای روز هفتم ماه رمضان:

اللّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَی صِیامِهِ وَقِیامِهِ، وَجَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَآثامِهِ، وَارْزُقْنِی فِیهِ ذِکرَک بِدَوامِهِ، بِتَوْفِیقِک یا هادِی الْمُضِلِّینَ.

خدایا، مرا در این ماه بر روزه و شب زنده داری اش یاری ده و از لغزش ها و گناهانش دورم بدار و ذکرت را همواره روزی ام کن، به توفیقت ای راهنمای گمراهان.

دعای روز هشتم ماه رمضان:

اللّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیتامِ، وَ إِطْعامَ الطَّعامِ، وَ إِفْشاءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْکرامِ، بِطَوْلِک یا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ.

خدایا، در این ماه مهرورزی به ایتام و خوراندن طعام و آشکار کردن سلام و هم نشینی با اهل کرامت را نصیبم فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان.

دعای روز نهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیباً مِنْ رَحْمَتِک الْواسِعَةِ، وَاهْدِنِی فِیهِ لِبَراهِینِک السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِیتِی إِلی مَرْضاتِک الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِک یا أَمَلَ الْمُشْتاقِینَ.

خدایا، برای من در این ماه بهره ای از رحمت گسترده ات قرار ده و به جانب دلایل درخشانت راهنمایی کن و مهارم را گرفته به سوی خشنودی فراگیرت متوجه کن، به مهرت ای آرزوی مشتاقان.

دعای روز دهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکلِینَ عَلَیک، وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفائِزِینَ لَدَیک، وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیک، بِإِحْسانِک یا غایةَ الطَّالِبِینَ.

خدایا، مرا در این ماه از توکل کنندگان و از رستگاران نزد خود و از مقرّبان درگاهت قرار بده، به احسانت ای هدف جویندگان.

دعای روز یازدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ حَبِّبْ إِلَی فِیهِ الْإِحْسانَ، وَکرِّهْ إِلَی فِیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ، وَحَرِّمْ عَلَی فِیهِ السَّخَطَ وَالنِّیرانَ، بِعَوْنِک یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ.

خدایا، در این ماه نیکی را پسندیده من گردان و نادرستی ها و نافرمانی ها را مورد کراهت من قرار ده و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان، به یاری ات ای فریادرس دادخواهان.

دعای روز دوازدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ زَینِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنِی فِیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکفافِ، وَاحْمِلْنِی فِیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَآمِنِّی فِیهِ مِنْ کلِّ مَا أَخافُ، بِعِصْمَتِک یا عِصْمَةَ الْخائِفِینَ.

خدایا، مرا در این ماه به پوشش و پاک دامنی بیارای و لباس قناعت و اندازه نگه داشتن در زندگی را به من بپوشان و بر عدالت و انصاف وادارم کن و مرا در این ماه از هرچه می ترسم ایمنی ده، به نگهداری ات ای نگهدارنده هراسندگان.

دعای روز سیزدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذارِ، وَصَبِّرْنِی فِیهِ عَلَی کائِناتِ الْأَقْدارِ، وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقی وَصُحْبَةِ الْأَبْرارِ، بِعَوْنِک یا قُرَّةَ عَینِ الْمَساکینِ.

خدایا، مرا در این ماه از آلودگی ها و ناپاکی ها پاک کن و بر شدنی های مورد تقدیرت شکیبایم گردان و به پرهیزگاری و هم نشینی با نیکان توفیقم ده، به یاری ات ای نور چشم درماندگان.

دعای روز چهاردهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ لَاتُؤاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ، وَلَا تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَالْآفاتِ، بِعِزَّتِک یا عِزَّ الْمُسْلِمِینَ.

خدایا، مرا در این ماه بر لغزش ها سرزنش مکن و از خطاها و افتادن در گناهان دور بدار و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان.

دعای روز پانزدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طاعَةَ الْخاشِعِینَ، وَاشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنابَةِ الْمُخْبِتِینَ، بِأَمانِک یا أَمانَ الْخائِفِینَ.

خدایا، در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن و سینه ام را برای بازگشت به سویت همانند بازگشت خاضعان باز کن، به امان دادنت ای امان ده هراسندگان.

دعای روز شانزدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوافَقَةِ الْأَبْرارِ، وَجَنِّبْنِی فِیهِ مُرافَقَةَ الْأَشْرارِ، وَآوِنِی فِیهِ بِرَحْمَتِک إِلی دارِ الْقَرارِ، بِإِلهِیتِک یا إِلهَ الْعالَمِینَ.

خدایا، مرا در این ماه به همراهی و همسویی با نیکان توفیق ده و از هم نشینی با بدان دور بدار و به حق رحمتت به خانه آرامش جایم ده، به پرستیدگی ات ای پرستیده ی جهانیان.

دعای روز هفدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصالِحِ الْأَعْمالِ، وَاقْضِ لِی فِیهِ الْحَوائِجَ وَالْآمالَ، یا مَنْ لا یحْتاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ وَالسُّؤالِ، یا عالِماً بِما فِی صُدُورِ الْعالَمِینَ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.

خدایا، مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما و حاجت ها و آرزوهایم را برآور، ای آن که نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست.

دعای روز هیجدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحارِهِ، وَنَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ أَنْوارِهِ، وَخُذْ بِکلِّ أَعْضائِی إِلَی اتِّباعِ آثارِهِ، بِنُورِک یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعارِفِینَ.

خدایا، مرا در این ماه به برکت های سحرهایش آگاه کن و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به نورت ای نوربخش دل های عارفان.

دعای روز نوزدهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبِیلِی إِلی خَیراتِهِ، وَلَا تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَناتِهِ، یا هادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ.

خدایا، در این ماه بهره ام را از برکت هایش کامل گردان و راهم را به سوی نیکی هایش هموار نما و از پذیرفتن خوبی هایش محرومم مساز، ای هدایت کننده به سوی حق آشکار.

دعای روز بیستم ماه رمضان:

اللّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوابَ الْجِنانِ، وَأَغْلِقْ عَنِّی فِیهِ أَبْوابَ النِّیرانِ، وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ.

خدایا، در این ماه درهای بهشت هایت را به رویم باز کن و درهای آتش دوزخ را به رویم بربند و به تلاوت قرآن موفقم بدار، ای فرو فرستنده آرامش در دل مؤمنان.

دعای روز بیست و یکم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلی مَرْضاتِک دَلِیلاً، وَلَا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فِیهِ عَلَی سَبِیلاً، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَمَقِیلاً، یا قاضِی حَوائِجِ الطَّالِبِینَ.

خدایا، در این ماه برای من به سوی خشنودی ات دلیلی قرار ده و برای شیطان راهی به سوی من قرار مده و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، ای برآورنده حاجات خواهندگان.

دعای روز بیست و دوم ماه رمضان:

اللّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوابَ فَضْلِک، وَأَنْزِلْ عَلَی فِیهِ بَرَکاتِک، وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِک، وَ أَسْکنِّی فِیهِ بُحْبُوحاتِ جَنَّاتِک، یا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ.

خدایا، در این ماه درهای احسانت را به روی من بگشا و برکاتت را بر من نازل فرما و به انگیزه های خشنودی ات موفقم بدار و در میان بهشت هایت جایم ده، ای برآورنده خواهش درماندگان.

دعای روز بیست و سوم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ، یا مُقِیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبِینَ.

خدایا، در این ماه از گناهانم شست وشویم ده و از عیب ها پاکم کن و دلم را به پرهیزکاری دل ها بیازمای، ای نادیده گیرنده لغزش های اهل گناه.

دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان:

اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک فِیهِ مَا یرْضِیک، وَأَعُوذُ بِک مِمَّا یؤْذِیک، وَأَسْأَلُک التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَک وَلَا أَعْصِیک، یا جَوادَ السَّائِلِینَ.

خدایا، در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست می کنم و از آنچه تو را ناخشنود می کند به تو پناه می آورم و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.

دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّاً لِأَوْلِیائِک، وَمُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَمِ أَنْبِیائِک، یا عاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیینَ.

خدایا، مرا در این ماه دلبسته اولیائت و دشمن دشمنانت قرار ده و آراسته به راه و روش خاتم پیامبرانت گردان، ای نگهدارنده ی دل های پیامبران.

دعای روز بیست و ششم ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیی فِیهِ مَشْکوراً، وَذَنْبِی فِیهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلِی فِیهِ مَقْبُولاً، وَعَیبِی فِیهِ مَسْتُوراً، یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ.

خدایا، کوششم را در این ماه مورد سپاس و گناهم را آمرزیده و عملم را پذیرفته و عیبم را پوشیده قرار ده، ای شنواترین شنوایان.

دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان:

اللّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیلَةِ الْقَدْرِ، وَصَیرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَی الْیسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذِیرِی، وَحُطَّ عَنِّی الذَّنْبَ وَالْوِزْرَ، یا رَؤُوفاً بِعِبادِهِ الصَّالِحِینَ.

خدایا، در این ماه، فضیلت شب قدر را روزی ام ساز و کارهایم را از سختی به آسانی برگردان و پوزش هایم را بپذیر و گناه و بار گران را از پشتم بریز، ای مهربان به بندگان شایسته اش.

دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان:

اللّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوافِلِ، وَأَکرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضارِ الْمَسائِلِ، وَقَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیک مِنْ بَینِ الْوَسائِلِ، یا مَنْ لَا یشْغَلُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحِّینَ.

خدایا، بهره ام را در این ماه از مستحبات فراوان کن و مرا با تحقق درخواست ها گرامی دار و از میان وسایل، وسیله ام را به سویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نسازد.

دعای روز بیست و نهم ماه رمضان:

اللّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ، یا رَحِیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ.

خدایا، مرا در این ماه با رحمتت فروگیر و توفیق و خود نگهداری نصیبم کن و از تیرگی های تهمت دلم را پاک گردان، ای مهربان به بندگان با ایمان.

دعای روز سی ام ماه رمضان:

اللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامِی فِیهِ بِالشُّکرِ وَالْقَبُولِ عَلَی مَا تَرْضاهُ وَیرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْکمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ، بِحَقِّ سَیدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

خدایا، روزه ام را در این ماه، بر پایه آنچه تو و پیامبر آن را می پسندد مورد سپاس و پذیرش قرار ده، درحالی که فروعش بر اصولش استوار باشد، به حق سرورمان محمّد و اهل بیت پاکش و سپاس خدای را پروردگار جهانیان.

نویسنده گوید: تقدیم و تأخیر دعاها و عبارات هر یک را در کتاب های گوناگون دعا، متفاوت ذکر کرده اند، چون روایت مربوط به این دعاها را معتبر نمی دانم، به تقدیم و تأخیر اصل دعاها و عبارات آن ها نپرداختم.

کفعمی دعای روز بیست و هفتم را در روز بیست و نهم ذکر کرده و موافق مذهب شیعه خواندن دعای روز بیست و هفتم در روز بیست و سوم دور نیست که مناسب تر باشد.

خطبه پیامبر اکرم (ص) در فضیلت ماه رمضان (مفاتیح الجنان)

شيخ صدوق به سند معتبر، از حضرت رضا عليه السّلام از پدران بزرگوارش، از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه: روزى رسول‏ خدا صلّى اللّه و عليه و آله براى ما خطبه ‏اى خواند و در آن خطبه فرمود: اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوى شما روى آورده، ماهى كه نزد خدا بهترين ماه ها، و روزهايش بهترين روزها، و شب هايش بهترين شب ها و ساعاتش بهترين ساعت هاست، و آن ماهى‏ است كه شما را در آن به سوى ميهمانى خدا خوانده ‏اند، و در آن از اهل كرامت خدا شده‏ ايد، نفس هاى شما در آن ماه پاداش‏ تسبيح، و خواب شما ثواب عبادت، و اعمال شما پذيرفته، و دعاهاى شما مستجاب است، از پروردگار خويش با نيّت هاى صادقانه‏ و دل هاى پاكيزه از گناهان و صفات ناپسند درخواست كنيد كه به شما براى روزه داشتن در آن و تلاوت قرآن توفيق دهد، همانا بدبخت و بدعاقبت كسى است كه در اين ماه بزرگ از آمرزش خدا محروم شود. و به گرسنگى و تشنگى در اين ماه، تشنگى و گرسنگى‏ روز قيامت را به ياد آريد، به تهيدستان و از كارافتادگان صدقه دهيد، پيران خود را تعظيم و به كودكان مهربانى روا داريد، خويشان‏ خود را نوازش كنيد و زبان هاى خود را از آنچه نبايد گفت بازداريد و ديده‏ هاى خويش را از آنچه نگاه به آن روا نيست فرو پوشيد، و گوش هاى خود را از آنچه شنيدنش بر شما سزاوار نيست بازداريد، با يتيمان مهربانى كنيد، تا بعد از شما با يتيمان شما مهربانى كنند. از گناهان خود به سوى خدا توبه كنيد، دست هاى خود را در اوقات نماز به دعا برداريد، زيرا وقت نماز بهترين ساعت هاست، حق تعالى در اين اوقات به سوى بندگانش به رحمت نظر مى‏ كند، به آنان پاسخ مى‏ دهد هرگاه او را بخوانند و لبيك مى‏ گويد، هرگاه او را ندا دهند اجابت مى ‏نمايد هرگاه او را بخوانند. اى مردم همانا وجود شما در گرو كرده‏ هاى شماست پس آن را با آمرزش خواهى از خدا از گرو رها سازيد. و پشت شما از گناهان گرانبار است، پس آن را به طولانى ساختن سجده‏ ها سبك كنيد، و بدانيد حق تعالى به عزّت و جلال خود سوگند ياد كرده، كه نمازگزاران و سجده‏ كنندگان در اين ماه را عذاب ننمايد، و آنان را در قيامت به آتش دوزخ نترساند. اى مردم هركه از شما روزه ‏دار مؤمنى را در اين ماه افطار دهد، براى او نزد خدا ثواب آزاد كردن‏ بنده و آمرزش گناهان پيشين خواهد بود. بعضى از اصحاب گفتند: يا رسول اللّه همه ما توانايى افطار دادن نداريم، فرمود: از آتش دوزخ بپرهيزيد به افطار دادن روزه‏ داران، گرچه به نصف دانه خرما، يا به يك جرعه آب باشد، همانا خدا به هركه به همين مقدار افطارى دهد، اين پاداش‏ را مي دهد، حتى اگر توانايى بيشتر از اين را نداشته باشد!! اى مردم هركه اخلاق خود را در اين ماه نيكو كند، آسان و راحت بر صراط بگذرد روزى كه قدم ها بر ان بلغزد، و هركه در اين ماه بر به كار گرفتن غلام و كنيز خويش آسان گيرد، خدا در قيامت حساب او را آسان كند، و هركه در اين ماه شرّ خود را از مردم بازدارد، حق تعالى خشم خويش را در قيامت از او بازدارد و هركه در اين ماه يتيم بى‏ پدرى را نوازش‏ كند، خدا در قيامت او را گرامى دارد و هركه در اين ماه به خويشان خود صله و احسان كند، خدا در قيامت او را به مهر خود پيوند دهد، و هركه از خويشان خود احسان را قطع كند، خدا در قيامت رحمت خود را از او بردارد، و هركه در اين ماه نماز مستحب بجا آورد، خدا براى او برات‏ بيزارى از آتش دوزخ ثبت كند. و هر كه در اين ماه نماز واجبى را ادا كند، خدا به او پاداش هفتاد نماز واجب را كه در ماه هاى ديگر خوانده‏ شود عطا نمايد، و هركه در اين ماه صلوات بسيار بر من فرستد، خدا ترازوى عمل او را سنگين گرداند، در روزى كه ترازوهاى عمل سبك باشند و هركه در اين ماه يك آيه از قرآن بخواند، پاداش كسى را دارد كه در ماه هاى ديگر ختم قرآن كرده باشد. اى مردم به يقين درهاى بهشت در اين ماه باز است، از خدا بخواهيد كه به روى شما نبندد، درهاى دوزخ در اين ماه بسته است، از خدا درخواست نماييد كه به روى شما نگشايد، و شياطين را در اين ماه به زنجير كشيده‏ اند از خدا بخواهيد كه آنان را بر شما چيره نسازد- تا آخر خبر. شيخ صدوق روايت كرده چون ماه رمضان مي رسيد رسول خدا صلّى اللّه و عليه و آله هر اسيرى را آزاد مي كرد و به‏ هر خواهنده‏ اى عطا مي فرمود.

مؤلّف گويد: ماه رمضان ماه خداى جهانيان و شريف ترين ماه هاست ماهى كه درهاى آسمان و درهاى بهشت و رحمت‏ باز مى‏ شود، و درهاى دوزخ بسته مى‏ شود، در اين ماه شبى است كه عبادت در آن از عبادت هزار ماه بهتر است، پس درنگ كن كه در شب‏ و روز خود چگونه خواهى بود، و چگونه اعضا و جوارح خويش را از نافرمانى پروردگار حفظ مى‏ كنى؟ مبادا شب ها خواب باشى، و روزها از ياد خدا غافل، همانا در روايت است، كه در پايان هر روز از روزهاى ماه رمضان خدا در وقت افطار، هزار هزار نفر را از آتش دوزخ آزاد مى‏ كند، و چون شب‏ جمعه و روز جمعه شود، در هر ساعتى هزار هزار نفر را از آتش دوزخ مى‏ رهاند، كه هريك مستوجب عذاب بوده باشند، و در شب‏ و روز آخر ماه، به‏ تعداد آنچه در تمام ماه رها ساخته آزاد مى‏ كند، پس اى عزيز مبادا كه ماه رمضان بگذرد، و گناهانت بر عهده‏ ات باقى مانده باشد، و در وقتى كه روزه‏ داران پاداش خود را بگيرند تو ازجمله محرومان و زيانكاران باشى، و به سوى خداى تبارك و تعالى تقرّب جوى به تلاوت‏ قرآن در شب ها و روزهاى اين ماه، و به خواندن نماز، و كوشش در عبادت و خواندن نمازها در اوقات فضيلت، و كثرت استغفار و دعا.

فَعَنِ الصَّادِقِ عليه السلام أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلا أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ
از امام صادق (درود بر او) روايت شده است: هركه در ماه رمضان مورد مغفرت قرار نگيرد، تا سال آينده قرار نمى‏ گيرد، مگر آنكه براى‏ آمرزيده شدن در عرفه حاضر شود.

و خود را از آنچه خدا حرام كرده و از افطار دادن به چيزهاى حرام، حفظ كن و به گونه‏ اى رفتار كن كه مولاى ما حضرت صادق عليه السّلام‏ وصيت فرموده كه: هرگاه روزه هستى بايد گوش و چشم و پوست و همه اعضاى تو روزه باشند، يعنى از انجام محرّمات بلكه مكروهات‏ دورى كنند و نير فرمود: گاه روزه تو نبايد همانند روز افطار تو باشد، و همچنين فرمود: روزه به همين خوددارى از خوردن و آشاميدن‏ تنهاست، بلكه بايد در هنگام روزه، زبان خود را از دروغ نگاه داريد، و ديده ‏هاى خود را از حرام بپوشانيد و با يكديگر نزاع نكنيد، و بر هم حسد نورزيد، و غيبت و گفتگوى بى ‏منطق ننماييد، و سوگند دروغ بلكه حتى سوگند راست به زبان نياوريد، و دشنام و ناسزا ندهيد، و بى‏ خردى نورزيد، و از ياد خدا و نماز غفلت نكنيد، و از آنچه نبايد گفت خاموش باشيد، شكيبا باشيد، و سخن به راستى گوييد، از اهل شرّ دورى كنيد، و از گفتار بد و دروغ و افترا و خصومت با مردم و گمان بد بردن و غيبت و سخن‏چينى‏ اجتناب كنيد و خود را در آستانه آخرت بدانيد، و در انتظار فرج و ظهور قائم آب محمّد عليهم السّلام باشيد و ثواب هاى آخرت را آرزو نماييد، و براى سفر آخرت، اعمال شايسته را توشه برگيريد و بر شما باد به آرامش دل و آرامى تن و خضوع و خشوع و شكستگى و فروتنى، مانند برده‏اى كه از مولاى خويش بترسد، و از عذاب خدا هراسان باشيد، و به رحمتش اميدوار، و اى روزه ‏دار بايد كه دلت از عيب ها و باطنت از حيله ‏ها و مكرها پاك باشد، و تنت پاكيزه از آلودگي ها و از آنچه غير خداست به سوى خدا بيزارى جو، و ولايت و دوستى‏ خويش را به گاه روزه براى خدا خالص گردان، و از بيان آنچه حق تعالى تو را از آن در آشكار و نهان نهى كرده خاموش باش. و در ايام روزه روح و بدن خويش را به خداى (عزّ و جلّ) ببخش، و دل خويش را براى محبت و ياد او فارغ گردان، و بدن خود را در آنچه خدا تو را به آن امر كرده و فرا خوانده بكارگير، اگر چنين كنى، آنچه شايسته روزه است انجام داده ‏اى، و فرمان خدا را اطاعت كرده‏ اى، و از آنچه بيان شد آنچه را كم بگذارى، به اندازه آن از فضل و ثواب روزه تو كم مى ‏شود، به درستى كه پدرم گفت: رسول خدا صلّى اللّه و عليه و آله شنيد زنى هنگام روزه، كنيز خويش را دشنام داد، حضرت طعامى خواست و به آن زن گفت: ميل كن، عرضه‏ داشت: روزه هستم، فرمود: چگونه روزه ‏اى كه كنيز خود را دشنام دادى! روزه تنها ترك خوردن و آشاميدن نيست، همانا حق تعالى روزه را حجابى از انجام كارهاى ناشايست، و كردارهاى بد،و گفتارهاى ناپسند قرار داده، چه بسيارند روزه‏ داران، و چه بسيارند آنان‏كه تحمّل گرسنگى مى‏ كنند. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: چه بسيار روزه ‏دارى كه او را از روزه‏ جز تشنگى و گرسنگى بهره ‏اى نيست، و چه بسيار عبادت كننده ‏اى كه او را از عبادت سودى جز رنج و زحمت نيست!! اى‏ خوشا خواب زيركان كه بهتر از بيدارى و عبادت احمقان مى ‏باشد، و خوشا افطار زيركان كه بهتر از روزه ‏داشتن بى ‏خردان‏ است!! از جابر بن يزيد از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه حضرت رسول صلّى اللّه و عليه و آله به جابر بن عبد اللّه فرمود: اى جابر اين ماه ماه‏ رمضان است، هركه روزه بدارد روزش را، و به عبادت بايستد بخشى از شبش را، و شكم و شهوت خويش را از حرام باز دارد، و زبانش را حفظ كند، از گناهانش همچون بيرون رفتن از ماه رمضان بيرون رود... جابر گويد: گفتم: يا رسول اللّه‏ چه نيكوست اين حديثى كه فرمودى؟ حضرت فرمود: اى جابر چه دشوار است اين شرط هايى كه گفتم؟!

اعمال روز اول ماه قمری

یکی از روزهایی که در هر ماه قمری به انجام اعمال خاصی در آن توصیه شده است، روز اول ماه است. در این متن شما را با این اعمال آشنا می‌کنیم.

اعمال روز اول ماه قمری؛ نماز

زمان نماز روز اول ماه قمری

از جمله نمازهایی که به خواندن آن بسیار توصیه شده است، نماز روز اول ماه قمری است. برای خواندن این دعا ساعت خاصی ذکر نشده است، بلکه تنها نکته‌ای که درباره زمان به جا آوردن این نماز وجود دارد این است که آن را باید در روز اول ماه قمری خواند؛ یعنی از طلوع صبح روز اول ماه تا غروب آفتاب همان روز. البته می‌توان این نماز را قبل از طلوع آفتاب نیز به قصد رجاء خواند.

نحوه خواندن نماز روز اول ماه قمری

شیخ طوسی روایتی ذکر می‌کند که طبق آن: «امام جواد (ع) در روز اول ماه قمری دو رکعت نماز به جا می‌آورد. در رکعت اول آن پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم آن پس از سوره حمد ۳۰ بار سوره قدر را قرائت می‌کرد و پس از نماز، صدقه می‌داد و به‌ وسیله این صدقه سلامتی در آن ماه را از خداوند خریداری می‌کرد» {طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج ‏۲، ص ۵۲۳، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق}

همچنین علامه مجلسی از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «کسی که در شب اول ماه دو رکعت نماز بگزارد و در هر دو رکعت آن پس از قرائت سوره حمد، سوره انعام را بخواند و از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترس و دردی نگاه دارد، خدای متعال در آن ماه، او را از هر آنچه نگرانش است، ایمن می‌گرداند.» {الدروع الواقیة، ص ۴۰؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏۹۴، ص ۱۳۳، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق}

دعای روز اول هر ماه قمری

دعای زیر از کتاب مفاتیح الجنان از شیخ عباس قمی، در فصل یازدهم باب دوم نقل شده است. خواندن این دعا، پس از خواندن نماز روز اول ماه قمری توصیه شده است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى او هميشگى است، هيچ جنبنده‏‌اى در زمين نيست، مگر اينكه روزى او بر خداست

وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ

و قرارگاه‏ و امانگاهش را خدا مى‌داند، همه اين‌ها در كتابى روشن است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانی‌اش هميشگى است، اگر خدا به تو زيانى رساند، جز او كسى برطرف‏‌كننده آن نيست،

وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

و اگر خيرى را براى تو بخواهد، فضل او را بازگرداننده‏‌اى نيست، آن را به هركس از بندگانش‏ بخواهد مى‏‌رساند و او آمرزنده و مهربان است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرا مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى‌اش هميشگى است، خدا به زودى پس از دشوارى آسانى‏ قرار می‌دهد، آنچه خدا خواست همان شود، نيرويى نيست مگر به خدا،

حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

خدا ما را بس است و نيكو كارگشايى است، كارم را به خدا وامی‌گذارم كه خدا بيناى به بندگان است، معبودى جز تو نيست، من از ستمكاران بودم،

رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

پروردگارا من به آنچه‏ از خير برايم فرود آرى نيازمندم، پروردگارا مرا تنها مگذار كه تو بهترين وارثانى»

اعمال ماه های رومی و خواص آب نیسان

امّا اعمال ماههاى رومى پس ما در اینجا اکتفا مى کنیم به آنچه که در زادالمعاد است سیّد جلیل علىّ بن طاوس رَحَمهُاللّهُ روایت کرده است که روزى جمعى از اصحاب نشسته بودند حضرت رسالت پناه صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله داخل شد و بر ایشان سلام فرمود و ایشان جواب سلام گفتند پس حضرت فرمود که مى خواهید تعلیم نمایم شما را دوائى که جبرئیل مرا تعلیم کرده است که محتاج به دواى اطبّا نبوده باشم .

پس حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام و سلمان و دیگران سؤ ال نمودند که آن دوا چیست حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله به حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام خطاب نمود و فرمود که در ماه نیسان رومى آب باران مى گیرى و سوره فاتحة الکتاب و آیة الکرسى و قل هُوَاللّه و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ هر یک را هفتاد بار مى خوانى و به روایت دیگر سوره اِنّا اَنْزَلناهُ را نیز هفتاد مرتبه مى خوانى و هفتاد مرتبه اللّهُ اَکْبَرُ و هفتاد مرتبه لا اِلهَ اِلا اللّهُ مى گوئى و هفتاد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد مى فرستى و هفت روز در بامداد و پسین از آن آب مى آشامى به حقّ آن خداوندى که مرا براستى بر خلق مبعوث گردانیده است سوگند یاد مى کنم که جبرئیل گفت که حق تعالى بردارد از کسى که این آب را مى آشامد هر دردى را که در بدنش باشد و عافیت بخشد او را و بیرون کند دردها را از بدن او و استخوانهاى او و اگر در لوح دردى براى او مقدّر شده باشد محو نماید

و به حق پروردگارى که مرا به حقّ فرستاده اگر فرزند نداشته باشد و فرزند خواهد آب نیسان را به آن نیّت بیاشامد او را فرزند روزى گردد و اگر زن عقیم باشد وفرزند نیاورد واز این آب با نیّت بیاشامد فرزند از او بوجود آید و اگر مرد و زن پسر خواهند یا دختر از آن آب بیاشامند مقصودایشان به عمل آید چنانچه حق تعالى مى فرماید یَهَبُ لِمَنْ یَشاَّءُ اِناثا وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ اَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرانا وَ اِناثا وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاَّءُ عَقیما یعنى حق تعالى مى بخشد هر که را خواهد دختران و هر که را خواهد پسران یا جُفت مى گرداند براى ایشان پسران و دختران یعنى هر دو را به ایشان عطا مى کند و هر که را خواهد عقیم و بى فرزند گرداند .

پس حضرت فرمود که اگر کسى درد سر داشته باشد و از این آب بیاشامد صُداع او ساکن گردد به قدرت الهى و اگر درد چشم داشته باشد و در چشمهاى خود قطره اى از این آب بچکاند و بیاشامد و چشمهاى خود را از آن آب بشوید به اذن خداى تعالى شفا یابد و آشامیدن از آن آب بُن دندانها را محکم گرداند و دهان را خوشبو کند و لعاب بُن دندانها را کم کُند و بلغم را کم کُند و تُخَمه و اِمْتِلا به سبب خوردن طعام و آشامیدن آب به هم نرساند و از بادهاى قولنج و غیر آن متاءذّى نگردد و درد پشت و درد شکم بهم نرساند و از زُکام آزار نکشد و درد دندان بهم نرساند و درد معده و کرم معده را زایل گرداند و محتاج به حجامت نگردد و از مرض بواسیر و خارش بدن و آبله و دیوانگى و خُوره و پیسى و رُعاف و قَىّ نجات یابد و کور و لال و کر و زمینگیر نشود و آب سیاه در دیده اش نزول نکند و دردى که موجب افطار روزه و نقصان نماز او باشد او را عارض نگردد و از وسوسه هاى جنّیان و شیاطین متاءذّى نگردد پس حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله فرمود که جبرئیل گفت هر که از این آب بیاشامد و به جمیع دردهائى که در مردم مى باشد مبتلا باشد موجب شفا از جمیع آنها گردد .

پس جبرئیل گفت به حقّ خداوندى که تو را به راستى فرستاده هر که این آیات را بر این آب بخواند و بیاشامد حقّ تعالى دلش را مملوّ گرداند از نور و روشنى و الهام خود را در دل او وارد سازد و حکمت بر زبان او جارى گرداند و پر کند دل او را از فهم و بینائى و به او عطا کند از کرامتها آنچه به احدى از عالمیان عطا نکرده باشد و هزار مغفرت و هزار رحمت بر او بفرستد و غش و خیانت و غیبت و حسد و بَغْى و کبر و بخل و حرص و غضب را از دل او بردارد و از عداوت و دشمنى مردم و بدگوئى ایشان نجات یابد و موجب شفاء جمیع امراض او گردد .

مؤ لّف گوید که این روایت مشهور به عبداللّه بن عمر منتهى مى شود و به این سبب سندش ضعیف است و فقیر به خط شیخ شهید دیدم که این روایت را از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده بود با همین خواص و سوره ها امّا آیات و اذکار را به این روش روایت کرده است که مى خوانى بر آب نیسان فاتحة الکتاب و آیة الکرسى و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ و سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الاْعْلى و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ وَ قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ هر یک را هفتاد مرتبه و مى گوئى هفتاد مرتبه لااِلهَ اِلا اللّهُ و هفتاد مرتبه اللّهُ اَکْبَرُ و هفتاد مرتبه اَللّهُمَّ صَلّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ و هفتاد مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ و در خواص آن مذکور است که اگر در زندان باشد و از آن بیاشامد از حبس نجات یابد و سردى بر طبع او غالب نگردد و اکثر آن خواص که مذکور شد در این روایت نیز مذکور است و آب باران مطلقا مبارک است و منفعت دارد خواه در نیسان ببارد و خواه در غیر آن (چنانچه در حدیث معتبر از حضرت أمیر المؤمنین علیه السلام منقول است که: بیاشامید آب آسمان را که پاک کننده بدن شما است و دردها را دفع مى‏کند چنانچه حق تعالى مى‏فرماید وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ یعنى مى‏فرستد حق تعالى بر شما از آسمان آبى براى آنکه پاک گرداند شما را به آن و ببرد از شما وسوسه شیطان را و دلهاى شما را محکم گرداند و ثابت گرداند به آن قدمهاى شما را)

و در عمل نیسان بهتر آن است که اگر جمعى خوانند هر یک مجموع آن سوره‏ها و اذکار را هفتاد مرتبه بخوانند و از براى آنها که مى‏خوانند فایده‏اش عظیمتر و ثوابش بیشتر است و در این سالها بعد از بیست و سه روز که از نوروز بگذرد تقریبا داخل نیسان ماه رومى مى‏شوند و ماه نیسان سى روز است (و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: در هفتم حزیران البته حجامت بکن و اگر میسر نشود در چهاردهم بکن) و اول حزیران تقریبا هشتاد و چهارم نوروز است و آن نیز سى روز است و حزیران ماه نحسى است (چنانچه در حدیث معتبر منقول است که: در خدمت حضرت صادق علیه السلام ماه حزیران مذکور شد حضرت فرمود که این ماهى است که حضرت موسى در این ماه نفرین کرد بر بنى اسرائیل و در یک شب و یک روز سیصد هزار کس ایشان مردند) (و باز به سند معتبر از آن حضرت منقول است که: حق تعالى اجلها را در ماه حزیران نزدیک مى‏گرداند) یعنى موت در آن بسیار مى‏باشد و بدان که ماههاى رومى بنایش بر حرکت آفتاب است و عدد آنها دوازده است بدین ترتیب: تشرین الاول، تشرین الآخر، کانون اول، کانون آخر، شباط، آذر، نیسان، ایار، حزیران، تموز، آب، ایلولند و چهار ماه را سى مى‏گیرند که آنها تشرین الآخر و نیسان و حزیران و ایلولند و هفت دیگر غیر شباط را سى و یک مى‏گیرند و شباط را در سه سال متوالى بیست و هشت مى‏گیرند و در سال چهارم که سال کبیسه ایشان است بیست و نه مى‏گیرند و سال ایشان سیصد و شصت و پنج روز و ربعى است و تشرین الاول که اول سال ایشان است در این سالها موافق نوزده درجه میزان است و تفصیلش در کتاب بحار الانوار مذکور است و چون این ماهها در احادیث مذکور شده است مجملى در اینجا ایراد نمودیم.

اعمال عید نوروز

نوروز یکی از اعیاد باستانی ما ایرانیان و دارای قدمت بالایی است که از عهد باستان تا کنون با آداب و رسوم خاصی این عید را جشن می گیریم. نوروز مورد توجه آیین مقدس اسلام نیز قرار دارد و در اسلام توجه ویژه ای به این روز شده است و اعمال مختلفی برای نوروز و آغاز سال نو وجود دارد که در این بخش به آنها می پردازیم.

اهمیت نوروز از دیدگاه اسلام

در منابع اسلامی روایات زیادی درباره ایام نوروز آمده است.

امام صادق (ع) در باب اهمیت نوروز در اسلام می فرمایند: نوروز، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان هایی گرفت که تنها خدای یکتا را بپرستند و برای او همتا قرار ندهند، و ایمان به رسولان و حجت های خدا و امامان(ع) بیاورند. این روز، روزی است که طوفان حضرت نوح(ع) فرونشست و کشتی آن حضرت بر کوه جودی قرار گرفت.

نوروز روزی است که رسول خدا (ص) بت های کافران قریش را در مکّه شکست و پیش از آن حضرت ابراهیم(ع) نیز، در این روز بتهای کافران را درهم شکست. در این روز، رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحاب خود امر کرد که با علی(ع)به عنوان امیرمؤمنان بیعت کنند (عید غدیر). نوروز، روزی است که قائم آل محمّد(عج) ظاهر خواهد شد.

هیچ روز، نوروز نیست مگر آن که ما در آن روز انتظار فرج می کشیم، زیرا از روزهای ما و شیعیان ما است. آن روز را، مردم عجم حفظ کردند و حرمت آن را نگه داشتند، ولی شما مردم عرب آن را ضایع ساختید. (مستدرک ‏الوسائل ج 6، ص 353)

اعمال عید نوروز

نماز عید نوروز

نماز عید نوروز شبیه به نماز روز جمعه و روز عید غدیر خم است. قرائت سوره حمد و سوره های قدر، کافرون، توحید، فلق و ناس در نماز عید نوروز توصیه شده است و خواندن این سوره ها سبب دفع انواع شرور و بدی ها خواهد شد. (مفاتیح الجنان،اعمال مناسبتها،نوروز)

امام صادق (ع) فرمود: چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوی های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نماز های پیشین و پسین و نافله های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هر دو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر ( انا انزلناه ) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ صَلِّ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِیمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتَّی لا أَشْکُرَ أَحَدا غَیْرَکَ وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّی فَلا یَغِیبَنَّ عَنِّی عَوْنُکَ وَ حِفْظُکَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَلا تُفْقِدْنِی عَوْنَکَ عَلَیْهِ حَتَّی لا أَتَکَلَّفَ مَا لا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ. (مفاتیح الجنان،اعمال عید نوروز، ص 473)

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن‏جانشینان پسندیده، و بر تمام پیامبران و رسولانت، با برترین درودهایت، و ایشان را برکت ده به برترین برکتهایت، و درود فرست بر جانها و تنهایشان‏ خدایا بر محمّد و خاندان محمّد برکت ده، و به ما در این روز برکت ده که آن را برتری و کرامت و شرافت دادی، و مرتبه‏اش را بزرگ نمودی.

خدایا به من برکت ده، در آنچه به من نعمت دادی، تا احدی را جز تو سپاس نگویم، و در روزیام بر من وسعت ده، ای صاحب بزرگی و بزرگواری.

خدایا هر آنچه از من غایب شده باک نیست مبادا کمک و نگهداریات‏ از من غایب گردد، و هرچه را گم کرده‏ام، یاریات را بر آن از من گم مساز تا در آنچه به آن نیازمند نیستم، خود را بر زحمت‏ نیفکنم، ای صاحب بزرگی و بزرگواری.

یا مقلب القلوب و الابصار از اعمال عید نوروز

در برخی از روایات اسلامی آمده است که باید در وقت تحویل سال نو، این دعا را بخوانید:

"یا مقلب القلوب والابصار، یامدبراللیل والنهار، یامحول الحول والاحوال، حول حالناالی احسن الحال"

ای کسی که تحوّل دل ها و گردش چشم ها در دست توست. ای تدبیر کننده شب و روز و ای تغییر دهنده سال و حال، حال ما را به بهترین حال، تغییر ده!

در این دعا از خدا که قدرت تحویل اسوءالحال به احسن الحال دارد. می خواهیم تا نظام هستی انسان را نیز به احسن الحالات تبدیل کند.

دعای عید نوروز

آغاز دعای مخصوص عید نوروز با درود و صلوات بر پیامبر است و با فرستادن درود بر ارواح و اجساد ایشان ادامه می یابد. ‏در این دعا آمده است:

"هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ "

این فراز با اندکی جابجایی در کلمات در دعای مخصوص ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن نیز آمده است.‏

فراز پایانی دعای مخصوص عید نوروز

" اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّی فَلا یَغِیبَنَّ عَنِّی عَوْنُکَ وَ حِفْظُکَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَلا تُفْقِدْنِی عَوْنَکَ عَلَیْهِ حَتَّی لا أَتَکَلَّفَ مَا لا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ"

در عید نوروز حضرت سلیمان (ع) انگشتری خویش را پس از مدتی پیدا کرده است پس به همین دلیل در این دعا سخن از گم شدن و گمشده ها به میان می آید.

‏انجام غسل و گرفتن روزه در عید نوروز

غسل روز عید نوروز یکی از غسل های مستحب است.

امام صادق(ع) در این باره فرمودند: در روز عید نوروز غسل بنما و بهترین و پاکیزه ترین لباس های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش، خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار. (مفاتیح الجنان، اعمال عید نوروز،ص 473)

در کتب های مختلفی درباره غسل روز نوروز احادیث و روایات نقل شده است. این کتب عبارتند از:کتاب الدروس از مرحوم شهید، کتاب البیان کتابمصباح المتهجد، کتاب المهذب، کتاب جامع اللشرایع، کتاب شرح لمعه از مرحوم شهید ثانی، کتاب کشف اللثام، کتاب حبل المتین، کتاب مدائن، مرحوم علامه فهامه شیخ محمد حسن در کتاب جواهر کلام، کتاب عروة الوثقی و کتاب المجتهد

گرفتن روزه و خواندن نماز در روز عید نوروز مستحب است و اگر کسی اعمال عید را به درستی انجام دهد خداوند گناهان پنجاه ساله وی را می آمرزد و حاجات او را بر آورده می سازد.

دفع بلا و کسب سلامتی

برای دفع بلا و کسب سلامتی در طول سال بر روی کاغذ، سلام علی آل یاسین، سلام علی نوح فی العالمین، سلام علی ابراهیم، سلام علی موسی و هارون، سلام قولا من رب رحیم، سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین، سلام هی حتی مطلع الفجرنوشته و بعد این نوشته ها را با آب زمزم و یا باران بشوید و آب آن را به افراد خانواده بدهید.

دیگر اعمال عید نوروز

  • دعای چهل و سوم صحیفه کامله
  • ترک گناه
  • تطهیر ظاهر و باطن
  • نظافت لباس و خانه و محیط کار
  • تغییر روشهای غلط زندگی
  • تجلیل از والدین
  • دید و بازدید وصله ارحام
  • اداء حقوق الناس
  • راضی شدن از مردم و راضی نمودن دیگران
  • شاد نمودن دلها
  • عیادت مریض
  • دستگیری از فقرا
  • ذکر و توجه قلبی ولسانی به خداوند متعال
  • توسل به اهل البیت علیهم السلام

توصیه برخی از امامان و مراجع تقلید درباره آداب تحویل سال نو

حضرت علی (ع) می فرماید:

"کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم عید." پس در هر روزی که در آن گناه انجام نشود عید است. (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 428)

در روایات نیز آمده است روزی برای حضرت علی(ع) هدیه ای آوردند، حضرت فرمود این چیست؟ گفتند:ای امیر المؤمنین، امروز نوروز است. فرمود هر روز را برای ما نوروز قرار دهید.

امام صادق(ع) درباره نوروز فرموده است: هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است. ( بحارالانوار، ج 14)

امام خمینی(ره) در یکی از پیامهای نوروزی می فرماید: "این عید، هر چند یک عید اسلامی نیست ولی اسلام آن را نفی نکرده است."(صحیفه امام، ج17، ص368-370)

نوروز از دیدگاه علما

روش مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)

ایشان قبل از تحویل سال 365 مرتبه دعای یا مقلّب القلوب را می خواندند و این روز را روزه می گرفتند و با تربت امام حسین علیه السلام افطار می کردند.

آیت الله جوادی آملی حفظه الله

ایشان در موقع تحویل سال این دعا را می خواندند: یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.

حضرت آیت الله العظمی مظاهری

ایشان بهترین چیزها در موقع تحویل خواندن دعای یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال. نماز و توبه از گناهان می دانست.

اعمال بقیه ماه شعبان

از حضرت رضا(علیه السلام) روایت شده: هرکه سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به ماه مبارک رمضان پیوند دهد حق تعالی ثواب روزه ی دو ماه پی درپی را برای او بنویسد.

ابوالصّلت هروی روایت کرده: در جمعه آخر ماه شعبان خدمت حضرت رضا(علیه السلام) رسیدم، حضرت فرمود: ای ابوالصّلت بیشتر ماه شعبان گذشت و این روز جمعه پایان آن است، پس تدارک و تلافی کن در انجام آنچه از این ماه باقی مانده و کوتاهی هایی که در گذشته این ماه کرده ای و بر تو باد که بر آنچه برای تو سودمند است روی آوری و بسیار دعا و استغفار کرده و قرآن تلاوت کن و از گناهان خود به سوی خدا توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسد، خود را برای خدا خالص کرده باشی؛

و امانت و حق کسی را بر عهده خود مگذار مگر آنکه ادا کنی و در دل خویش کینه کسی را وامگذار مگر آن که بیرون کنی و گناهی را مگذار جز آن که ترک کنی و از خدا بترس و در امور پنهان و آشکار خود، بر او توکل کن که هرکس بر خدا توکل کند، خدا او را بس است و در باقیمانده ماه این دعا را بسیار بخوان:

اللّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکنْ غَفَرْتَ لَنا فِیما مَضَی مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِی مِنْهُ.

خدایا، اگر در آنچه از ماه شعبان گذشت ما را نیامرزیدی، پس در آن مقدار که از آن باقی مانده است ما را بیامرز.

همانا حق تعالی در این ماه، بنده های بسیاری را به خاطر حرمت ماه مبارک رمضان، از آتش دوزخ برهاند.